پلکان شرقی آپادانا، مستندترین سند ارتباط فرهنگی ارمنستان با ایران

ایران کشور کهنسالی است و جغرافیای فرهنگی آن ظرفیت گسترده ای دارد. این ظرفیت در ارتباط با کشورهای همسایه می تواند ظرفیتی برای صلح و پایداری باشد چراکه میراث فرهنگی ایران با همسایگان مشترک است. در حقیقت ایران و همسایگانش دارای یک تاریخ مشترک هستند. علیرضا عسکری چاوردی عضو هیات راهبردی پایگاه میراث جهانی تخت جمشید در یادداشت اختصاصی که برای خبرگزاری ایلنا نوشته است، معتقد است، میراث مشترک تاریخی ایران و همسایگانش آنقدر زیاد است که پیوندهای خویشاوندی، زبان مشترک و فرهنگ مشترک را رقم زده است. مدیریت این پیوندهای کهن فرهنگی به زبان هنر، موسیقی، اعتقادات، باورها، زبان، لباس و معماری مشترک ریشه های صلح و دوستی ایران با همسایگانش را استوار و محکم می سازد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در یادداشت « علیرضا عسکری چاوردی» عضو هیات راهبردی پایگاه میراثجهانی تختجمشید آمده است: مدیریت فرهنگی درون کشوری و برون سرزمینی در ظرفیت جغرافیای تاریخی فرهنگی تمدن ایران با تاریخ ایران پیوند خورده است و با شناخت تاریخی می توان از این ظرفیت بزرگ استفاده کرد.
به عنوان مثال در زمانی که تاریخ مشترک ایران و ارمنستان را بررسی می کنیم ریشه های تاریخ این دو ملت بسیار بهم نزدیک و مشترک است. همین موضوع در ارتباط با سایر همسایگان نیز قابل تعمیم است. به همین خاطر سرنوشت آینده ما و همسایگانمان نیز مشترک است و لذا شایسته است با زبان هنر و فرهنگ در تعاملات اجتماعی و فرهنگی مناسبی با همسایگان برسیم.
مستندترین سند ارتباط فرهنگی ارمنستان با سرزمین ایران در پلکان شرقی آپادانا در تخت جمشید به یادگار مانده است. در این نقش هیات ارمنستان بهترین اسب های تربیت شده را برای ارتش هخامنشی هدیه می آرود و همراه با آن جام های طلا و نقره آئینی به عنوان هدیه هنری سرزمین خود به شاه هخامنشی پیشکش میکنند.
مهمترین موضوع در دوره هخامنشی در تخت جمشید در ارتباط با ارمنستان: جایگاه هیات ارمنستان در بین 23 ایالت هخامنشی است که در جایگاه سوم قرار دارد یعنی ارمنستان از نظر موقعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پس از هیات ماد( فلات ایران و شمال غربی) و عیلام( خوزستان؛ جنوب غربی و غرب) قرار دارد.
نقوش پلکان بر اساس جایگاه و نقش هر ایالت در حاکمیت هخامنشی تعیین و تبین شده است و بنابراین جایگاه هیات ارمنی نشان می دهد که ارمنستان در دوره هخامنشی جایگاه بسیار ممتاز و پیشتازی در قلمرو هخامنشی داشته است. روابط تاریخی ارمنستان با ایران کهن در اسناد نوشتاری کتیبه های بیستون تا نقش رستم و تخت جمشید به ثبت رسیده است و در همان آغاز ارمنستان با کوروش هخامنشی همراه شد. به همین دلیل حتی هرودوت هم بر این روابط تاریخی تاکید دارد و آن را سومین ایالت مهم هخامنشی می داند. برخی از سرداران مهم سپاه هخامنشی ارمنی بودند و بسیاری از مهارت های هنری ارمنی ها در صنعت فلزکاری، هنرهای ظریفه، جواهرسازی و تجهیزات نظامی در قلمرو هخامنشی و به ویژه در تخت جمشید بکار گرفته شد.
امروز پس از قرن ها پیوندهای فرهنگی کهن بار دیگر شاهد احیاء روابط فرهنگی در حوزه تمدنی هستیم که بنیان های آن بر فرهنگ، هنر، موسیقی و کمال پیوند خورده است. در بررسی تاریخ تحولات سرزمین ارمنستان همواره با تسامح، تعادل و مدارا مواجه می شویم، این میراث ارزشمند تسامح و مدارا شاخصه فرهنگی تاریخی مردم سرزمین ارمنستان همراه با شکیبایی مذهبی و مدیریت سیاسی هخامنشیان صلح پایدار خاورمیانه را برای قرن ها نهادینه ساخت. میراث مشترک هخامنشی و ارمنستان پیوندهای کهن و ریشه داری در آئین و باورهای مذهبی رقم زد. در حدود پانصدسال قبل از میلاد مسیح بخش اعظم مردم ارمنستان به آئین زرتشت اعتقاد داشتند و بر مبنای همین زمینه پیشا زرتشتی ارمنی ها بود که بخش مهمی از میراث زرتشتی به دنیای مسیحیت انتقال پیدا کرد. آئین هئوما در میراث زرتشت از سرزمین ارمنستان به بخشی از آعمال آئینی کلیسا منتقل شد و آئین مهر در دوره اشکانی و ساسانی سنتی اعتقادی بود که از این مناطق در اروپای باستان رواج یافت.
در همین دوره اشکانی، شکست رومیان در دوره بلاش یکم در مسئله ارمنستان بسیار مهم و تأثیرگذار بود و ارمنستان هم در این زمینه با اشکانیان همکاری کرد و بعد از پیروزی اشکانیان( ایرانیان) در سال ۶۳ میلادی بود که نرون سفرای بلاش را به دربار روم پذیرفت. یعنی در سال 66 م بود که تیرداد به ایتالیا سفر کرد و تشریفات بسیاری در سفر سفیر ایران در سال 96 میلادی به رم پایتخت ایتالیا برگزار شد به گونهای که نرون دستور داد که تاق نصرتی بزرگ در روم برپا کنند و سکه هایی مخصوص را به عنوان پایان جنگ بین ایران و روم ضرب کند.
در ملاقات سفیر ایران تیرداد در دوره بلاش یکم و حضورش در دربار نرون توصیف های مختلفی ذکر شده است. نتیجه این ملاقات ها و نبردها این شد که ارمنستان به ایران کاملاً واگذار شد یعنی شاه ارمنستان از خاندان اشکانی برگزیده شد و تقریباً ارمنیها تا پایان روزگار اشکانیان به خاندان اشکانی وفادار باقی ماندند و تیرداد هم به عنوان حاکم ارمنستان انتخاب شد و تیرداد پادشاه ارمنستان اعلام میشود.
تیرداد هم کاملاً فردی زرتشتی بود و ارمنستان حاکمیت این پادشاه زرتشتی و وفاداری به خاندان اشکانی را پذیرفت. بلاش یکم رسما خود را شاهنشاه قلمرو بزرگ ایران نامید و در مکاتبات اداری هم از نرون برتری یافت. بلاش به رغم بسیاری مشکلات در شرق و در غرب سی سال بر ایران سلطنت کرد اما حاکمیت وی یک حاکمیت ویژه محسوب می شود و به ویژه در این دوره سیاست ایران گرایی کاملاً تقویت شد. در دوران بلاش بود که زبان پهلوی اشکانی به جای زبان یونانی مورد استفاده قرار گرفت اقدام مهم دیگر بلاش گردآوری و تدوین متن اوستا در چهارچوب همین سیاست فرهنگی ایران گرایی بود و در مورد ارمنستان مبانی ایران گرائی، صلح پایدار دوره هخامنشی و آئین های دوستی دوره هخامنشی بار دیگر در دوره این پادشاه اشکانی احیاء شد.
بر اساس همین احیاء فرهنگی تاریخی دوره اشکانی بود که در آغاز دوره ساسانی شاپور یکم به سوی ارمنستان رهسپار می شود و هرمز شاپور فرزند خود را به حاکمیت آنجا منصوب می نماید. نام و نشان ارمنستان بار دیگر در کتیبه های ساسانی کعبه زرتشت در نقش رستم احیاء می شود و استانداران ارمنستان از دوره شاپور دوم از منطقه مرکزی فارس برای ارمنستان انتخاب می شوند. سرانجام شاپور سوم ساسانی در قرن پنجم میلادی ارمنستان را به عنوان ملتی یگانه و مستقل از نظر سیاسی، مذهبی و ملّی اعلام می نماید و این رسمیت تاریخی برای مردم و سرزمین ارمنستان هدیه بزرگ عصر باستان ایران بود که بعدها زیر بنای استقلال ارمنستان را فراهم ساخت.