بدون پیشرفت پرسپولیس و تابوی بیجامی؛ چرا هاشمیان استثناست؟

پنج هفته از لیگ تازه گذشته و پرسپولیس نهتنها نتایج امیدوارکنندهای نگرفته بلکه در کیفیت فوتبالی هم چیزی برای ارائه نداشته است.
به گزارش ایلنا، بررسی فنی بازیهای اول تا پنجم نشان میدهد روند تیم ثابت مانده و هیچ نشانهای از پیشرفت دیده نمیشود؛ ادامه این مسیر میتواند دوباره سرنوشت فصل گذشته را تکرار کند؛ بیجامی و ناکامی.
نتایج پرسپولیس در شروع فصل جدید ضعیف اما کیفیت فوتبالی که این تیم ارائه میدهد، دور از انتظار بوده است. کافی است این دو فکت را با استدلال و بررسی مو به موی پنج بازی نخست تیم کنار هم بگذارید تا به این نتیجه برسید که از بازی اول تا دیدار پنجم به لحاظ فنی هیچ پیشرفتی در تیم پرسپولیس دیده نشده است و تقریباً هیچ چشمانداز روشنی پیش روی این مجموعه نیست پس ادامه این روند میتواند ترسناک و دلهرهآور باشد و احتمالاً تابوی بیجام ماندن مثل آنچه فصل گذشته اتفاق افتاد را جلوی چشم بیاورد.
البته که لیگ این فصل آنقدر بیکیفیت شده که تیمهای متمول با هزینههای چندده میلیون دلاری هم نتیجه نمیگیرند و اندک حامیان هاشمیان به جایگاه سومی این تیم و سپری شدن فقط پنج هفته از فصل اشاره کرده و میگویند هنوز برای تغییرات زود است اما اینجا باید یک سؤال مهم و اساسی را از همین دسته از هواداران مطرح کرد: انصافاً اگر حمید درخشان، مهدی تارتار یا یکی از پیشکسوتان پرسپولیس که برخی آنها را وابسته به علی پروین میدانند و چپ و راست گوشه رینگ میبرند، سرمربی پرسپولیس بود با این کیفیت فوتبال و این نتایج تا هفته پنجم دوام میآورد؟ آیا در این صورت فشار هواداران برای تغییر سرمربی چندبرابر نمیشد؟ آیا فریاد «حیا کن رها کن» خیلی زودتر و شدیدتر روی سکوهای سرخ شنیده نمیشد؟ آیا هواداران سختگیر پرسپولیس نمیگفتند فلان پیشکسوت با رانت و حمایت علی پروین یا هوادار متمول سرمربی شده و از اول هم انتخاب اشتباهی بود؟ آیا اگر یک مربی از این دسته با سابقه روشن و پاک چنینی شرایطی داشت باز هم مصونیت داشت؟
حمید درخشان و مهدی تارتار فقط یک مثال دم دستی بودند کمااینکه همین تارتار با تیمی ارزانقیمتتر، بیشتر از هاشمیان امتیاز گرفته و شرایط امیدوارکنندهتری دارد.
مدافعان وحید هاشمیان یا آنهایی که معتقدند باید همچنان از او حمایت کرد به اخلاقمداری، متانت و ادب این مربی استناد کرده و میگویند: «چطور دلتان میآید علیه هاشمیان با اخلاق شعار بدهید؟» اما واقعیت این است که اخلاقمداری در دنیای فوتبال و صندلی داغ مربی بهخصوص آنهایی که در تیمهای بزرگ و پرطرفدار مینشینند هرگز مصونیت نمیآورد و تنها با ارائه فوتبال خوب، باکیفیت و باصلابت و کسب نتایج درخشان میتوان از عملکرد مربیان تیمهای بزرگ دفاع و از تداوم حضورشان روی نیمکت استقبال کرد.
البته که هیچ فرد عاقل و بالغی که سرد و گرم فوتبال را دیده و چشیده باشد هیچگاه شعار علیه مربیان و بازیکنان را تأیید یا هواداران را به این کار تشویق نمیکند اما خشم هواداران افراطی حاضر در ورزشگاهها و جوانان و نوجوانانی که نتایج این تیم تمام دنیایشان است اینگونه بروز پیدا میکند و بهسختی میتوان مقابل آن ایستادگی یا جهت اعتراضهایشان را منحرف کرد.
با این حال نکته مهم در بحث حمایت از وحید هاشمیان یا هر مربی دیگری که روی صندلی سرمربیگری پرسپولیس مینشیند نباید گم شود و در این راه هیچگاه نباید از چهارچوب منطق خارج شد.
واقعیت این است که وحید هاشمیان مربی بیتجربهای برای حضور در فوتبال باشگاهی ایران بود و حضورش در رأس کادر فنی پرسپولیس از ابتدا یک ریسک محسوب میشد که بهخاطر طی مدارج مربیگری در آلمان و سابقه روشن بازیگری همه روی بیتجربگی او چشم بستند اما این ریسک فعلاً جواب نداده است پس در این وضعیت به تنها چیزی که نمیتوان برای حفظ او چنگ انداخت همین اخلاقمدار بودن اوست چراکه این ویژگی به هیچ وجه نمیتواند ضامن موفقیتش در ادامه این مسیر سنگلاخ باشد و تنها باید نکات و جزئیات فنی را در نظر گرفت و درباره آینده او نظر داد کمااینکه اگر تارتار، درخشان، عبدی و یا هر پیشکسوت باتجربه دیگری هم در رأس کادر فنی پرسپولیس بودند شاخص قضاوت همین بود و بس.