خاندان شیخ احمد قمی و میراث همزیستی فرهنگی در تایلند

شیخ احمد قمی که در منابع تاریخی با عناوینی چون احمد ابن فخرالدین قمی، شیخ احمد آیوتایا و چائو فایا بوورن راجنایوک شناخته میشود، یکی از برجستهترین مهاجران ایرانی در تاریخ جنوب شرق آسیاست که حضور او در سیام در اوایل سده هفدهم میلادی سرنوشت خود و فرزندانش و بخشی از مسیر تحولات سیاسی و فرهنگی تایلند را دگرگون ساخت.
به گزارش ایلنا بنابر گزارشی که رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در تایلند تهیه کرده است، آمده است: درباره خاستگاه شیخ احمد قمی برخی منابع بر شهر قم تأکید کرده و برخی دیگر او را اهل استرآباد اما در هر حال مسلم است که او در دوره صفوی، زمانی که ایران در اوج شکوفایی سیاسی و فرهنگی قرار داشت، ایران را ترک و در جغرافیای استراتژیک آیوتایا به عنوان مرکز تجاری مهم اقیانوس هند سکونت گزید.
ورود او به سیام صرفاً یک مهاجرت فردی نبود، بلکه حلقهای از زنجیره مهاجرتهای ایرانیان به شرق بود که ردپای آنها را در هند، مالزی و اندونزی نیز میتوان یافت و با این تفاوت که شیخ احمد توانست از سطح یک بازرگان معمولی فراتر و به لایههای بالای قدرت سیاسی و مذهبی نفوذ و به عنوان یکی از کارگزاران اصلی سلطنت شناخته شود.
شیخ احمد پس از ورود به آیوتایا به سرعت با فضای چندقومیتی و چندمذهبی این شهر که در آن زمان یکی از مراکز پرجنبوجوش تجارت جهانی بود آشنا و با استفاده از دانش بازرگانی، تسلط بر شبکههای تجاری خلیج فارس و هند و همچنین روابطش با بازرگانان ایرانی و مسلمان، اعتماد دربار را به دست آورد و به مقام ساموهنایوک یعنی صدراعظم غیرنظامی کشور رسید که بالاترین منصب پس از پادشاه محسوب میگردید.
همزمان به دلیل اعتبار مذهبی و نفوذ میان مسلمانان، به عنوان نخستین چولاراجمونتری یا شیخالاسلام تایلند منصوب و سرپرستی امور مذهبی مسلمانان کشور را برعهده گرفت و این دو منصب در کنار هم، جایگاهی کمنظیر برای یک مهاجر خارجی به شمار میآمد و نشان از اعتماد بیسابقه پادشاه آیوتایا به او داشت که توانست میان دیوانسالاری و دین پیوند برقرار کند به طوری که هم امور اداری و مالی کشور را سامان و هم جامعه مسلمان را تحت ساختاری منسجم نمود.
نقش شیخ احمد در آیوتایا را باید در سه سطح ارزیابی که نخست سطح اقتصادی که مسئولیت تنظیم تجارت خارجی، مدیریت بنادر و دریافت مالیاتهای تجاری را بر عهده و از این طریق توانست به نظم اقتصادی کشور کمک و جایگاه ایران و ایرانیان را در تجارت جهانی ارتقا بخشد و دوم اینکه با اقتدار مذهبی خود جامعه مسلمانان متنوع سیام را که متشکل از ایرانیان، مالاییها، هندیها و مسلمانان چینی بودگرد هم آورد و شرایطی برای استمرار و رشد آنان فراهم کرد و سوم اینکه به یکی از نزدیکترین مشاوران پادشاه بدل و اعتماد دربار به حدی بود که امور حساس حکومتی به او سپرده وبدین ترتیب، شیخ احمد هم در دربار و هم در میان مردم به نماد اقتدار و اعتماد تبدیل شد.
اهمیت شیخ احمد تنها در دوران حیات او خلاصه نمیشود بلکه در میراثی است که برای آیندگان به جای گذاشت بطوریکه بنیانگذار دودمانی شد که قرنها در بالاترین سطوح قدرت تایلند نقشآفرینی و بخشی از نوادگانش در اسلام باقی ماندند و تا میانه قرن بیستم مقام چولاراجمونتری (شیخ الاسلامی) را در اختیار و بعدها با نام خانوادگی احمدچولا شناخته شدند و شاخه دیگر که به آیین بودایی درآمدند خاندان بونناگ را شکل دادکه از پرنفوذترین خاندانهای سیاسی و اداری تایلند در قرون نوزدهم و بیستم به شمار و بسیاری از وزیران اعظم و مقامات عالیرتبه از میان آنان برخاستند.
بنابراین، زندگی و نقشآفرینی شیخ احمد قمی را باید نمونهای از دیپلماسی فرهنگی فردی دانست که با بهرهگیری از دانش و ایمان خود توانست در کشوری دوردست پلی میان فرهنگ ایرانی و تمدن سیام بسازد.
مهاجرت او و تداوم میراثش نشان میدهد که چگونه یک فرد میتواند با ترکیب تواناییهای بازرگانی، نفوذ مذهبی و هوش سیاسی، اثری ماندگار بر تاریخ یک ملت دیگر بگذارد و در عین حال حافظ پیوندی زنده میان دو ملت شود.
خانواده و فرزندان مستقیم
بر پایه روایتهای آیوتایا، شیخ احمد پس از استقرار در پایتخت سیام با بانویی سیامی به نام "چوی" (Chuey) ازدواج و از این پیوند، خانوادهای پدید آمد که در همان نسل نخست به بالاترین سطوح قدرت راه یافت بطوریکه پسر ارشد او، "چون")، (Chun وارث نام و اعتبار پدر و وارث «منصب» او هم بودکه به مقام ساموهنایوک رسید و در کنار اداره امور دیوانی و بندری، نقش واسط میان دربار و شبکههای بازرگانی مسلمانان و غیرمسلمانان را ایفا کرد.
فرزند دوم در کودکی درگذشت و از چرخه انتقال مناصب خارج شد اما دختر خانواده، "چی" (Chi)، با ازدواجی سنجیده به یکی از خاندانهای درباری پیوست و از همان آغاز، پیوند خونیِ ایرانیان مهاجر با اشرافیت سیامی را مستحکم ساخت.
این الگوی پیوندترکیب "نَسَب" و "منصب"در نسل بعد هم تداوم یافت و"سُمبون" ، پسرِ "چون"، به مقام ساموهنایوک رسید و نشان داد که انتقال سرمایه نمادین و شبکههای قدرت، صرفاً به دارایی یا لقب محدود نبود بلکه به مهارت مدیریت و اعتماد درباری گره خورده است.
شاخه مسلمان: احمدچولا
طی سدههای پس از استقرار شیخ احمد، بخشی از نوادگان او در بافت اسلامی باقی ماندند و بهتدریج خطی متمایز از "نخبگان دینی،مدنی" را شکل که در رأس آن، منصب «چُلاراجمونتری» (شیخالاسلام تایلند) قرار داشت استمرار این منصب در میان نوادگان، صرفاً امتیاز خانوادگی نبود بلکه حاصلِ ترکیب «دانش دینی»، «اعتماد سیاسی» و «توان سازماندهی» جامعه مسلمانان بود واین شاخه در مساجد تاریخیِ آیوتایا و سپس در بافت رو به گسترش بانکوک، نقش مرجعیت و میانجیگری را توأمان برعهده داشت بطوریکه تنظیم احکام شخصی و جمعی مسلمانان، نظارت بر اوقاف، هماهنگی با دربار در مناسبتهای رسمی، و مراقبت از جایگاه اقلیت مسلمان در منظومه ملی را به همراه داشت.
در آغاز قرن بیستم و همزمان با نظمبخشی مدرن به نظام ثبت احوال و نامخانوادگیها، فرمان پادشاهی در سال ۱۹۱۳، نامِ خانوادگی رسمی "احمدچولا " را به این خاندان داد و نشانهای از بهرسمیتشناختن تاریخیِ نقشی که این خاندان در تکوین هویت اسلامی تایلند ایفا کرد.
در دهههای پس از آن، بر حسب ازدواجها و شاخهبندیهای خانوادگی، نامهایی چون "چولارات و چولاراتنا" نیز پدیدار اما هسته هویتیِ شاخه مسلمان یعنی همان مرجعیت دینی، پیوند نهادمند با دربار، و مسئولیت اجتماعی در قبال مسلمانان باقی ماند.
اگرچه وزن جمعیتیِ مسلمانان در تایلند کمتر از اکثریت بودایی بود اما به تبع آن نفوذ سیاسیِ انتخاباتی این شاخه محدودتر و نفوذ نهادی و نمادین آن بهویژه در آیینهای رسمی و گفتوگوهای بینادیان همچنان چشمگیر و میراث شیخ احمد را در سپهر دینی و مدنی زنده نگاه داشت.
شاخه بودایی: بونناگ
در کنار خط مذهبیِ احمدچولا، بخش بزرگتری از نوادگان شیخ احمد به آیین بودایی تراوادا گرویدند و در دل اشرافیت بوروکراتیک سیام جای گرفتند؛ شاخهای که به نام "بونناگ" (Bunnag) شناخته و از اواخر آیوتایا تا اوایل و میانه دوره رَتّاناکوسین، به یکی از ستونهای دولت بدل و در ساختار اجتماعی سیاسیِ تایلند، عنوان «سُمدت چائوپرایا» بالاترین مرتبه اشراف غیرسلطنتی قرار گرفتند.
اینکه سه تن از چهار دارنده شاخصِ این عنوان از خاندان بونناگ چیزی فراتر از یک امتیاز تشریفاتی را روایت و آنان از تثبیت اقتدار مرکزی و اصلاحات مالی تا تنظیم مناسبات خارجی و مهار فشارهای قدرتهای استعماری "معماران اداره کشور" در بزنگاههای پرچالش قرن نوزدهم بودند.
نامهای بزرگ در این شاخه تنها «لقب» نیستند؛ بلکه «پرایوروونگسه» (دیس بونناگ) با شبکه گسترده خویشاوندی و داشتن بیش از چهل فرزندکه در برخی منابع شمار آن تا ۶۱ نفر هم ذکر شده از حیث سرمایه انسانی نخبه بیسابقه و نسلی از مدیران درباری، دیوانیان کاردان و میانجیان سیاست داخلی وخارجی را پروراندندبطوریکه نسلی که هر یک در جای خود چرخدندهای در دستگاه دولت بودند.
«سیسوریوونگسه» (چوانگ بونناگ) در اواخر قرن نوزدهم به مقام نیابت سلطنت رسید و در ساماندهی سیاست خارجی و ایجاد توازن در برابر فشارهای بیرونی نقشی تعیینکننده ایفا و بدینسان، بونناگها نه صرفاً خانوادهای پرنفوذ، بلکه نظامی از ظرفیتهای اداری و دیپلماتیک بودند که هر بار در قالبی تازه ازجمله وزارت و صدارت، نیابت سلطنت، تدبیر مالیه و حتی مدیریت گذارهای حساس ساختاری ظاهر میشدند.
اما بُعد قدرت تنها وجهه این شاخه نبود بونناگها بهمثابه کارگزاران فرهنگی نیز حامی ساخت و مرمت معابد و بناهای عامالمنفعه، پشتیبان آموزش و نگارش تاریخنگاری خاندان، و در روزگار معاصر، مؤسس و متولی بنیادهایی که حافظه تاریخی «چائو فایا بوورن راجنایوک (شیخ احمد)» شناخته میشوند.
نگاه همین وجه فرهنگی است که بونناگها را به بازیگری پیوندی میان «سیاست»، «جامعه» و «یادمانهای تاریخی» بدل و پلی که یکسویش به قدرت دولتی و سوی دیگرش به سرمایه نمادین میراث مشترک ایران و تایلندشد.
گستره جمعیتی و تداوم نسب
یکی از چالشهای جدی در بازسازی تاریخ نوادگان شیخ احمد، نبود دادههای رسمی و سرشماریهای مبتنی بر تبار است و با این حال، بر اساس پژوهشهای تبارشناسی، منابع تاریخی خاندان، و آمارهای ثبتاحوال، میتوان برآوردی تقریبی و مستدل ارائه تا امروز تنها شاخهای از نوادگان که همچنان بهطور مستقیم از نام خانوادگی "بونناگ" استفاده میکنندکه جمعیتی میان ۲۶۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر در تایلند را تشکیل میدهند.
این عدد اما صرفاً بخشی از پازل است؛ زیرا بخش قابل توجهی از نوادگان در طول قرنها با ازدواجهای درونخاندانی و بینخاندانی، نامهای خانوادگی متفاوتی برگزیدهاند (مانند احمدچولا، چولارات، و انشعابات دیگر؛ لذا از همین رو، تخمین زده میشود که شمار واقعی نوادگان، اعم از شاخههای مسلمان و بودایی، به دهها هزار نفر برسد و جمعیتی که تا نسل یازدهم در شجرهنامههای خانوادگی مستند شده و این وسعت جمعیتی، نهتنها بازتاب قدرت بازتولید اجتماعی خاندان، بلکه نمادی از استمرار تاریخی نفوذ آنان در ساختار اداری، فرهنگی و مذهبی تایلند است.
میراث شیخ احمد در تایلند فراتر از مناصب سیاسی و مذهبی، به عرصه فرهنگ و زندگی روزمره نیز سرایت و روایت مشهور درباره «کاری مسامان»خوراکی که امروز یکی از نمادهای آشپزی ملی تایلند شناخته میشودبه او نسبت داده شده و بیانگر نفوذ ذائقه ایرانی در آشپزخانه سلطنتی سیام است.
از سوی دیگر، آثار نمادینی چون مسجد «تاکیایُکین» در آیوتایا گواهی زنده بر پیوندهای دیرینه میان ایران و تایلند و آرامگاه او در آیوتایا نیز بهعنوان یک مکان نمادین، نه فقط برای نوادگان بلکه برای دیپلماسی فرهنگی ایران و تایلند، نقش «یادمان تاریخی» را ایفا و هر ساله محلی برای برگزاری آیینهای یادبود و نشستهای فرهنگی مشترک است .
جایگاه سیاسی و اجتماعی خاندان بونناک
اگرچه شاخه احمدچولا بیشتر در حوزه مرجعیت اسلامی باقی ماند ولی شاخه بونناگ در قرون نوزدهم و بیستم میلادی عملاً به یکی از بازوهای اصلی سیاست تایلند بدل وآنان نهفقط وزارتخانههای کلیدی از دارایی و امور خارجه گرفته تا دفاع را اداره ، بلکه در تعیین جانشینی سلطنت و مدیریت دوران گذارهای حساس تاریخی نیز نقشی بنیادین داشتند.
در عصر فشارهای استعماری، بونناگها بهعنوان کارگزاران توازن خارجی عمل کرده و توانستند در برابر بریتانیا و فرانسه، با سیاستی واقعگرایانه اما مقتدرانه، استقلال کشور را پاسداری و همین امر سبب شد که در حافظه ملی تایلند، بونناگها بهعنوان ستونهای دولت غیرسلطنتی شناخته که جایگاهی در تاریخ سیاسی این کشور دارند
در دوران معاصر، خاندان بونناک از مسیر «بنیادها» و «نهادهای فرهنگی» به بازتولید میراث خود پرداخته و بنیاد «چائو فایا بووُرن راجنایوک (شیخ احمد)» یکی از این نهادهاست که با حمایت مستقیم اعضای خاندان، به فعالیتهایی چون مرمت بناهای تاریخی، انتشار آثار پژوهشی درباره تاریخ روابط ایران و تایلند، و برگزاری نشستهای فرهنگی اختصاص دارد.
این بنیاد در واقع، حافظه تاریخی خاندان را از قالب "تاریخ درباری" به قالب "دیپلماسی فرهنگی" ارتقا و آن را به ابزاری برای گفتوگوی بینالمللی بدل نموده و به بیان دیگر، آنچه روزگاری سرمایه سیاسی خاندان بود امروز به سرمایه فرهنگی برای کشور و روابط خارجیاش بدل شده است.
یکی از نمونههای زنده از استمرار این میراث در روزگار ما، حضور شخصیتی چون آپایچیپ بونناک است که در جایگاه معاون سفیر تایلند در ایران قرار است نقش آفرینی نماید.
این حضور نشاندهنده آن است که نوادگان شیخ احمد، حتی پس از گذشت چهار قرن، همچنان در مدار روابط ایران و تایلند قرار دارند؛ اما این بار نه در مقام وزرا یا نیابت سلطنت، بلکه در چارچوب نهادمند دیپلماسی فرهنگی و رسمی و چنین پیوستگیای بهروشنی بیان میکند که «تبار» و «دیپلماسی» در تاریخ تایلند از یکدیگر جدا نیستند بلکه در خاندان بونناگ در رأس آنها به صورت یک خط ممتد از گذشته تا امروز ادامه یافتهاند.
از دیگر ابعاد مهم این خاندان، جایگاه آنان در دیپلماسی غیررسمی است که پیوندهای نسبی و خاستگاه ایرانیشان موجب شد که بونناکها و احمدچولاها بهعنوان پلهای فرهنگی و سیاسی میان ایران و سیام شناخته شوند.
میراث هویتی این خاندان، تلفیقی از عناصر ایرانی، سیامی، اسلامی و بودایی و این "هویت ترکیبی" موجب شد که نوادگان بتوانند در تحولات متغیر تاریخ تایلند انعطافپذیر و پایدار باقی بمانند که شاخه مسلمان این خاندان، بهویژه در مقام شیخالاسلام تایلند، پیوندی عمیق میان جامعه مسلمان اقلیت و ساختار قدرت برقرار و سبب شد که هویت اسلامی در جامعه سیامی حضوری نهادینه یابد و در مقابل، شاخه بودایی با ادغام در اشرافیت و سیاست تایلند، به ستون قدرت سیاسی کشور بدل و این تقسیم نقش میان دو شاخه مذهبی در واقع الگویی نادر از همزیستی و همکاری میان فرهنگها و ادیان را رقم زد و نشان داد که میراث شیخ احمد بهمراتب فراتر از یک خاندان اشرافی صرف است.
تحلیل نهایی اینکه تمایز اصلی خاندان شیخ احمد در توانایی آنان برای تبدیل «تبار» به «سرمایه فرهنگی» است که آنان با حفظ پیوندهای خود با ایران و اسلام و همزمان ادغام در سنتهای بودایی و ساختار سلطنتی سیام، نمونهای از همزیستی تمدنی را شکل دادند که در تاریخ جنوب شرق آسیا کمنظیرو امروزه مطالعه این خاندان نهتنها برای درک تاریخ تایلند، بلکه برای پژوهشهای مربوط به روابط ایران و جهان، دیپلماسی فرهنگی و هویتهای ترکیبی اهمیت فراوان دارد و میراث آنان یادآور این حقیقت است که یک خاندان میتواند با اتکا به انعطافپذیری هویتی و تلفیق تمدنی، قرنها بر حافظه تاریخی یک ملت تأثیر بگذارد.
منابع:
• Google Books Preview: https://books.google.com/books/about/From_Isfahan_to_Ayutthaya.html?id=RssPMqruX6kC
• Academia.edu – Book Review: https://www.academia.edu/45032415/M_ISMAIL_MARCINKOWSKI_From_Isfahan_to_Ayutthaya_Contemporary_Islamic_Scholars_Series_xiv_121_pp_Singapore_Pustaka_Nasional_Pte_Ltd_2005_40
• JSTOR: https://www.iranicaonline.org/articles/thailand-iran-relations/
• Taylor & Francis (Tandfonline): https://www.tandfonline.com/toc/cist20/35/1-3
• Cambridge – Related Article: https://www.cambridge.org/core/journals/trans-trans-regional-and-national-studies-of-southeast-asia/article/ayutthayas-seventeenthcentury-shiite-muslim-enclave-a-reassessment/BD6ADF67A7CE60EFA848215FA282897C
• Encyclopaedia Iranica: https://www.iranicaonline.org/articles/thailand-iran-relations/
• Academia.edu – Persians & Shi’ites in Thailand: https://www.academia.edu/102493747/Persians_and_ShiItes_in_Thailand_From_the_Ayutthaya_Period_to_the_Present
• ResearchGate – Ayutthaya’s Shiite Enclave: https://www.researchgate.net/publication/373597709_Ayutthaya%27s_Seventeenth-century_Shi%27ite_Muslim_Enclave_A_Reassessment
• Bangkok Post – Article: https://www.bangkokpost.com/life/social-and-lifestyle/2288658/the-bunnag-clan-from-the-inside
• Bangkok Post – Learn More about Bunnag Clan: https://www.bangkokpost.com/life/arts-and-entertainment/2284350/learn-more-about-the-bunnag-clan
• Wikipedia – Sheikh Ahmad (nobleman of Siam): https://www.bangkokpost.com/life/social-and-lifestyle/1242198/rediscovering-roots
• Wikipedia – Bunnag family: https://en.wikipedia.org/wiki/Bunnag_family
• Wikipedia – Iran–Thailand relations: https://en.wikipedia.org/wiki/Iran%E2%80%93Thailand_relations
• Wikipedia – Safine ye Solaymani: https://en.wikipedia.org/wiki/Safine-ye_Solaymani