خبرگزاری کار ایران

«سی‌صد»؛ «کنسرت نمایش» یا «نمایش کنسرت»؟

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

asdasd
کد خبر : ۱۲۵۰۴۹۳

کنسرت نمایش «سی‌صد» کاری از سهراب پورناظری و کارگردانی امیر جدیدی با آهنگسازی تهمورس پورناظری این روزها با چند هزار مخاطب در مجموعه سعدآباد روی صحنه است. گزارش پیش‌رو با نگاهی تحلیلی این اثر حماسی و ملی میهنی را مورد واکاوای قرار داده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کنسرت نمایش «سی‌صد» یکی از آثار حال حاضر است که در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد روی صحنه می‌رود. ایده و طراحی این اثر به عهده سهراب پورناظری بوده و متن آن نوشته محمد رحمانیان (نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر) است. امیر جدیدی (بازیگر تئاتر و سینما) کارگردان اثر است و تهمورس پورناظری آهنگسازی آن را به عهده دارد. رضا بهرام (خواننده پاپ) هم در این اثر حضور دارد. جواد عزتی، طناز طباطبایی، مهران غفوریان، دلنیا آرام، منوچهر علیپور، عرفان ناصری، نیما سکوت و امیر جدیدی هم بازیگران کنسرت نمایش «سی‌صد» هستند و رضا کیانیان و علی نصیریان هم بازیگرانی هستند که اجرای‌شان روی پرده اتفاق می‌افتد.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

سهراب پورناظری و رضا بهرام در نمایی از کنسرت نمایش «سی صد»

این اثر نمایشی موسیقایی که با تهیه‌کنندگی محمدحسین توتونچیان هر شب راس ساعت ۲۱:۰۰ اجرا می‌شود، به مقطع مهمی از تاریخ ایران می‌پردازد و تلاش دارد روایت تازه‌ای از حمله مغول به کشور را ارائه دهد. موضوع اصلی این اثر کتاب سوزی مغول‌ها در ایران است و نویسنده و دیگر عوامل، به همین واسطه تلاش دارند بخش‌هایی از تاریخ ادبی و فرهنگی کشور را روایت کنند تا به این ترتیب بر «ایران و ایرانی بودن» تاکید کرده باشند. 

عوامل تولید و اجرای پروژه مذکور، جدا از بهره‌گیری از بازیگران و موزیسین‌های مطرح، تجهیزات و ادوات به‌روزی را مورد استفاده قرار داده‌اند و تلاششان این است با استفاده از آخرین تکنیک‌های نورپردازی و صدابرداری، اثری مدرن را پیش روی مخاطبان اجرا کنند و همه اینها کنسرت نمایش «سی‌صد» را به یکی از عظیم‌ترین و پر هزینه‌ترین پروژه‌های سالهای اخیر تبدیل کرده است. اما اینکه این اثر با وجود هزینه‌های کلان و گاه غیر قابل باور به لحاظ کیفی و هنری تا چه حد موفق بوده، سوالی است که این گزارش تلاش دارد با تحلیل مولفه‌های مهم و فرعی از منظرهای متفاوت، پاسخی برای آن بیابد.

پروداکشن و تجهیزات برگ برنده کنسرت نمایش «سی‌صد»

آنچه در مواجهه با کنسرت نمایش «سی‌صد» بیش از هر چیز جلب توجه می‌کند دکور، تجهیزات و نوع چیدمان صندلی‌ها در محوطه باز مجموعه سعدآباد است. 

محمدحسین توتونچیان (تهیه‌کننده پروژه) پیش از آغاز اجراها، در یکی از جلسات تمرینی طی صحبت‌هایی که با خبرنگاران داشت؛ اظهار کرد که صندلی‌ها و متریال مربوط به آن‌ها از جمله داربست‌ها و دیگر قطعات مربوطه را از کشور چین وارد کرده است. 

او گفت: پیش از وارد کردن صندلی‌ها در حد کلان، قطعات آن‌ها برایش پست شده و پس از تست و تعاملاتی که با سازندگان چینی داشته، آن‌ها را خریداری کرده است. 

توتونچیان در ادامه توضیحاتش گفت: داربست‌ها که به صورت پرتابل و بدون کلاف هستند و با پین‌های فولادی سرهم می‌شوند به لحاظ ایمنی محکم هستند و با حضور چندین هزار تماشاگر بر روی آن‌ها، اتفاقی رخ نخواهد داد و سلامت مخاطبان تضمین است. بخصوص اینکه نوع چیدمان صندلی‌ها به گونه‌ای است که ردیف‌های انتهایی هرچه از صحنه دور می‌شوند، ارتفاع بیشتری می‌گیرند و در نهایت به ارتفاعی حدود هفت متر و نیم می‌رسند که همین موضوع ایمنی و استحکام بیشتر داربست‌ها را می‌طلبد.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

داربست‌های وارداتی که تا به اندازه هفت متر ارتفاع دارند

بنا به گفته توتونچیان حدود سی میلیارد تومان برای خرید صندلی‌ها و تهیه دکور، مپینگ و تجهیزات مربوط به آن‌ها هزینه شده است. در تحلیل کنسرت نمایش «سی‌صد» پس از شروع اجراهای آن، اگر منصفانه بنگریم درخواهیم یافت که نورپردازی، صدابرداری و مپینگ نقطه قوت اثر هستند. 

شوت ویدئو پروجکشن‌ها از فاصله بسیاری زیادی به سمت پرده (یا همان دیوار پس زمینه صحنه) اتفاقی است که به ابزار و ادوات مدرن و گران قیمت نیاز دارد و تهیه‌کننده و اسپانسر آن‌ها را تامین کرده‌اند. همه اینها گویای است که کنسرت نمایش «سی صد» به لحاظ پروداکشن اثری عظیم و بزرگ است، اما خالی از نقص و ایراد نیست. 

با وجود بکارگیری به‌جا و کم نقص تجهیزات، دو مانیتور نصب شده در دو سوی صحنه (که کاربردشان پوشش دادن نماهای بسته بازیگران است) نسبت به وسعت محوطه وسیع تماشاچی‌ها، ابعاد کوچکی دارند و فاقد ارتفاع هستند. این موضوع در نوع خود یک امتیاز منفی به حساب می‌آید. مانیتورها به دلیل کوچک بودن در بسیاری صحنه‌ها از دید و توجه مخاطبان به دور می‌مانند و قاعدتا بازی حسی و زیر پوستی بازیگران خواه ناخواه نادیده انگاشته می‌شود. این کاستی با کمترین هزینه قابل حل بود که متاسفانه از دید عوامل تولید و اجرای اثر به دور مانده است. 

موضوع دیگری که در نوع خود اهمیت دارد نورپردازی است. کنسرت نمایش «سی‌صد» فاقد سازه‌هایی است که دکور صحنه را به شکل کلاسیک پوشش دهند. اثر جز ادوات ضروری مانند ارابه، گاری، شمشیر، دشنه، عصا، چوب دست و لباس‌ها آکسسوار دیگری ندارد و آنچه صحنه را در خدمت اثر درمی‌آورد، نورپردازی است. بر همین اساس می‌توان گفت، نور در طول اجرا خود مولفه‌ای مستقل و دارای شخصیت است که خلاء سازه‌های مرسوم در آثار کلاسیک را پر کرده است. در طول اجرا این نورها هستند که با توجه به حس و حال و اتمسفر هر صحنه، از رنگی به رنگ دیگر تغییر می‌کنند. 

البته باید یادآور شد انتخاب بنایی در مجموعه سعدآباد در ارائه دکوری مناسب به سازندگان اثر کمک کرده است. نوع طراحی و سازه بنا داری وسعت و عمق کافی است و فضا را برای حضور جمع کثیری از بازیگران و بازی‌سازان روی صحنه فراهم کرده است. بالکن‌های همفک و فوقانی بنا هم در میزانس‌ها به کمک کار آمده‌اند؛ لذا باید گفت این وسعت و عمق فضایِ بنای واقع شده در مجموعه سعدآباد است که اثر را از شلختگی‌های مرسوم در کارهای مشابه نجات داده است. واضح‌تر اینکه کارگردان اثر جز استفاده بهینه از فضا در رابطه با چینش بازیگران و میزانسن‌ها، کار خلاقانه‌ای انجام نداده است. مطمئنا اگر اثری مشابه با کنسرت نمایش «سی‌صد» (حتی با تعداد کمتر بازیگران و عوامل) در «تالار وحدت» بدون شلختگی اجرا شود آنوقت است که می‌توان گفت کارگردان میزانس‌های درستی را طراحی کرده است. امتیازهای بنا خواه ناخواه شامل حال طراح صحنه هم شده است.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

نمایی از صندلی‌های جانمایی شده در فضای مجموعه سعدآباد برای اجرای کنسرت‌ نمایش «سی‌صد»

آیا هزینه بسیار به کمک درام و موسیقی آمده است؟ 

با وجود همه توضیحات ارائه شده، سوال این است که آیا دکور عظیم و استفاده از آخرین تجهیزات روز دنیا می‌تواند به کمک اثر (آنهم کنسرت نمایشی پربازیگر و با چندین قطعه موسیقایی با بهره‌گیری از تعداد زیادی از بازی‌سازان) بیاید یا خیر؟ 

پاسخ منفی است و باید گفت هرکدام از مولفه‌های مهمی که بخشی از فونداسیون اثر را تشکیل می‌دهند، باید به خودی خود چندین ویژگی مهم را دربرداشته باشند؛ تا در ارائه اثر بهتر کارساز واقع شوند و خروجی خوب و با کیفیت و قابل قبولی را پیش روی مخاطب قرار دهند. مورد مهم دیگر که نمی‌توان در درام به سادگی از کنارش گذشت این است که تجهیزات (اعم از دکور، آکسسوار و حتی لباس بازیگران و بازی‌سازان) باید در خدمت متن و اثر باشند و تنها در این صورت است که می‌توان گفت همه موارد مذکور به کمک کار آمده‌اند؛ با این تفاسیر حتی اگر ششصد میلیارد هم برای ظاهر کار هزینه شود، درام و در پی آن دو مقوله ریتم و تمپوی نمایش را نجات نخواهد داد. 

مثال بارز در رابطه با موضوع مطرح شده، بهره‌گیری از تجهیزات پیش رفته و دکورهای عظیم در اثری سینمایی مانند فیلم پسند «تایتانیک» (محصول سال ۱۹۹۷ به تهیه‌کنندگی و کارگردانی جیمز کامرون با بازی لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت) است. با توجه به سال ساخت، پروداکشن این اثر به‌روزترین و پرهزینه‌ترین‌های دوران خودش است. آیا اگر فیلمنامه «تایتانیک» مضمونی عاشقانه و همه پسند نداشت و فاقد کنش‌های نمایشی و دراماتیک نبود، می‌توانست فیلمی موفق باشد؟ پاسخ واضح است و نیاز به توضیح نیست! خیر. 

نقش کنش‌ها و واکنش‌های دراماتیک در پیشبرد «قصه» و «موسیقی» و «آواز»

درست است که در عبارت ترکیبی «کنسرت نمایش» به واسطه واژه «کنسرت» موسیقی پیش از نمایش آمده است، اما این اتفاق دلیلی بر ارجحیت هنری بر هنر دیگر نیست؛ چراکه دو هنر موسیقی و نمایش قرار است به اتفاق قصه و واقعه‌ای را روایت کنند. پس با این حساب آنچه در یک اثر نمایشی؛ خواه «تئاتر»، «کنسرت نمایش» یا «اپرا» کار را از سقوط نجات می‌دهد کنش‌های دراماتیک است که این کنش‌ها؛ موارد مهمی چون بازی بازیگران، نواختن نوازندگان، خوانش خوانندگان را دربرمی‌گیرد. .در نهایت چینش درست این پازل است که دو مقوله «ریتم» و «تمپو» را هویت و معنا می‌بخشد. 

حال با همه موارد و مباحث توضیح داده شده، آیا تجهیزات و صرف هزینه‌ای سی و چند میلیاردی در کنسرت نمایش «سی‌صد» به کمک درام آمده یا از کلیت کار بیرون زده و اصطلاحا به اثر سنجاق شده است. در ادامه و در پایان این گزارش است که می‌توان به این سوال پاسخ داد.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

تهمورس پورناظری آهنگساز کنسرت نمایش «سی صد» که روی صحنه سه تار، تار و تنبور می‌نوازد

متن به مثابه کشتی نجات یک اثر  نمایشی، موسیقایی

نمایشنامه «سی صد» نوشته محمد رحمانیان است که بر اساس اثری از «ری بردبری» نوشته شده است. اثر اصلی نوشته شده توسط نویسنده آمریکایی ری بردبری، «فارنهایت ۴۵۱» نام دارد و مضمون آن درباره کتاب سوزی هیتلر در خیابان‌های برلین طی دوران جنگ جهانی است. در ابتدای این رمان نوشته شده است که «فارنهایت ۴۵۱» دمایی است که در آن صفحات کتاب آتش گرفته و می‌سوزد. داستانِ رمان قضیه آتش نشان‌هایی است که به جای خاموش کردن آتش بنا بر دستور حکومت کتاب‌های ممنوعه را می‌یابند و می‌سوزانند! این مضمون دستمایه رحمانیان قرار گرفته تا او اثری درباره کتاب‌سوزی مغول‌ها در ایران را برای صحنه به رشته تحریر درآورد. 

بی‌شک محمد رحمانیان طی سال‌ها قلم فرسایی و تجربه‌هایی که در کارگردانی آثارش داشته؛ امتحان خود را در نوشتن متون تاریخی پس داده است. در همین راستا اتفاقا یکی از نقطه قوت‌های کنسرت نمایش «سی‌صد» متن محکم و چفت و بست دار رحمانیان است. رحمانیان با اقتباس و برداشتی که داشته، اثر را ایرانیزه و در خدمت خودش گرفته و حتی در بخش‌هایی از اثر به تعزیه‌خوانی هم نگاهی به جا داشته است. به یاد آورید صحنه‌های کتاب سوزی مغول روی صحنه را که خواننده خوش صدا اما ناشناخته‌ای با خوانش درست و تحریرهای دلنشین، بر این اتفاق تعزیه‌وار مویه می‌کند. 

محمد رحمانیان در استفاده زبان و شخصیت‌پردازی و ارائه تیپ‌ها، به مدد دیالوگ‌های موثر در پیش‌برد قصه، به دور از اضافه‌گویی از پس نگارش متنی تاریخی و حماسی به خوبی برآمده است. بازیگران هم هر کدام به بضاعت خود (البته با اغماض) از پس کاراکترها و تیپ‌ها برآمده‌اند. متن رحمانیان به لحاظ ریتم و استمرار و انسجام کنش‌ها یکدست و خوش ریتم است. 

در واقع بنا به دلایل ارائه شده و ارائه نشده‌ای که در ادامه تحلیل می‌شوند؛ می‌توان گفت آنچه بُعد نمایشی کنسرت نمایش «سیصد» را نجات می‌دهد متن رحمانیان است. یعنی اینکه اهالی کنسرت نمایش «سیصد» به مثابه مسافرانی هستند که سوار بر کشتی رحمانیان (متن نمایشنامه) سفری را تجربه کرده‌اند و گاه از غرق شدن نجات یافته‌اند و اگر هم لغزش و سقوطی بوده، دلیلش مسائل دیگر است که در ادامه به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

تلاقی «موسیقی» و «نمایش» و تاثیر آن بر ریتم 

اما هر آنچه گفته شد همه ماجرا نیست و باید گفت متن محمد رحمانیان در بخش‌هایی از اجرا دچار شکست‌های نامتعارف ریتم شده است! 

اما چه مسائل و اتفاقاتی ریتم و اثر رحمانیان را خدشه دار کرده است؟ باید گفت بخش‌هایی که به اجرای موسیقی اختصاص دارند قصه و روایت تا حدودی دچار لکنت و وقفه کرده‌اند. در چند صحنه مهم و در میانه چند واقعه با اهمیت در قصه نور می‌رود و بازیگران صحنه را ترک می‌کنند و در ادامه بخش کنسرت‌گونه اثر اجرا می‌شود. بهتر این بود که موسیقی و قطعات ساخته شده (نه همه آن‌ها و لااقل در چند قسمت) در بطن قصه اجرا می‌شدند و به این ترتیب بود که دو عنصر «نمایش» و «موسیقی» برای روایت بهتر قصه کتاب‌سوزی مغولان در هم تنیده می‌شدند و تاثیرات بهتری را دربرداشتند. 

شاید بهتر بود رحمانیان به جای امیر جدیدی کارگردانی اثر را به عهده می‌گرفت تا از تلاقی‌های بی‌موقع «موسیقی» و «نمایش» حین اجرا، جلوگیری کند. رحمانیان لااقل می‌توانست طی حضور در جلسات تمرین از ریتم و تمپوی نمایشش پاسداری کند تا بی‌تجربگی یا کم تجربه‌گی امیر جدیدی در کارگردانی آن را به طور گاه‌به‌گاه به بیراه نبرد. البته ذکر این موضوع ضروری است که تماشاچی تا به آخر به اجرای اثری با بیش از دوساعت زمان می‌نشیند بی‌آنکه دچار ملال و خستگی شود. این اتفاق در نوع خود امتیازی مثبت است که دلیل آن اجرای خوب و موفق آثار موسیقایی توسط نوازندگان و خوانندگان است.

موسیقی در خدمت نمایش؟ یا نمایش در خدمت موسیقی؟ یا هیچکدام؟ 

البته بخش کنسرت‌ها و موسیقی‌های ساخته شده برای «سی‌صد» به خودی خود قابل قبول هستند. در میانه اجرا اثری با کلام و حماسی، با دونوازی تنبور توسط سهراب و تهمورث پورناظری اجرا می‌شود. این حماسی بودن همان عنصری است که در متن رحمانیان هم وجود دارد و می‌توان گفت نقطه مشترکی برای درهم آمیختگی «نمایش» و «موسیقی» است. چند تصنیف دیگر در اثر اجرا می‌شود که شاید دلنشین باشند و مورد قبول مخاطبان موسیقی قرار گیرند، اما به لحاظ مضمون با جریانات و اتفاقات رخ داده در نمایش ارتباطی ندارند. این بی‌ارتباط بودن تا آن حد است که اگر تصانیف را جداگانه بشنویم، متوجه خواهیم شد با مضامین مورد توجه در نمایش ارتباط ندارند؛ گویی این آثار در محفلی دیگر و با هدف دیگر ساخته شده‌اند و بعدا به اثر وصله و پینه شده‌اند.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

سهراب پورناظری، طراح، نوازنده و خواننده کنسرت نمایش «سی‌صد»

خوانندگی سهراب پورناظری؛ عنصر گل‌درشت کنسرت نمایش «سی‌صد» 

مورد دیگری که از کلیت کار بیرون زده و اصطلاحا «گل‌درشت» جلوه می‌کند، حضور سهراب پورناظری در قامت خواننده است. بی‌شک سهراب پورناظری نوازنده و آهنگساز خوبی است که طی سال‌های اخیر خود را در این دو عرصه اثبات کرده و برخی از قطعاتی که برای همایون شجریان ساخته، گواهی بر جایگاه مشخصش در عرصه آهنگسازی است. اما دو امتیاز مذکور برای خوانندگی کافی است؟ باید گفت خیر! آنچه توسط سهراب پورناظری در کنسرت نمایش «سی‌صد» اجرا می‌شود، صرفا بر اساس تکنیک‌هایی است که طی تجربیاتش در نوازندگی و آهنگسازی آموخته و جز این موارد، هیچ فاکتور دیگری در اجرا به کمک سهراب پورناظری نیامده است.

عموما با توجه به تبلیغات گسترده شهری و اخبار ارائه شده به رسانه‌ها اینطور به نظر می‌رسد که رضا بهرام یکی از پاپ‌خوان‌های پرطرفدار  امروزی خواننده اول کنسرت نمایش «سی‌صد» است. اما با دیدن اثر درخواهیم یافت که این سهراب پورناظری است که با حضور مستمر و مکررش روی صحنه به عنوان خواننده، در کانون توجه مخاطبان قرار می‌گیرد!

حتی شاید درست‌تر این باشد که بگوییم رضا بهرام در کنسرت نمایش «سی‌صد» عملا خواننده دوم است نه اول!

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

رضا بهرام خواننده کنسرت نمایش «سی‌صد»

یکی از خوانندگانی که قبل‌تر به او اشاره شد نوید واحدی نام دارد که بر اساس نوع تحریرها و لحن و آهنگ صدا به نظر می‌رسد تعزیه خوان باشد. به هرحال نحوه اجرا و تحریرها و چهچهه‌های هم خوان با نت و پخته‌اش (با وجود حضور کمش روی صحنه) اجرای‌اش را در ذهن مخاطب ماندگار کرده است. رضا بهرام هم با توجه به پاپ‌خوان بودنش برای اجرای متفاوت در سبک و سیاق موسیقی ایرانی، تلاش کرده و قصد دارد وجهه‌ای دیگر از توانایی‌هایش را نمایان کند که تاحدودی در این زمینه موفق بوده است. او حین اجرا قطعاتی را به عنوان خواننده تک‌خوان اجرا می‌خواند و در برخی دیگر از قطعات با سهراب و تهمورس پورناظری همراهی و هم‌خوانی می‌کند.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

نوید واحدی یکی از خوانندگان کنسرت نمایش «سی‌صد»

البته باید گفت سهراب پورناظری در یکی از تکنوازی‌هایش قدرت و تکنیک خود را در نواختن تنبور به رخ می‌کشد که تشویق مخاطبان را دربردارد. این بخش از کنسرت نمایش «سی‌صد» صرفا یک سولونوازی بسیار موفق و هیجان‌انگیز است که در میانه اجرایی طولانی، برای مخاطب آنتراکتی خوشایند به حساب می‌آید، اما با همه اینها، نقشی در پیش‌برد قصه و درام ندارد. 

نگاهی به بازی بازیگران در مقام «کاراکتر» و «تیپ» 

بخش مهم دیگری که نمی‌توان از آن به سادگی گذشت انتخاب بازیگران و کم و کیف بازی آن‌ها در قامت تیپ یا کاراکتر است. جواد عزتی پس از سال‌ها دوری از تئاتر با کنسرت نمایش «سی‌صد» روی صحنه آمده و نقش جاسوسی را با عنوان خبرکش بازی می‌کند. او فردی ایرانی است که اصطلاحا کارچاق‌کنی مغول‌ها را به عهده دارد و آن‌ها را در کتاب سوزی تاریخی‌شان یاری می‌کند و در نهایت متحول شده و در یک صحنه هملت‌وار دشنه‌اش را در تنش فرو می‌کند و می‌میرد.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

جواد عزتی در نقش خبرکِش در کنسرت نمایش «سی‌صد»

عزتی در این اثر به دور از تیپ‌سازی بازی به اندازه‌ای دارد و واکنش‌های خوب او در نماهای بسته مانیتورهای دو سوی صحنه گویای این است که حضور چندساله او در سینما تاثیر مثبتی در آنالیزه کردن بازی‌اش در تئاتر داشته. به نظر می‌رسد او در بخش‌هایی از بازی‌اش در مقابل دوربین‌های حاضر در دو سوی صحنه که تصویرشان بر مانتیورها سوییچ می‌شود، عامدانه در نماهای «مدیوم شات» و «کلوزآپ» برای دوربین بازی می‌کند. حتی اگر این رویه برای او عمدی نباشد اما برای یک بازیگر و قدرت ناخودآگاهش در رابطه با تکنیک، ارزش و ویژگی محسوب می‌شود.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

دلنیا آرام خواننده و بازیگر کنسرت نمایش «سی‌صد» در نقش دختر چنگیز مغول

دلنیا آرام که چند سال پیش در کنسرت نمایش «سی» با همایون شجریان هم‌خوانی می‌کرد، یکی از نقش‌های کلیدی اثر را به عنوان ضدقهرمان بازی می‌کند. دلنیا آرام در «سی‌صد» تیپ قابل قبولی از دختر چنگیز مغول را ارائه کرده است. جست و خیزهای او در ارائه پوزیشن‌هایی در خدمت نقش، گویای است که این بازیگر با موشکافی لحظه به لحظه بازی‌اش را طراحی کرده است. دلنیا آرام همچنین از قدرت خوانندگی‌اش در بیان بهتر نقش بهره برده. آواخوانی اپراگونه او روی صحنه، بخشی از تیپی است که ارائه کرده و لهجه به کار گرفته توسط او، تیپی که ساخته را کامل‌تر نموده است.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

مهران غفوریان در نقش «سودا» در کنسرت نمایش «سی‌صد»

مهران غفوریان در نقشی به اسم سودا (برادر غریو کتاب سوز) هم به دور از همه نقش‌هایی که جلوی دوربین داشته، تیپی قابل قبول ارائه کرده و از ابتدا تا به آخر حضورش روی صحنه بازی پرقدرت و باورپذیری دارد؛ تا آنجا که مخاطب گاه فراموش می‌کند که فرد روی صحنه، همان مهران غفوریان طناز همیشگی است. 

امیر جدیدی در نقش غریو تقریبا از ابتدا تا به آخر روی گاری‌ای مستقر است که سودا (مهران غفوریان) آن را می‌کشد. با توجه به بازی امیر جدیدی در تئاترهای قبلی، به نظر می‌رسد حضور او در قامت کارگردان کنسرت نمایشی عظیم، او را به طرز قابل ملاحظه‌ای از توجه به نقش و جزییات آن بازداشته است. نتیجه اینکه جدیدی روی صحنه تمرکز لازم را ندارد و جز تپق‌های گاه به گاه در برخی صحنه‌ها، زبان متن را می‌شکند. گاه لحنش حالتی محاوره‌ای پیدا می‌کند و از آنچه رحمانیان به عنوان نمایشنامه نوشته فاصله می‌گیرد. در کل کاراکتر غریو که ضد قهرمانی عاشق است، توسط رحمانیان به دقت و جزییات نوشته شده و بخش قابل ملاحظه‌ای از آنچه جدیدی روی صحنه ارائه می‌کند، نتیجه شناخت او از این کاراکتر است. به زبان بهتر شخصیتی که امیر جدیدی ساخته، نقشی است که بین تیپ و کاراکتر بودن سرگردان است. البته که هرچه نمایش رو به آخر می‌رود غریو حضور پر رنگ‌تر و کلیدی‌تری پیدا می‌کند و جدیدی در روند بازی‌اش به این مهم توجه داشته است. 

طناز طباطبایی یکی از قهرمانان و شخصیت‌های مثبت قصه، با نام «ایران» که نمادی از ایران است، بازی به اندازه‌ای را ارائه می‌دهد و عدم خودنمایی عامدانه او روی صحنه حاصل پختگی او در کسب تجربیات گذشته است. این مورد را هم باید در نظر داشت که طناز طباطبایی یکی از آخرین بازیگرهایی است که به پروژه «سی‌صد» پیوسته است. او بازیگر جایگزین ماهور الوند (بازیگر قبلی نقش ایران) است و طی مدت زمانی کم به کشف و شهود لازم درباره نقش رسیده است. عرفان ناصری، منوچهر علیپور، نیما سکوت نیز دیگر بازیگرانی هستند که تلاش دارند هم‌گام و هم‌سو با بازیگران اصلی‌تر روی صحنه ایفای نقش کنند و بازی یکدست و قابل قبولی داشته باشند. 

در ادامه آنچه صحنه‌های نمایش را نظم می‌بخشد بازی بازی‌سازان و گروه فرم به سرپرستی علی براتی است که کنش‌ها و واکنش‌های‌شان (با توجه به وسعت و عمق صحنه؛ همچنین میزانسن‌ها) به درستی طراحی شده است.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

طناز طباطبایی در نقش ایران/صحنه احتضار خبرکِش با بازی جواد عزتی

بازیگران مپینگ شخصیت‌هایی که به اثر ارزش داده‌اند

رضا کیانیان و علی نصیریان تنها بازیگران کنسرت نمایش «سی‌صد» هستند که روی صحنه حضور ندارند و مخاطب بازی آن‌ها را پرده می‌بیند. علی نصیریان با گریمی متفاوت‌تر از همیشه، در ابتدای اثر، تنها در یک صحنه حضوردارد و بازی با صلابتش نامش را ذهن مخاطب حک می‌کند. او در نقش چنگیز مغول سوار بر اسب به ادای مونولوگی پر فراز و فرود می‌پردازد. رضا کیانیان هم صرفا در نمای کلوزآپ بازی داشته و ایفاگر چند نقش است. او به عنوان جد غریو (کتاب سوز داستان)، خیام و فردوسی ایفای نقش کرده و با اینکه تمام بازی‌اش در نمای کلوزآپ است، تلاش داشته بی‌توجه به تفاوت‌های حاصل از گریم، کاراکترهای متفاوتی را به مخاطب ارائه دهد. 

ایران و اهمیت روحیه میهن‌پرستی نقطه قوت کنسرت نمایش «سی‌صد» 

در ادامه باید گفت کنسرت «نمایش سی‌صد» اثری برای ارج نهادن به ایران است و تلاش دارد میل و احساس میهن‌پرستی را به مخاطبان یادآوری کند یا حتی بیاموزد. طی سال‌ها و دهه‌های اخیر کمتر اثر «نمایشی، موسیقایی» را می‌توان سراغ داشت که تا این حد به ایران و ایرانی بودن و ترویج میهن‌دوستی بپردازد. 

کلیت قصه کنسرت نمایش «سی‌صد» درباره یکی از تلخ‌ترین مقاطع تاریخی کشور، یعنی تهاجم مغول‌ها و کتاب سوزی و نخبه‌کشی است اما در دل خود به لحاظ دراماتیک ظرایفی دارد که علاوه بر پیشبرد اثر، دلایلی بر قدمت فرهنگ و هنر ایران هستند. طی اجرای اثر بارها از کتاب‌های مهم و آثار شاخص ادبیات نام برده می‌شود. 

عطار نیشابوری، خیام، نظامی گنجوی و شخصیت‌هایی چون لیلی، مجنون، خسرو، فرهاد و شیرین، بیژن و منیژه کاراکترهایی هستند که به طور مستتر در اثر حضور دارند و در پیشبرد قصه موثرند. 

به طور مثال غریو کتاب سوز، که بویی از فرهنگ و هنر نبرده و شهوت سوزاندن شعور و آگاهی در او شعله می‌کشد به واسطه دلدادگی به ایران (با بازی طناز طباطبایی) عشق را درک می‌کند. جد او بارها به خوابش می‌آید و او را از عشق و صلح و میهن‌دوستی می‌ترساند و به او هشدار می‌دهد اما در نهایت راه بجایی نمی‌برد به این دلیل که غریو به آگاهی رسیده است. 

عشق؛ این عنصر مهم در ادبیات و فرهنگ ایرانی در حکایت‌های آثار بزرگانی چون نظامی گنجوی و عطار توسط ایران و گاه سودا (برادر غریو با بازی غفوریان) برای غریو تعریف می‌شود. در نهایت این فرهنگ و فرهیختگی است که به عنوان نیروی خیر بر شر موجود در اثر چیره می‌شود و گواه آن استحاله غریو کتاب سوز است که شاهنامه را از سوختن و نابودی نجات می‌دهد. 

خبرکش با بازی جواد عزتی هم طی مواجه با ایران (طناز طباطبایی) و مواجه با فرهنگ و اصالت خود متحول می‌شود و احتضار او اتفاقی از سر خودآگاهی و فرار از زندگی ننگین قبلی است. خیام با بازی رضا کیانیان بر ستاره‌شناس و اخترشناس بودن این شاعر تاکید می‌کند و وجهه دیگری از او را به مخاطب می‌نمایاند. فردوسی (با بازی رضا کیانیان) در خواب غریو از شخصیت‌هایی می‌گوید که در داستان‌های شعرگونه‌اش بر مرگ و سیاهی چیره شده‌اند. در نهایت شعر ماندگار حسین گل گلاب از ساخته‌های روح الله خالقی (ای ایران‌ای مرز پرگهر) بذری است که در دل نونهالان و کودکان نقش بسته بر پرده نمایش کاشته می‌شود و با پایان اثر این مخاطبان هستند که جزیی از اثر می‌شوند و سرود‌ای ایران یک صدا با هم می‌خوانند.

نگاهی تحلیلی به «کتاب سوزی» در کاخ سعدآباد با هزینه‌ای سی میلیاردی/ تمجید از  «مفاخر ایرانی» در اثری میهن‌دوستانه

امیر جدیدی کارگردان کنسرت‌ نمایش «سی‌صد» و بازیگر نقش غریو

تاخیر در اجرای اثر امری منطقی با اتفاقی از سر بی‌نظمی؟ 

یکی از انتقادهای مطرح شده درباره کنسرت نمایش «سی‌صد» تاخیر در زمان اجرای آن است. این در حالی است که روابط عمومی، تیم اجرایی پروژه و متصدیان مستقر در محوطه اجرا، در زمینه هدایت مخاطبان به محوطه و استقرارشان بر صندلی‌ها مدیریت خوبی دارند و حتی می‌توان گفت یکی از امتیازات کنسرت نمایش «سی‌صد» مدیریت همزمان چهارهزار مخاطب و نظم حاکم بر مجموعه سعدآباد حین ورود و خروج‌هاست. باید این موضوع را در نظر داشت که میزبانی چهار هزار مخاطب با پذیرش مخاطبان یک سالن دویست نفری متفاوت است و استقرار آنها در جایگاه ها و صندلی ها در بهترین حالت ممکن با دقایق طولانی تاخیر همراه است و حتی ممکن است بیش از سی چهل دقیقه به طول انجامد.

اما موضوع بحث برانگیز دیگر در رابطه با کنسرت نمایش «سی صد» انتخاب مجموعه سعدآباد برای اجراست که در شمال تهران قرار دارد. بی‌شک انتخاب چنین لوکیشنی در شمالی‌ترین نقطه پایتخت به لحاظ تردد مشکلاتی را برای مخاطبان ساکن در دیگر بخش‌های تهران ایجاد می کند.در حال حاضر آنها که با ماشین شخصی تردد می‌کنند برای رسیدن به کاخ سعدآباد باید مسیر پرترافیکی را پشت سر بگذارند و پس از آن زمانی را به پیدا کردن جای پارک اختصاص دهند. البته کاخ سعدآباد پارکینگ اختصاصی هم دارد که مبلغ ورودی اجاره آن سی هزارتومان است و قاعدتا با توجه به تعداد کثیر مخاطبان ظرفیت محدودی دارد.

 آن دسته از مخاطبان هم که با وسائل نقلیه عمومی از مناطق مختلف به دیدن اجرای کنسرت نمایش می‌آیند نیز، علاوه بر اتلاف وقت بسیار  و پرداخت مبلغ بلیت، برای رسیدن به مقصد، باید هزینه‌ای بیش از  دویست هزار تومان به تاکسی‌های شخصی و اینترنتی بپردازند.

با همه اینها، اگر منصفانه بنگریم، متوجه خواهیم شد یافتن لوکیشنی وسیع با قابلیت‌های محوطه باز کاخ سعدآباد برای استقرار چهار هزار صندلی و استقرار تجهیزات صدا و نور و پروجکشن‌ها در مرکز شهر امری تقریبا ناممکن است. و اینکه سالن‌ها و مکان‌های بیرونی مرکز و غرب و شرق تهران فاقد صحنه‌ای به ابعاد و عمقی درحد و اندازه بازیگران و موزیسین‌ها و عوامل نمایش در پروژه «سی صد» هستند. حتی اغراق نیست اگر بگوییم فضایی مشابه با محوطه باز سعدآباد در مرکز و دیگر نقاط تهران وجود ندارد. امکانات ویژه مجموعه سعدآباد شاید عوامل تولید را بر آن داشته به جای کوچک کردن پروژه در حد و اندازه چند بازیگر و موزیسین و اکتفا کردن به سالنی چندصد نفری، انتقادها را به جان بخرند و دوری مسیر برای اقشار مختلف جامعه در نقاط مختلف تهران را نادیده بگیرند و روی مخاطبان متمول یا قشر متوسط به بالای، بالاشهری سرمایه‌گذاری کنند. اما محمدحسین توتونچیان تهیه کننده پروژه «سی صد» نظری غیر از این دارد. او در نشست خبری پیش از اجرای کنسرت نمایش «سی صد» گفته بود؛ در حال حاضر ارزان‌ترین بلیت کنسرت‌ها از ۲۰۰ هزار تومان شروع می‌شود. اما ما به تصمیم جمع، بنا را بر این گذاشتیم که قیمت بلیت‌ها از ۷۰ هزار تومان آغاز می‌شود تا اقشار مختلف مردم بتوانند از برنامه ما استفاده کنند. حال باید دید از میان چهار هزار صندلی موجود، چند درصد آن‌ها به بلیت‌های هفتاد هزارتومانی اختصاص دارد؟ نگاهی به چینش صندلی‌ها در سایت بلیت فروشی پاسخ واضحی برای این سوال است و باید گفت از میان چهار هزار صندلی نهایتا ده تا پانزده درصد به بلیت‌های هفتاد هزار تومانی اختصاص دارد. که البته ارقام دیگر بلیت‌های ارزان صدهزار تومان، صد و پنجاه هزارتومان، صدو هفتاد و پنج هزارتومان، صد و نود و پنج هزارتومان، دویست و بیست و پنج و دویست و پنجاه هزار تومان است. شاید بهتر این بود عوامل تولید با کم کردن تنوع مبالغ بلیت‌های ارزان‌تر (که به آن‌ها اشاره شد) بر تعداد بلیت‌های هفتاد هزارتومانی یا حتی صد و صدو بیست هزارتومانی، می‌افزوند، تا به این ترتیب درصد توجه عوامل تولید و اجرای پروژه عظیم «سی صد» به قشر متوسط به پایین جامعه، بالاتر می‌رفت.

مواجهه مخاطب با کنسرت نمایش «سی‌صد» قابل قبول یا مردود؟

با وجود همه مزایا و معایب مطرح شده در این گزارش، واقعیت این است که کنسرت نمایش «سی‌صد» هر شب بدون ظرفیت‌های خالی روی صحنه می‌رود. پس باید پذیرفت که این اثر مورد توجه مخاطبان قرار گرفته که اگر غیر از این بود در مدت زمانی کوتاه تمام بلیت‌های آن به فروش نمی‌رسید. در این رابطه باید این موضوع را هم در نظر داشت که اجراهای کنسرت نمایش «سی‌صد» از اول اجراها تا به امروز، اتفاقی مستمر نبوده و تعطیلی گاه به گاه کاخ سعدآباد وقفه‌هایی را در اجرای آن ایجاد کرده اما با این حال ظرفیت اجرا در هرشب کاملا تکمیل بوده که در نوع خود جالب توجه است. موضوع دیگر اینکه، مخاطبان اثر به طور کلی محدود به قشری خاص نیستند و نمی‌توان متصور شد که چهارهزار مخاطب در هر شب صرفا به قشر متمول جامعه یا اقشار فرهنگی و روشنفکر پایتخت تعلق داشته باشند. اینجاست شاید بتوان درباره تئاتری با دویست، سیصد مخاطب چنین مصداقی را مطرح کرد؛ اما در کنسرت نمایش «سی‌صد» این فرضیه به دلیل گنجایش چهارهزاری نفری مخاطبان، امری مردود است. با این حساب دو موضوع مهم مطرح می‌شود. یکی اینکه مردم و مخاطبان امروز به دیدن آثار هنری نیاز دارند و برای چنین اشتیاقی مسیر دور و بهای بالای بلیت را هم به جان می‌خرند. مورد دیگر اینکه استقبال مخاطبان از یک اثر هنری (لااقل از نگاه مخاطبان عام) گویای کیفیت قابل قبول آن اثر است و از این منظر باید بپذیریم کنسرت نمایش «سی‌صد» اثری موفق است. اینکه نقدهایی هم بر بخش‌هایی از اثر وارد است اتفاقی معمول است و حتی شاهکارهای هنری جهان (خواه در همه رشته‌ها)، خالی از اشکال نیستند.

گزارش: وحید خانه‌ساز

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز