از درد تا انتظار؛
داستان سختیهای غرامت ایام بیماری در صندوق تأمین اجتماعی

تعداد زیادی از بیمه شدگان، پس از تحمل رنج بیماری و سپری کردن مراحل درمان، با چالش بزرگی روبرو میشوند: دریافت غرامتی که حق مسلم آنهاست، اما تاخیر طولانی در دریافتش، بار سنگین دیگری بر دوش بیمار و خانوادهاش میگذارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرض کنید ده یا پانزده سال کار کردهای و برای «روز مبادا» حق بیمه دادهای؛ یک روز ناگهان همان روز مبادا از راه میرسد: در حین کار بیماری سراغت میآید، از پا میافتی و کارت به بستری و استراحت میکشد؛ در چنین اوقات تلخی، نباید علیالقاعده نگران دستمزد و غرامت ایام بیماری باشی. «غرامت دستمزد ایام بیماری» حق قانونی بیمهشدگان صندوق تامین اجتماعیست که در زمان نیاز بایستی بدون دردسر و مکافات و به سرعت پرداخت شود اما آیا این اتفاق میافتد؟
«احسان سهرابی» فعال کارگری و عضو اسبق شورایعالی حفاظت فنی، روایتهایی از درد و انتظار کارگرانی دارد که چندماه منتظر پرداخت غرامت دستمزد ایام بیماری میمانند، برای نمونه:
« کارگری در ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ بیمارستان بستری شده است و صرفا بعد از بستری، مدارکش را بارگذاری و تشکیل پرونده داده است؛ در تاریخ ۴ خرداد پیامک ارسال شده است که ماه بعد پرداخت میشود اما تا روزهای پایانی مرداد، هنوز از پرداخت خبری نشده؛ آخر چند ماه انتظار؟!»
براساس اعلام سازمان تامین اجتماعی، «بیمه شدگانی که تحت معالجات پزشکی یا درمان های توانبخشی قرار میگیرند، چنانچه بر حسب تشخیص پزشک معالج، به طور موقت قادر به کار نباشند، استحقاق دریافت غرامت دستمزد را خواهند داشت. نداشتن اشتغال به کار در ایام بیماری، دریافت نکردن مزد یا حقوق، عدم قطع رابطه کارگر و کارفرمایی قبل از شروع بیماری، تایید مدت استراحت بیمه شده توسط پزشک معالج یا شورای پزشکی تامین اجتماعی و عدم بازخرید، استعفا یا اخراج بیمه شده در ایام بیماری، شرایط دریافت غرامت دستمزد ایام بیماری است.
گفتنی است، برای مدت پرداخت این نوع غرامت، محدودیت زمانی و تعداد دفعات وجود ندارد و تا زمانی که بیمه شده بر حسب تشخیص سازمان تامین اجتماعی قادر به کار نباشد و به موجب قوانین این سازمان، از کارافتاده شناخته نشده باشد، پرداخت غرامت دستمزد ادامه می یابد و مدت دریافت آن جزو سابقه پرداخت حق بیمه محسوب میشود».
اما آیا این ضوابط و شرایط رعایت میشود؛ وضع صندوق تامین اجتماعی «خوب» نیست، تعهدات با تاخیر پرداخت میشود، از معوقات مزدی بازنشستگان گرفته تا غرامت ایام بیماری شاغلان. اما کارگری که بعد از سالها پسانداز در صندوق بیمهای، ناگهان بیمار شده و در روزگاری که هزینههای درمان حتی با داشتن بیمههای پایه و تکمیلی بازهم سر به فلک میکشد، نباید دغدغهای بابت برقراری غرامت روزهای بیماری داشته باشد. کاغذبازی و تاخیرهای طولانی، مصیبت بیماری را تشدید میکند و از آن، دقیقاً یک فاجعه میسازد.....
«احسان سهرابی» در این رابطه میگوید: بیمارانی که با ناتوانی جسمی و نگرانی از فردای خود دست به گریباناند، تنها امیدشان سازمان تأمین اجتماعی است؛ سازمانی که قرار بود پشتیبان سلامت و آرامش مردم باشد. اما این امید گاهی به انتظارهای طولانی، بوروکراسی های پیچیده و تاخیر در پرداخت غرامت و هزینههای درمان بدل میشود. تعداد زیادی از بیمه شدگان، پس از تحمل رنج بیماری و سپری کردن مراحل درمان، با چالش بزرگی روبرو میشوند: دریافت غرامتی که حق مسلم آنهاست، اما تاخیر طولانی در دریافتش، بار سنگین دیگری بر دوش بیمار و خانوادهاش میگذارد. این تاخیرها نه تنها فشار مالی بر خانوادهها را بیشتر میکند، بلکه روحیه بیماران را نیز نابود میسازد.
او ادامه میدهد: فعالان حوزه درمان بارها هشدار دادهاند که این دردسرها همگی ریشه در مشکلات ساختاری و مالی «سازمان تأمین اجتماعی» دارند؛ از کمبود پزشکان متخصص و پرستاران گرفته تا اختلاف تعرفهها و تاخیرهای چندماهه در پرداخت مطالبات مراکز درمانی، همه و همه نشان از نیاز جدی به اصلاحات اساسی دارند.
به گفته سهرابی، چارهای جز بازنگری در سیاستها و افزایش شفافیت و تسریع در روند پرداختها نیست؛ او اضافه میکند: با وجود قوانین حمایتگر، بیماران بخش قابل توجهی از هزینههای درمان را همچنان از جیب میپردازند؛ به ویژه هنگام مراجعه به بخش خصوصی یا مراکز غیرطرف قرارداد. در این اوضاع، تأخیر در دریافت غرامت و خسارت درمانی هیچ توجیهی ندارد. فرآیندهای بوروکراتیک و کمبود شفافیت باعث میشود بیمهشدگان ماهها در انتظار دریافت غرامت باشند و گاهی هزینهها از حد تحمل خانوار فراتر میرود.
او میگوید: بارها از کارگران شنیدهایم در مبحث غرامت ایام بیماری، کارفرما خوش حسابتر از تامین اجتماعی است به همین دلیل، این ایام مرخصی استعلاجی را تبدیل به استحقاقی میکنیم تا از کارفرما حقوق بگیریم و در چاه بحران سقوط نکنیم!
درحالیکه هم قانون «الزام» و هم اصل بیست ونهم قانون اساسی، خدمات درمانی رایگان را برای بیمهشدگان تامین اجتماعی تضمین کرده، شواهد میدانی چیز دیگری میگویند؛ کارگران به هنگام بیماری و اجبار به درمان مستاصل هستند؛ نه بیمه پایه و نه تامین اجتماعی به دادشان نمیرسد و البته پدیدهای نوظهور به نام «بیمه تکمیلی» یا همان بیمه تحمیلی نیز با وجود تحمیل هزینه مضاعف، دردی از طبقهی کارگر دوا نکرده است.
اصل ۲۹ قانون اساسی در مورد درمان رایگان برای همه شهروندان به اندازه کافی صراحت دارد: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کارافتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مکلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.»
حالا «یک یک افراد کشور» که هیچ، حتی کارگرانی که هر ماه یکسوم حقوقشان را برای روز مبادا در صندوق تامین اجتماعی ذخیره میکنند، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشکی مناسب ندارند؛ درمان کالاییست پولی که به قواعد بیرحم بازار سپرداه شده: هرچقدر پول بدهی، همانقدر آش میخوری، پس بیپولی یعنی بی دارویی، بیحقوقی و با کلی قرض و قوله و نگرانی از آینده روی تخت بیمارستان درد کشیدن.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم