آیا رفتنِ کارگر افغانستانی فرصتی برای کارگر ایرانی است؟
کار سخت در ارتفاع ناایمن با حقوق بسیار ناچیز

یک کارگر ماهر ساختمانی میگوید: از ساعت ۷ صبح تا ۵ بعد ازظهر در ارتفاع ۳۰ تا ۵۰ متری روی داربستِ ناایمن، بدون تجهیزات میایستم و هر لحظه ممکن است از آن بالا سقوط کنم. برای ۳۰ سال کار ۱۴ سال بیمه دارم....
به گزارش خبرنگار ایلنا، وزیر کار میگوید: «رفتنِ کارگر افغانستانی فرصتی فراهم کرده تا کارگر ایرانی بتواند با حقوق کافی در بخش ساختمانی مشغول به کار شود.» این صحبتهای میدری در پاسخ به کسانی است که نگرانِ اخراجِ کارگران افغانستانی و کمبودِ نیروی کار در بخش ساختمان هستند. از قرار معلوم این نگرانی به قدری جدی است که رییس کانون انبوهسازان تهران، نیز به آن اشاره کرده است؛ ایرج رهبر، چندی پیش با ابراز نگرانی از کمبودِ کارگر گفته که بیش از ۵۰ درصد کارگران ساختمانی در تهران از اتباع افغان هستند و با خروج آنها از کشور، در صنعت ساختمانسازی کشور با کمبود کارگر مواجه شدهایم.
نگرانی بابت کمبود کارگر به خصوص کارگر ماهر بخش ساختمانی، در حالی مطرح میشود که پیشتر نیز فعالان کارگری از عدم تمایل کارگران ایرانی به کار ساده در بخش ساختمان خبر داده بودند. یعنی از یک طرف، به دلیل اخراجِ نیروی کارِ افغانستانی و از طرفِ دیگر به دلیلِ عدم تمایل نیروی کارِ ایرانی، صنعتِ ساختمان کشور با مشکل کمبود نیروی کار ساده مواجه شده و فعالان این حوزه پیشبینی کردهاند که این مشکل در آینده بیشتر شود.
آنچه میدری میگوید در واقع پیشنهادی برای حل این مسئله و خروج از این وضعیت است. وزیر کار، راه حلِ را در تبدیل کارگر ساده به کارگر ماهر میداند تا از این طریق درآمدِ کارگر افزایش یابد و گرایش به سمت کار ساختمانی بیشتر شود. میدری میگوید: «قطعاً درآمد کارگر ماهر بخش ساختمانی سه برابر درآمد یک کارگر ساده است و یکی از برنامههای ما این است که کارگر ساده را تبدیل به کارگر ماهر ساختمانی کنیم تا درآمدش افزایش پیدا کند.»
اما آیا مسئلهی کارگرِ ایرانی نداشتنِ مهارت است که با حلِ آن، مشکل کمبودِ نیروی کار در بخش ساخت و ساز حل شود؟ برای پاسخ به این سوال باید دید که آیا کارگران ساختمانیِ ماهر از وضعیتِ خود راضی هستند؟ آیا درآمد و وضعیتِ شغلیِ این کارگران آنچنان خوب است که بتوان امیدوار بود با تبدیلِ کارگر ساده به کارگر ماهر، تمایل به کار در این حوزه بیشتر شود؟ پاسخ فعالان کارگری به این سوال یک «نه» قاطعانه است. مشکلاتی چون نداشتن بیمه اجتماعی و یا قطع مکرر بیمه در جریان بازرسیهای غیرمنصفانه، نبودِ استانداردهای ایمنی در محیط کار و نرخ بالای حوادث کار و در نهایت، دستمزد کم این کارگران در مقابلِ کارِ پُرفشار و خطرناک، گرایش کارگران را برای ورود به صنعت ساخت و ساز کمتر کرده است.
تجربهی یک کارگر ماهر: کار در ارتفاعِ ناایمن با حقوق و مزایای ناچیز
«زعفر» کارگر ماهر ساختمانی است و بیش از ۳۰ سال سابقهی کار دارد. او آرماتوربند است و احتمالاً نمونهی مناسبی است برای آنکه به سوال ما در مورد ادعای وزیر کار، پاسخ دهد: آیا با مهارتآموزی گرایش به انجامِ کار ساختمانی بیشتر میشود؟ او پاسخ به این سوال را با خبرِ سقوطِ یکی از همکارانش از داربست میدهد و میگوید: «این کار آخر و عاقبت ندارد. نه امنیتِ جانی داریم، نه مالی و نه حتی بیمهی درست و درمان!» و بعد توضیح میدهد: «از ساعت ۷ صبح تا ۵ بعد ازظهر در ارتفاع ۳۰ تا ۵۰ متری روی داربستِ ناایمن، بدون تجهیزات میایستم و هر لحظه ممکن است از آن بالا سقوط کنم. برای ۳۰ سال کار ۱۴ سال سابقه بیمه دارم که همین بیمه هم ممکن است قطع شود. برای این کار سخت، روزانه یک تا دو میلیون تومان به سختی میدهند. در حالیکه شغل ما فصلی است و به هر دلیلی ممکن است برای مدتی شغل نداشته باشیم و باید حواسمان به دخل و خرجمان باشد.»
«این وضعِ منِ کارگرِ ماهر است. کدام جوان حاضر میشود برای این کار با این حقوق و شرایط، مهارت بیاموزد؟» کارگرِ ماهرِ آرماتوربند بعد از گفتنِ این جمله ادامه میدهد: «تا جایی که من دیدم، در تهران یک نفر نیروی ساختمانی آرماتوربندِ دهه هفتاد یا هشتادی پیدا نمیشود. فرزندِ خودم هم بخواهد وارد این کار شود من نمیگذارم!»
محروم از حقِ حداقلیِ بیمه اجتماعی
نداشتنِ بیمه اجتماعی، نرخ بالای حوادث کار و نبودِ امنیت شغلی، مسئلهی مشترکِ تمام کارگران ساختمانی است. بیمه اجتماعیِ این کارگران با وجود اصلاح چندبارهی قانون بیمه کارگران ساختمانی، همچنان با مشکل مواجه است. آخرین بار، مجلس در سالِ ۱۴۰۲ اصلاحیه ماده ۵ بیمه کارگران ساختمانی را برای افزایشِ منابعِ تأمین اجتماعی مصوب کرد اما حتی همین قانون اصلاح شده هم تاکنون نتوانسته مشکلِ بیمه این کارگران را حل کند. به گفتهی عباس شیری، بازرس کانون کارگران ساختمانی کشور، حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰هزار کارگر ساختمانی هنوز بیمه نیستند؛ از این تعداد، بیمهی حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰هزار کارگر قطع شده و به اندازهی همین تعداد هم در صف دریافتِ سهمیه بیمه هستند.
سالهاست که ساختارِ بازرسیِ بیمهای از کارگران ساختمانی، مورد اعتراض کارگران و فعالان این حوزه است. آنها میگویند بازرسان تأمین اجتماعی بدونِ توجه به ماهیتِ این شغل و اتفاقا به قصد حذف سهمیهی بیمه شده، بازرسی میکنند. «زعفر» میگوید: «بسیاری از همکارانم در صف دریافت سهمیه هستند و برخی هم بیمهاشان قطع شده. همکاری داشتم که سالها منتظر سهمیه بیمه بود، اما درست همان زمان که سر ساختمان پایش شکست و برای مدتی خانهنشین شد، سهمیه بیمه آمد و او نتوانست پیگیری کند و سهیمهاش خط خورد. حالا بعد از ۲ سال هنوز در صف دریافت سهمیه است.»
مشکلات کارگران ساختمانی برای بهرهمندی از بیمه اجتماعی، یکی از مهمترین و سنگینترین مسائل این کارگران است و با وجود وعدههای بسیار برای حل این مشکل، به جرأت میتوان گفت که هنوز کارگران از این حداقلیترین حق خود محروم هستند.
مرگ کارگران ساختمانی در صدر آمار حوادث کار
طبق آمار پزشکیِ قانونی، سقوط از ارتفاع، بیشترین عامل مرگ کارگران است و کارگران ساختمانی در صدر آمار حوادث کار قرار دارند. سالهاست که این آمارِ بالای مرگ کارگران ساختمانی تکرار میشود و تنها راهحلی که به ذهنِ مسئولان میرسد، آموزش این کارگران است. اما آنچه «زعفر» از بطنِ ماجرا و از دلِ این کارِ سخت به ما میگوید نشان میدهد که مسئله فقط آموزش نیست. او میگوید: «کسی که مجوز ساختوساز میگیرد باید اول ایمنی را رعایت کند، اما کل پروژهها را که بگردید یک داربست استانداردِ با حفاظ پیدا نمیکنید. قبل از شروع پروژه باید داربست مناسب و حفاظ بگذارند و ارتفاع را ایمن کنند و بعد کلاه و کمربندِ استاندارد هم بدهند. اما تنها یک کلاه و یک کمربندِ غیر استاندارد میدهند و فکر میکنند اینها یعنی رعایتِ ایمنی!»
این کارگرِ آرماتوربند که گاهی روزی بیش از ۸ ساعت روی داربست در ارتفاع ۳۰ تا ۵۰ متری کار میکند، از تجربهی خود به ما میگوید: «به دلیلعدم رعایت ایمنی، سقوط از ارتفاع زیاد اتفاق میافتد. چند روز پیش یکی از کارگران از ارتفاع سقوط کرد و بعد مدیریت آمد و چند کلاه به کارگران داد و گفت باید ایمنی رعایت شود!»
آموزش کارگران یکی از راههای کاهش حوادث کار است اما مهمتر از آن، بازرسیهای دقیق و منظم و الزام کارفرمایان به استانداردسازیِ فضای کارِ کارگران است که به گفتهی فعالان کارگری این اتفاق نمیافتد. اکبر شوکت، رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی، میگوید: ما کارگران ساختمانی فقط ۷ درصد از شاغلان را تشکیل میدهیم اما ۵۰ درصد حوادث کار متعلق به کارگران ساختمانی است. این یعنی ریسکی که کارگران ساختمانی تجربه میکنند اصلا قابل مقایسه با دیگران نیست. حالا در ازای این ریسک جانی، کارگر ساختمانی نه درآمد مناسبی دارد، نه امنیت شغلی و نه حتی بیمهی اجتماعی. در یک کلام، در وضعیتِ فعلی یک کارگر ساختمانی جانِ خود را به ثمن بخس میفروشد.
شوکت میگوید: متأسفانه کارفرمایانی داریم که جان کارگران برایشان اهمیت ندارد و فشاری هم برای رعایت ایمنی روی آنها نیست. حتی دولت جرأت نمیکند از آنها مالیات درست و حسابی بگیرد. چون اکثر این کارفرمایان دستی در کار دارند و مسئولیتی بر دوششان است.
رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی میگوید: کار ساختمانی برای کارگر دیگر جذابیتی ندارد، چون همانطور که گفتم ریسکِ جانیِ چنین کاری بالاست، حقوق و مزایا و خدمات اجتماعی آن بسیار پایین است و از طرفی با کارفرمای مافیایی طرف هستیم که نمیتوان او را ملزم به اجرای قوانین کرد.
با این اوصاف، اخراج کارگر افغانستانی، چنانچه وزیر کار میگوید نمیتواند فرصتی برای اشتغالِ کارگر ایرانی فراهم کند. واضح است که در این شرایط، تبدیل کارگر ساده به ماهر نیز کارگران جوان را ترغیب به پذیرش این شغل سخت نمیکند. کارگران میدانند که آنچه در ازای انجام کارِ ساختمانی به دست میآورند ناچیز است و برای این آوردهی ناچیز حتی ممکن است جانِ خود را نیز از دست بدهند.
گزارش: زهرا معرفت