خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از نادره ترکمانی؛

سهم ناچیزِ چهارده میلیون کودک از سینمای کشور

امروز بهترین زمان برای طرح و واشکافی مشکلات سینماست،‌ اینکه حالا و در این زمان بیاندیشیم که "برای نجات سینما چه باید کرد؟"

سینما با سابقه‌ای بیش از صد سال، در کشور ما همچنان به حیات و بقای خودش ادامه می‌دهد. هنوز سالمندانی را در بین خودمان داریم که خاطرات شیرینی از روزهای خوش سینما در سالن‌های تازه ساخته شده و پررونق را در حافظه‌شان دارند، و حتی هنوز هم کسانی هستند که دغدغهٔ سرمایه‌گذاری و ورود به این عرصهٔ هنری را در سر می‌پرورانند. ‌به‌رغم روزهای پرافت‌وخیز در سینمای کشورمان و به‌رغم شیب نزولی رشد و توسعه و سرمایه‌سازی در سینما، بازهم سینما نُقل مجلس اکثر محافل فرهنگی و هنری این مرز و بوم است و اخبار سینمای ایران همچنان کمابیش در سرتیتر خبرهای جهانی است. منتها در دههٔ اخیر این اخبار نشانه‌هایی از بی‌انسجامی و بی‌ثباتی را در سینمای ایران گوشزد می‌کند.

برخی از دوستان و همدوره‌ایهای قدیم‌ام در کشورهای دیگر زندگی می‌کنند و در آنجا به نوعی درگیر تولید و ساخت فیلم هستند، هروقت با هم صحبت می‌کنیم، می‌پرسند که: توی این آشفته بازار سینمای ایران با چه امیدی همچنان فیلم می‌سازید؟ می‌پرسم چطور مگر؟ و پاسخ‌های فراوانی دریافت می‌کنم، ‌که فرازهایی از آن‌ها را می‌نویسم:

 «خبرهای نگران کننده از فیلم‌هایی که از پرده‌های سینما‌ها پایین کشیده می‌شوند، ‌ بدون آنکه متولی خاصی در صدد حمایت و پشتیبانی از آن‌ها بربیاید. جشنواره‌هایی بی‌رمق و کم‌توان و بدون کمترین اثرگذاری بر سینما و سینماگران و مردم و با صرف بودجه‌های گزاف برگزار می‌شوند. فیلمسازانی که در صحبت‌‌ها و رفتار‌هایشان از تبعیض و دسته‌بندی‌های گروهی و جناحی می‌نالند و یاس و ناامیدی احاطه‌شان کرده. فیلم‌هایی که به ده‌ها دلیل در انبار‌ها مانده‌اند و رنگ پرده را نمی‌بینند. سینماگرانی که از شرایط اقتصادی و نبود امنیت شغلی معترض و عصبانی‌اند. چهارده میلیون کودک و نوجوان که اندک بهره‌ای از سینمای کشورمان ندارند و فقط بازار مصرف تولیدات غیرایرانی را رونق می‌دهند. حضور جدی و خرچنگ‌گونهٔ دلالان و باندهای مافیایی در تولید و پخش و توزیع آثار سینمایی و…..»

قرار است به همین روند و رویه ادامه بدهیم؟ قرار است همه‌مان در سرازیری یاس و بی‌حمایتی با سینمای کشورمان سقوط کنیم؟ قرار است باز هم یک‌به‌یک هنرمندان سینمای کشورمان را با باری از یاس و ناامیدی و بیمارهای مهلک تا بهشت زهرا(س) بدرقه کنیم و تنها تاسف بخوریم و منتظر نفر بعدی بمانیم؟ قرار است بازهم هنرمندان سینما را در آتش فقر و کم‌بضاعتی و بی‌حمایتی ببینیم و آه بکشیم؟

یا شاید قرار است در سینماهای رنگ و وارنگ که برای توسعه‌ی سینمای ملی ساخته شده‌اند، دی‌وی‌دی‌های سه هزارتومانی را روی پرده ببریم و بلیت پانزده هزارتومانی بابتش بفروشیم و خوشحال باشیم که با کلک زدن به مخاطب جیبمان را پر کرده‌ایم و در طوفان بی‌توجهی مدیران و مسئولین سینمایی، بی‌خیالِ تولیدات داخلی و حمایت از آن‌ها بشویم؟ لابد قرار است با توسعهٔ شبکه‌های مخوف و باندهای کثیف، افراد بی‌ربط و بی‌کفایت را وارد و فعالان سینمایی را از چرخهٔ سینما خارج کنیم؟ قرار است باز هم عده‌ایی دوست و یار و غار باشند و عده‌ایی دیگر خارج از حمایت و پشتیبانی، به گروه رانده‌شدگان بپیوندند؟ قرار است سینما را با تیشه خرد و تکه‌تکه کنیم؟

در کشوری که سینماگران پیشکسوت، جوانان پژوهشگر این حوزه و فعالان خوش‌فکر سینمایی همچنان دغدغهٔ بهبود شرایط و اوضاع سینما را دارند، ‌ چطور است که هرگز بصورت جدی و بنیادی موضوع «چه باید کرد» را مطرح نکردیم؟ مدیران سینمایی هریک آمدند و تجربه‌ای اندوختند و رفتند و مدیران بعدی حتی برای کنترل و حذف دوباره‌کاری‌ها، به عملکرد مدیران قبلی نگاه هم نکردند، ‌که ظاهرا این رسم همیشگی در کشورمان است که قبلی‌ها همیشه بد بودند و جدیدی‌ها قرار است شق‌القمر بکنند. این شکل مدیریتی رسم جاری و ساری مدیریت کلان در کشورماست و افسوس که سالهای سال است تماما شاهد این شیوهٔ مدیریتی غلط در سینما بوده‌اییم.

اکنون در آستانهٔ برگزاری چندمین دورهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان هستیم. به خوبی می‌توان بلاتکلیفی و بی‌برنامگی جشنواره را از همین الان حدس زد. بله بالاخره برنامه‌هایی برایش ریخته خواهد شد و بالاخره هرجوری هست برگزار خواهد شد اما سوال می‌کنم، ‌ واقعا می‌دانیم در برگزاری این جشنواره چه هدفی را جستجو می‌کنیم؟ می‌دانیم که قرار است برای سینمای کودک ونوجوان چه مسیری را دنبال کنیم؟ آیا می‌دانیم در طول این سال‌ها چه فرصت‌هایی را از دست دادیم؟ و آیا به ضرورت ساخت آثار سینمای کودک واقف هستیم؟ آیا گذشته و حال و آیندهٔ سینمای کودک را شناخته و پیش بینی کرده‌اییم؟ آیا سینما را به‌عنوان یک هنر، صنعت و تجارت پذیرفته‌ایم؟ یا قرار است همچنان سینما را به‌عنوان بازوی اعمال نظرهای سیاسی و اندیشه‌ایی مدیریت کلان بدانیم؟ قرار است برای سینما چه کنیم تا نمی‌رد؟ برای سینما چه کنیم که نفس بکشد و روی پای خودش بایستد و پویا و پرتوان رو به جلو حرکت کند؟

تمام سینماگران و مدیران سینمایی قدیم و جدید و فعالان و دلسوزان این عرصه، قطعا نقطه‌نظرات ارزشمندی دارند که در یک طرح جامع و در قالب یک نظرسنجی کلان می‌تواند بهترین راهکار‌ها را به سینمای ایران هدیه دهد.

مطمئنم تا بحال یک پژوهش و نظرسنجی بنیادی در حوزهٔ سینما و با رویکرد «برای ساماندهی سینما چه‌باید کرد» انجام نشده، (که اساسا پژوهش در سینمای ما جایی ندارد) شاید دلیلش این بوده که هرگز و در هیچ دوره‌ایی همسویی و همگرایی بین اهالی سینما و مدیریت سینمایی به قوام و دوام نرسیده، ‌ از سویی دیگر، چند دستگی و افتراق در خانوادهٔ سینما همواره وجود داشته و هست و از همه مهم‌تر اینکه مدیریت سینمایی در هر دوره‌ای با این تصور که بهترین و بی‌عیب‌ترین برنامه و سیاست را در سینما اعمال کرده، ‌هرگز به سمت جمع‌آوری نقطه‌نظرات و جمع‌بندی عادلانه ‌و بی‌قصد و غرض نظرات خودی‌ها و غیرخودی‌ها برنیامده. و شاید از همه مهم‌تر شجاعت و جسارت و ایستایی در تصمیم‌گیری و اجرای شدن برنامه‌ها و سیاست‌های کلان سینمایی وجود نداشته و از قضا همین امر موجب یاس و واگرای سینماگران شده.

با نگاشتن این مطلب نه به‌دنبال دشمنان جدید هستم و می‌دانم بر دوستانم هم اضافه نخواهد شد…اما راستش این روز‌ها با خیلی‌ها حرف می‌زنم، ‌ حرف‌ها و صحبت‌ها و گلایه‌های خیلی‌ها را خوانده‌ام، انتقاد‌ها و پیشنهادات و درخواست‌های خیلی از سینماگران را در رسانه‌ها دیده‌ام….. شاید الان بهترین زمان برای طرح و واشکافی مشکلات سینماست، ‌ اینکه حالا و در این زمان بیاندیشیم که «برای نجات سینما چه باید کرد؟» نمی‌دانم شاید الان هم دیر است….

کد خبر : ۳۰۵۵۰۸