خبرگزاری کار ایران

تحلیل شکارگاه از نما تا صدا؛ طراحی لباس درخشان، اکشن‌های ضعیف

تحلیل شکارگاه از نما تا صدا؛ طراحی لباس درخشان، اکشن‌های ضعیف

مهدی صالحی در نقدی بر سریال «شکارگاه» به کارگردانی نیما جاویدی که این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، آن را اثری جسورانه با ضعف‌های در روایت و صحنه‌های اکشن دانسته است.

به گزارش ایلنا، متن یادداشت مهدی صالحی منتقد سینما و تلویزیون به شرح زیر است:

سریال «شکارگاه» به کارگردانی نیما جاویدی و تولید سال ۱۴۰۴ یکی از جسورانه‌ترین پروژه‌های شبکه نمایش خانگی ایران محسوب می‌شود که با بهره‌گیری از عناصر تاریخی، معمایی و درام خانوادگی تلاش کرده تا روایتی متفاوت از دوران قاجار ارائه دهد. این سریال با بازی پرویز پرستویی در نقش میرعطاخان داستان خانوادۀ نظامی را روایت می‌کند که مأمور حفاظت از تاج سلطنتی در عمارتی نفرین‌شده می‌شوند. در این نقد جامع به بررسی ابعاد مختلف این اثر از جمله کارگردانی، بازیگری، فیلم‌نامه، طراحی لباس و صحنه، گویش و سایر موارد فنی می‌پردازیم.

کارگردانی و فضاسازی

نیما جاویدی در «شکارگاه» توانسته با خلق فضایی رازآلود و وهم‌انگیز مخاطب را در دل داستان غرق کند. عمارت شکارگاه به عنوان یک شخصیت زنده در سریال عمل می‌کند و هر گوشۀ آن حاوی راز و رمزی است که بیننده را کنجکاو نگاه می‌دارد.

جاویدی با بهره‌گیری از نورپردازی تاریک و زوایای نامتعارف دوربین بر تعلیق و دلهرۀ داستان افزوده است البته نباید از این موضوع غافل شد در برخی صحنه ها بدون هیچ دلیلی تصاویر از پشت درختان و یا دیوارها به مخاطب عرضه می گشت بدون اینکه کسی در آنجا حضور داشته باشد چنین نماهایی معرف حضور فردی است که به صورت پنهانی ماجرا را می بیند ولی در این سریال چنین شخصی وجود نداشت.

صحنه‌پردازی عمارت با دقت زیادی انجام شده و حال و هوای دوران قاجار را به خوبی منتقل می‌کند.

با این حال برخی صحنه‌های اکشن به دلیل طراحی غیر واقع‌گرایانه و اجرای ضعیف از باورپذیری اثر کاسته‌اند. به ویژه تیراندازی‌هایی که شخصیت‌ها بدون آسیب از آنها می‌گریزند به سبک سینمای هند، منطق روایی سریال را خدشه‌دار کرده‌اند.

بازیگری

بازیگران اصلی سریال عموماً عملکرد درخشانی داشته‌اند. پرویز پرستویی در نقش میرعطاخان با ایفایی پرصلابت و کاریزماتیک توانسته استبداد و آسیب‌پذیری این شخصیت پیچیده را به خوبی منتقل کند.

الهام پاوه‌نژاد در نقش ملوک خاتون نیز با لهجه‌ای قابل قبول و حضوری مؤثر نقش زنی قوی و فداکار را بازی می‌کند که در کنار همسرش می‌ایستد.

رضا فیاضی در نقش نصیرالدوله به خوبی توانسته یکی از خان‌زاده های قجری را به نمایش درآورد که نشان از تخصص و تبحر این بازیگر 72 ساله سینمای ایران است  

الهام نامی در نقش سیمین یکی از درخشان‌ترین بازی‌های سریال را ارائه داده و توانسته طیف وسیعی از احساسات را به تصویر بکشد. با این حال برخی بازیگران مکمل مانند محسن غفاری در نقش اصلان و عرفان ابراهیمی در نقش یحیی نتوانسته‌اند همپای بازیگران اصلی ظاهر شوند و اجرای آنان گاه اغراق‌آمیز و غیرطبیعی به نظر می‌رسد.

فیلم‌نامه و روایت

فیلم‌نامه «شکارگاه» با وجود داشتن ایده‌ای جذاب و پیرنگ نمادین از ضعف‌های ساختاری رنج می‌برد. سرعت بالای روایت در قسمت‌های اولیه اگرچه برای جذب مخاطب مثبت است اما به عمق‌بخشی شخصیت‌ها لطمه زده است.

شخصیت‌های فرعی مانند بهادر (مهدی حسینی‌نیا) و یحیی (عرفان ابراهیمی) با وجود پتانسیل بالا به دلیل شتاب‌زدگی در پیشبرد داستان نتوانسته‌اند توسعه مناسبی پیدا کنند و انگیزه‌های روان‌شناختی آنان مبهم باقی مانده است.

همچنین گره‌گشایی‌های سریال در مواردی غیرمنطقی و بدون پایه‌ریزی قبلی صورت گرفته‌اند؛ برای مثال فرارهای پی در پی بهادر از موقعیت‌های مرگبار باورپذیری داستان را زیر سؤال برده‌اند. از سوی دیگر وجود خرده روایت‌های متعدد مانند رابطۀ عاطفی بهادر و سیمین یا توطئه‌های پری که بدون نتیجه‌گیری مناسب رها شده‌اند حسی از سردرگمی در مخاطب ایجاد می‌کند.

طراحی لباس و صحنه

یکی از نقاط قوت برجستۀ «شکارگاه» طراحی لباس و صحنۀ آن است. لباس‌های شخصیت‌ها به خوبی جایگاه اجتماعی و ویژگی‌های روانی آنان را نشان می‌دهند برای نمونه لباس‌های نظامی ملوک خاتون در مقابل لباس‌های اشرافی فروغ تفاوت طبقاتی را به خوبی نمایان می‌سازد.

طراحی صحنۀ عمارت شکارگاه نیز با جزئیات دقیق فضایی طلسم‌شده و در حال فروپاشی را خلق کرده که نماد فروپاشی نظام قاجار است. با این حال برخی ناهماهنگی ها در طراحی لباس به چشم می‌خورد؛ مثالاً لباس‌های زنان گاه به دورۀ پهلوی نزدیک می‌شود و این امر به تاریخی بودن فضا لطمه زده است.

گویش و دیالوگ‌نویسی

یکی از ضعف‌های محسوس سریال بی‌توجهی به یکدستی گویش شخصیت‌هاست. در حالی که برخی شخصیت‌ها مانند ملوک خاتون لهجۀ قابل قبولی ندارند چرا که در آن واحد به سه گویش فارسی ، لری و کردی کرمانشاهی صحبت می کرد که از زیبایی اثر کاسته بود و اما دیگران فاقد هرگونه لهجه هستند و یا حتی افرادی همانند هاشم که سالیان دراز در تبریز زندگی کرده است فاقد لهجه ترکی می باشد. این موضوع به باورپذیری تاریخی اثر آسیب زده و مخاطب را از فضای داستان دور می‌کند. همچنین دیالوگ‌های سریال در مواردی از اصطلاحات امروزی استفاده می‌کنند که با فضای تاریخی داستان همخوانی ندارد.

صحنه‌های اکشن و جلوه‌های ویژه

صحنه‌های اکشن «شکارگاه» عموماً ضعیف طراحی و اجرا شده‌اند. تیراندازی‌ها و درگیری‌های فیزیکی فاقد شدت و باورپذیری لازم هستند و شخصیت‌ها بدون هیچ آسیبی از مهلکه می‌گریزند. این امر به ویژه در صحنه‌های حمله به عمارت مشهود است. همچنین جلوه‌های ویژه کامپیوتری (CGI) در صحنه‌های انفجار و فروپاشی عمارت از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و در مقایسه با طراحی لباس و صحنه ضعف فنی سریال را آشکار می‌کنند.

پرداخت تاریخی و اجتماعی

اگرچه داستان سریال در سال ۱۲۵۸ شمسی و در آستانۀ مشروطه روایت می‌شود اما ارجاعات تاریخی آن مبهم و سطحی است.

سریال از پرداختن به مسائل کلیدی دوران قاجار مانند نفوذ استعمار و شورش‌های مردمی غفلت کرده و صرفاً بر درگیری‌های درون خاندانی تمرکز دارد. اما در خصوص فقر گسترده ای که کشور را در بر گرفته بود به خوبی توانسته این موضوع را با فروش بچه ها به دلیل فقر به خانواده های خارجی نمایش دهد.

همچنین نمایش زنان به عنوان محافظان مسلح جاده‌ها با واقعیت‌های تاریخی دوره قاجار مغایرت دارد هرچند که از نظر نمادین قابل احترام است.

جمع‌بندی

سریال «شکارگاه» با همۀ ضعف‌های فنی و روایی اثری جسورانه و بحث‌برانگیز محسوب می‌شود که توانسته با فضاسازی خلاقانه و بازی‌های درخشان توجه مخاطب را جلب کند.

نقش پررنگ زنان در پیشبرد داستان و نمادگرایی عمیق از جمله نقاط قوت این اثر هستند. با این حال شتاب‌زدگی در روایت، پرداخت سطحی شخصیت‌های فرعی، صحنه‌های اکشن باورناپذیر و بی‌توجهی به دقت تاریخی از کاستی‌های مهم آن به شمار می‌روند. به طور کلی «شکارگاه» اگرچه به عنوان یک درام تاریخی مستند موفق نبوده اما به دلیل جسارت در فرم و محتوا تجربۀ ارزشمندی در حوزۀ نمایش خانگی ایران محسوب می‌شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز