خبرگزاری کار ایران

در نشست «فلسفه امید و معنای زندگی» مطرح شد؛

قرن بیستم با بحران معنا و معنویت دست و پنجه نرم می‌کند

قرن بیستم با بحران معنا و معنویت دست و پنجه نرم می‌کند

به همت مجمع فلاسفه ایران و همکاری سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران مرکز فارس و اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نشست ادبی «فلسفه امید و معنای زندگی» در شیراز با حضور معاون فرهنگی رسانه ای فرهنگ و ارشاد فارس، برگزار شد.

به گزارش ایلنا، استاد فلسفه دانشگاه خوارزمی و محقق فلسفه دین و الهیات تطبیقی با تشریح مبانی معرفت‌شناختی امید در دوران بحران معنا، به تبیین تفاوت «تضمین» و «توجیه» در امیدواری پرداخته و از دو بحران بزرگ معنا و معنویت در قرن بیستم سخن گفت.

رسول رسولی‌پو با اشاره به پیشینه دانشگاه خوارزمی اظهار کرد: دانشگاه خوارزمی قدیمی‌ترین مؤسسه آموزش عالی کشور است که در سال ۱۲۹۷ با عنوان دارالمعلمی تأسیس شد و در طول زمان تغییر نام داد؛ ابتدا دانشسرا، سپس تربیت معلم و از سال ۹۰ با عنوان دانشگاه خوارزمی فعالیت می‌کند.

وی افزود: من دانشیار فلسفه دین هستم و حوزه تخصصی‌ام پژوهش و تعلیم در حیطه تفلسف درباره دین است؛ فلسفه‌ای که مانند فلسفه اخلاق یا فلسفه علم، یکی از شاخه‌های فلسفه مضاف به‌شمار می‌رود؛ یعنی در آن عقل‌ورزی و پرسشگری درباره دین به‌عنوان یک موضوع جریان دارد.

مقدمه معرفت‌شناختی از «توجیه» تا «تضمین»

این استاد فلسفه دین با مرور یک تحول تاریخی مهم در معرفت‌شناسی اظهار کرد: تا سال ۱۹۸۰ که آلوین پلنتینگا و نیکولاس وُلت‌استورف گزارش پروژه‌ای پنج‌ساله را ارائه کردند، یک تغییر بنیادین در نگره معرفتی جهان رخ داد و معرفت‌شناسی‌ای شکل گرفت که به معرفت‌شناسی اصلاح‌شده معروف شد.

وی با اشاره به تعریف کلاسیک معرفت ادامه داد: در معرفت‌شناسی کلاسیک، معرفت ترکیبی سه‌گانه از باور، صدق و توجیه است. توجیه یعنی ارائه دلیل، شاهد یا گواه بر صدق یک گزاره. اما معرفت‌شناسی اصلاح‌شده این عنصر را دگرگون کرد و تضمین یا Warrant را جایگزین توجیه کرد.

رسولی‌پور افزود: وقتی می‌گوییم تضمین امیدواری با توجیه امیدواری فرق دارد. پلنتینگا می‌گوید باور به خداوند یک باور پایه است؛ نه به معنای بدیهی یا حسی، بلکه به این معنا که به دلیل نیاز ندارد؛ این باور تضمین‌شده است. صفات خدا هم تضمین‌شده‌اند.

وی با اشاره به مواجهه‌ خود با نقدهای موجود نسبت به این دیدگاه گفت: در دانشگاه آکسفورد با ریچارد سوان‌بِرن، از مخالفان این چرخش معرفتی، گفتگو داشتم و او زمینه آشنایی من با پلنتینگا را فراهم کرد. دو فیلسوف که با وجود اختلافات معرفتی، دوستی‌شان محکم بود.

تضمین در امید دینی و تفاوت آن با رویکرد عقلانی

استاد دانشگاه خوارزمی با اشاره به اینکه «امید» هم می‌تواند بر تضمین و هم بر توجیه مبتنی باشد، گفت: وقتی آیات قرآن می‌فرماید: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْض...» این آیه تضمین‌کننده امید به آینده روشن است. شما چون به متن مقدس باور دارید، دنبال استدلال عقلانی نیستید؛ این یک نوع تضمین است اما وقتی می‌خواهم بحث را عقلانی کنم، از توجیه امید سخن می‌گویم؛ یعنی اینکه چه دلایلی داریم که امیدوار باشیم. اینجا بحث عقلانی است نه صرفاً دینی.

رسولی‌پور با تشریح دو بحران بزرگ در اندیشه معاصر گفت: در قرن بیستم با دو بحران مهم مواجه شدیم: بحران معنا و بحران معنویت. حلقه وین و پوزیتیویسم منطقی، دین، اخلاق، متافیزیک، ادبیات و هنر را بی‌معنا اعلام کردند؛ گفتند گزاره‌های غیرعلمی نانسنس و فاقد معنا هستند و این بزرگ‌ترین توهین به دینداران بود.

وی افزود: بعد از عصر روشنگری بحران دیگری رخ داد؛ بحران سکولاریسم که معنویت را مورد چالش قرار داد. سکولاریسم باورمندی را سخت کرد؛ به تعبیر چارلز تیلور، باور در عصر سکولار دشوار شده زیرا باید ‘دلیل’ اقامه شود و انسان نمی‌تواند صرفاً آرزوها و تمنیاتش را بیان کند.

این استاد فلسفه ادامه داد: در چنین فضایی ـ پس از بحران معنا و در میانه بحران معنویت ـ امیدواری بسیار دشوار و حتی ناموجه جلوه می‌کند.

رسولی‌پور در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به بحث جامعه‌شناس بزرگ، ماکس وبر، ادامه داد: وبر از دو کانسپت لوگیز و ارگیز سخن می‌گوید؛ از معرفت و باورها در برابر تکالیف. حلقه مفقوده امیدواری در عصر بحران معنا، بازگشت به مسئولیت‌ها و تکالیف انسان است.

وی گفت: امید یک باور اکشنی است؛ باوری که به عمل می‌انجامد، نه به‌صرف صدق و حقیقت. کسی نمی‌تواند بگوید امیدوار است اما عملی نکند. بنیاد امید، باور به مسئولیت‌ها و ظرفیت‌های انسان است.

قرن بیستم با بحران معنا و معنویت دست و پنجه نرم می‌کند

زندگی معنادار با امید، عشق و عمل فضیلت‌مند شکل می‌گیرد

 استاد دیگر فلسفه دانشگاه تهران و محقق فلسفه دین و معنای زندگی نیز در این نشست با بیان اینکه زندگی معنادار حاصل پیوند احساس، عمل و عشق اگزیستانسیال است، بر اهمیت امید، شادی و آرامش و نقش تکیه‌گاه درونی و عشق در تجربه انسانی تأکید کرد.

امیرعباس علیزمانی، سه ویژگی اصلی زندگی معنادار را امید، شادی و آرامش عنوان کرد و توضیح داد: این سه، تنها علائم زندگی معنادار هستند و خود معنا به حساب نمی‌آیند. زندگی معنادار زمانی شکل می‌گیرد که این احساس‌ها از مسیر فضیلت و اخلاق نشأت گرفته باشند.

علیزمانی با اشاره به تعالیم ارسطو افزود: روح نیکو و نیکبخت کسی است که عمل به فضیلت می‌کند و شادی او از عمل خوب برخاسته است.

معنا فراتر از حال خوب است

این استاد دانشگاه تهران یادآور شد: حتی اگر فردی در کوتاه‌مدت احساس امید و شادی کند، اما این احساس‌ها با عمل فضیلت‌مندانه همراه نباشند، زندگی او معنادار نیست.

علیزمانی تأکید کرد: معنا ترکیبی از کار خوب و حال خوب است؛ انسان زمانی واقعاً خوشبخت خواهد بود که در اخلاق و فضیلت پیشرفت کند و در عین حال احساس شادی و امید داشته باشد.

امید، ترکیبی از احساس، نگاه و اقدام

استاد فلسفه دانشگاه تهران امید را صرفاً یک احساس ندانست و افزود: امید شامل نگاه و اقدام نیز هست و باید به دگرگونی و تحول فردی منتهی شود. امید واقعی، امیدی است که انسان را به تغییر و عمل مثبت سوق دهد.

وی با اشاره به نامه‌ای از خانمی در آستانه خودکشی به کانت، توضیح داد: اخلاق و توصیه فلسفی به تنهایی نمی‌تواند خلا امید را پر کند و انسان برای داشتن امید به یک موتور حرکت و تکیه‌گاه معنوی نیاز دارد. اخلاق به تنهایی کافی نیست، باید امید بر پایه عشقی اگزیستانسیال شکل گیرد.

علیزمانی تجربه ویکتور فرانکل در اردوگاه آشویتس را مثال زد و بیان کرد: تنها نیرویی که زندگان را حفظ می‌کرد، امید بود. حتی در شرایط غیرقابل تصور، امید توانست انگیزه و انرژی ادامه زندگی را ایجاد کند.

امید به آینده و ارزشمند بودن اهداف

وی با تأکید بر اینکه امید همیشه به آینده مربوط است، اما گذشته و اکنون را به هم متصل می‌کند و انسان را به تلاش و اقدام وا می‌دارد، افزود: امید به چیزی است که ممکن و ارزشمند باشد و با تلاش و اقدام همراه است؛ حتی اگر نتیجه نهایی محقق نشود، فرایند زیستن و تلاش انسان را معنا می‌بخشد.

علیزمانی مولانا را نمونه‌ای برجسته در تبیین امید و معنا دانست و اظهار کرد: زندگی معنادار در پیوند با عشق و ارتباط عمیق با هستی شکل می‌گیرد؛ چه ارتباط با خداوند، چه با انسان‌ها و طبیعت. این رابطه است که امید ایجاد می‌کند و زندگی را معنادار می‌سازد.

وی در بخش پایانی سخنان خود تأکید کرد که امید واقعی بدون تکیه‌گاه درونی و عشق اگزیستانسیال پایدار نخواهد بود و انسان برای ادامه مسیر و مواجهه با دشواری‌های زندگی به این نیروی درونی نیاز دارد.

علیزمانی گفت: فراتر از عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نیروی معجزه‌گر امید از دل عشق و پیوند با حقیقت زندگی برمی‌خیزد و انسان را قادر می‌سازد در مسیر زندگی معنادار بماند.

امید، سرمایه اصلی حرکت فرهنگی و معنوی در جامعه است

 استاد تمام دانشکده الهیات دانشگاه شیراز و مدیر مجمع فلاسفه ایران شعبه فارس هم در این نشست بر اهمیت امید به عنوان سرمایه اصلی حرکت فرهنگی و معنوی در جامعه تأکید کرد و گفت: امید، زیربنای تلاش برای ارتقای فرهنگ ایران و اسلام است.

حجت‌الاسلام والمسلمین سعید رحیمیان با اشاره به برگزاری اولین جلسه عمومی مجمع فلاسفه ایران شعبه فارس، گفت: عنوان این جلسه امید است و ان‌شاءالله با همین سرمایه امید قدم‌های مثبتی در خدمت به فرهنگ ایران و اسلام برداریم.

استاد دانشگاه شیراز یادآور شد: مجمع فلاسفه ایران در سال ۱۳۹۶ در تهران تأسیس شد و مجموعه‌ای غیرانتفاعی و غیر دولتی است که با سرپرستی میرخان فرزند مرحوم آیت‌الله میرخانی، فعالیت‌های گسترده‌ای در حوزه فلسفه انجام داده است.

وی یادآور شد: مجمع فلاسفه توانسته است از ظرفیت اساتید دانشگاه تهران و حلقات متعددی در فلسفه تطبیقی، فلسفه حقوق، فلسفه اخلاق و ادبیات بهره‌مند شود.

رحیمیان ادامه داد: اولین شعبه استانی این مجمع در شیراز به عنوان شعبه فارس در سال ۱۴۲ تشکیل شد و تاکنون جلسات اختصاصی حلقه فلسفه تطبیقی با حضور اساتید و دانشجویان دکتری فلسفه برگزار می‌شود و به‌تدریج جلسات عمومی نیز راه‌اندازی خواهد شد.

اهمیت امید در زندگی انسانی

وی در ادامه سخنان خود با اشاره به اهمیت امید در زندگی انسانی و ارتباط آن با معنای زندگی گفت: امروز با توجه به مشکلات مادی، معنوی، اجتماعی و اقتصادی، بحث امید و ارتباط آن با معنا بسیار اهمیت دارد و عرفا نیز به این موضوع توجه ویژه داشته‌اند.

رحیمیان تصریح کرد: امید، صفتی برگرفته از رحمت خداوند است و رحمت خدا بر غضب او سبقت دارد؛ بنابراین هر ناملایمتی و سیاهی که انسان در زندگی می‌بیند، می‌تواند به امید تبدیل شود.

این استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه مولانا اهمیت ویژه‌ای به امید می‌داده است، قطعه‌ای از اشعار فی‌مافیه و غزلیات شمس تبریزی را برای حاضران قرائت کرد و گفت: مولانا می‌گوید امید از حق نباید برید؛ امید سر راه ایمنی است و حتی اگر بدی کرده‌ای، راستی همچون عصای موسی همه نادرستی‌ها را اصلاح می‌کند.

وی در ادامه به چند بیت از غزلیات شمس اشاره کرد که امید و نور را حتی در تاریک‌ترین شرایط زندگی به تصویر می‌کشند و افزود: امید، همواره نیرویی است که انسان را در مواجهه با مشکلات حفظ می‌کند و مسیر زندگی معنادار را امکان‌پذیر می‌سازد.

رحیمیان تأکید کرد: امید سرمایه وجود انسان است و با اتصال به رحمت خداوند و عشق به حقیقت، انسان می‌تواند در مسیر زندگی معنادار و خدمت به فرهنگ و جامعه گام بردارد.

وی بیان کرد: برگزاری چنین نشست‌هایی می‌تواند نقطه آغازی برای جلسات عمومی و فعالیت‌های گسترده فلسفی و فرهنگی در استان فارس باشد و یادآور شد که بهره‌گیری از تجربه اساتید و دانشجویان فلسفه، ضامن تحقق اهداف این مجمع است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز