تحلیلی از وضعیت امروز تیم ملی فوتبال ایران
تیم ملی ایران، بازتاب مصر در آینهی آسیا

وقتی از تیم ملی فوتبال ایران در سال ۲۰۲۵ صحبت میکنیم، از تیمی میگوییم که نه ضعیف است و نه درخشان، نه در بحران عمیق است و نه در ثبات کامل. تیم ملی ما در موقعیتی ایستاده که پیشتر تیمهای بزرگی در آن بودهاند؛ جایی بین افتخار گذشته و تردید آینده.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این میان، اگر بخواهیم تصویری از وضعیت امروز تیم ملی ترسیم کنیم، آینهای روشن پیش روی ماست: تیم ملی مصر.
هر دو تیم، قدرتهای سنتی منطقه خود هستند. ایران در آسیا، مصر در آفریقا. هر دو تیم با پیشینهای پربار از قهرمانیهای قارهای، تیمهایی هستند که هیچگاه به عنوان “تیم متوسط” تلقی نمیشوند. اما همین تیمها، در مقیاس جهانی، هنوز نتوانستهاند از “حضور” عبور کرده و به “اثرگذاری” برسند.
تیم ملی ایران ستارگانی دارد که در سطح اروپا بازی کردهاند و میدرخشند؛ سردار آزمون، طارمی، جهانبخش، بیرانوند. مصر هم محمد صلاح را دارد، تریزیگه را دارد، الننی را دارد. اما مسئله اینجاست که داشتن ستاره، مساوی با داشتن تیم نیست. تیم ملی ما، همچون مصر، گاه از ستارهها تغذیه میکند اما از “سیستم” تهی است.
مصر و ایران، هر دو گرفتار یک چرخه معیوب در جوانگراییاند. عبور از نسل طلایی، بدون آنکه نسل بعد با برنامه ساخته شده باشد. نه جوانگرایی در باشگاهها ساختاریافته بوده، نه تیم ملی برنامهای مشخص برای انتقال نسل داشته. بازیکنانی ناگهان دعوت میشوند، یک اردو میآیند و بعد فراموش میشوند؛ این تخریب تدریجی است، نه بازسازی.
در سطح فنی، هر دو کشور تجربهی کار با مربیان داخلی را داشتهاند و دارند. و هر دو، هرگاه نتیجه نگرفتهاند، با موجی از تخریب، مطالبهی فوری برای حضور یک مربی خارجی مواجه شدهاند. در ایران، قلعهنویی در تنگنای انتظارات نشسته؛ در مصر، مربیانی چون حسام حسن یا ایهاب جلال، با نقدهای گاه بیرحمانه رسانهها مواجه شدهاند. انگار مردم نه با “کار”، بلکه با “پاسپورت” مربی قانع میشوند.
مشترکترین بحران، اما نه فنی است، نه تاکتیکی؛ مدیریتی است. فدراسیونهایی که نه استراتژی دارند، نه ثبات، نه شفافیت. نه مسیر دارند، نه نقشه راه. نه گوش شنوا دارند، نه اراده اصلاح. در چنین بستری، تیم ملی بدل به ساختاری مقطعی میشود که فقط روی نتیجهی بازی بعد زنده است. آینده، فقط یک شعار است.
ایران امروز، تصویری از مصر است؛ تیمی که برای قارهاش بزرگ است، اما در جهان ایستاده در سایه. با ستارههایی پراکنده، بدون سیستم. با فهرستی از نامها، بیآنکه هویت فنی مشخصی داشته باشد.
تیم ملی را باید از این بنبست فکری نجات داد. نه با شوک رسانهای، نه با فهرستهای پر زرقوبرق. بلکه با بازسازی ریشهای، با تفکر. وگرنه، همانطور که مصر سالهاست بین جام ملتها و ناکامی در جام جهانی در نوسان است، ما هم تا اطلاع ثانوی، بین یاد گذشته و تردید آینده سرگردان خواهیم ماند.
یادداشت: حمید ابراهیمی