خبرگزاری کار ایران

یادداشت؛

عواقب و فواید مقابله با داعش برای ایران

ایران و آمریکا اکنون در مقابل یک تهدید٬ در خاکی هستند که هر دو منافع مشترکی در آن کشور دارند که شاید این دشمن مشترک برخی همکاری‌ها را برای این دو کشور اجتناب ناپذیر کند.

از زمان ظهور پدیده داعش در خاورمیانه به نظر می‌رسد کشورهای این منطقه با یک «ورودی آشوب ساز» که معجونی از تحرک سریع و خشونت بی‌انتها و عقیده بنیادگرایانه است مواجه شده است.

این گروه اینک تحت عنوان دولت اسلامی نیمی از عراق و نیمی از سوریه را تحت کنترل خود دارد و با بهره‌گیری از امکانات منطقه‌ای و بین المللی همچنان استوار به نظر می رسد. به گفته رییس ستاد ارتش ایالت متحده دست کم تا 30 سال آینده نیز پابرجا خواهد ماند.

با توجه به آنچه آمد به نظر می‌رسد مناطق مرکزی خاورمیانه تا سال‌ها تحت تاثیر این پدیده بی‌ثبات کننده قرار خواهند داشت. از میان این کشورها ایران در مواجه با داعش چه استراتژی را اتخاذ کرده و آینده آن چگونه خواهد بود؟

در زمان پیروزی‌های سریع و غافلگیر کننده داعش در سه سال گذشته این گروه تا جلولا یعنی 40 کیلومتری مرز ایران پیشروی کرد که در این زمان با ورود نیروهای نظامی ایران به خاک عراق و تهدید داعش،  آنها وادار به عقب نشینی شدند. شکی نسیت که عراق از نظر ایران «عمق استراتژیک» محسوب می‌شود و پس از سقوط صدام حسین و گسترش نفوذ ایران در عراق این کشور برای ایران یک فرصت تاریخی و در عین حال به یک تهدید هم تبدیل شد.

با نگاهی به تاریخ در می‌یابیم که از زمان نادرشاه تا کنون هرگز چنین فرصتی برای حضور ایران در عراق پیدا نشده و در عین حال آشفتگی و تقابل شیعه و سنی به تهدید برای ایرانیان تبدیل شده٬ زیرا همواره این تقابل‌ها عمری ناپیدا و دشواری‌های بی شمار داشته‌اند. اینک به دلیل ظهور گروه‌های افراطی و در هم ریختگی ساختار سیاسی اجتماعی عراق؛  ایرانیان را به این فکر انداخت تا با مدیریت این بی‌ثباتی در پی رفع تهدید‌های احتمالی یا موجود  برآیند که منطق دنیای قدرت و سیاست نیز چنین حکم می‌کند.

سوال اساسی پیش روی ایران، چگونگی برخورد با این تهدیدها و روند مقابله با گروه‌های آشوب ساز و حامیان آنهاست.

بدیهی است نفوذ ایران بر گروه‌های شیعی و دولت شیعه عراق کمک شایانی به استراتژیک ایران خواهد کرد٬ ولی در عین حال فاصله گرفتن اهل سنت و استقلال‌خواهی کردها مشکل پیش روی ایرانیان خواهد بود که گروه‌های دیگری را در مقابل ایران در این جبهه قرار خواهد داد. در مجموع ایران  در شرایط کنونی با اتخاذ استراتژی «دژ متحرک» و بردن  بازی به درون زمین حریف (عراق) سعی دارد با دور کردن تهدید از سرزمین اصلی ضمن کم کردن خسارت‌های احتمالی به درون خاک کشور همسایه و اجتناب از مقابله با افراطی‌گری در کنار یا درون مرزهای خود تا حدودی به مدیریت وضعیت بپردازد. اما باید گفت در صورت تغییر استراتژی گروه‌های افراطی و گرفتار شدن روز افزون ایران در عراق آیا وضعیتی مانند ویتنام یا افغانستان که هر دو ابرقدرت درگیر را زمین‌گیر کرد پیش نخواهد آمد؟

 ناگفته نماند که از فواید مقابله رویارویی ایران با داعش می توان به چند مهم اشاره کرد؛ یک این که با توجه به  آشنایی ایران با شرایط اقلیمی و فرهنگی و مذهبی و اشتراکات و نفوذ در مقامات سیاسی کنونی عراق و همچنین داشتن  مرزهای طولانی و درک بهتر از توان نظامی و ارتش عراق و مختصات جغرافیای جنگی که ماحصل جنگ ایران و عراق است، ایران دارای اطلاعاتی عینی و واقعی و میدانی از حریف است که در اتخاذ تصمیم‌های تاکیتکی لازم بسیار کار آمد تر از سایر طرف‌های درگیر است.

دوم این که ایران و آمریکا اکنون در مقابل یک تهدید در خاکی هستند که هر دو منافع مشترکی در آن کشور دارند که شاید این دشمن مشترک برخی همکاری‌ها را برای این دو کشور اجتناب ناپذیر کند.

از طرفی همکاری‌های نظامی ایران و پیروزهای پیش رو در برابر تروریست و گروه‌های افراطی منجر به جلب اعتماد غرب نسبت به ایران خواهد شد و همین طور چنانچه ایران در این مبارزه‌ها پیروز گردد٬ موفق به برقراری ثبات در منطقه شده و موقعیت خود را بیش از پیش تثبیت خواهد کرد. اینها همه در صورتی است که سیاست‌های ایالت متحده مبنی بر تنش‌زدایی حقیقی از منطقه باشد که شاید در نگاهی عمیق چندان به نفع منافع دراز مدت آمریکا و اسرائیل در منطقه نبوده و آنچه در تمامی این سال‌ها شاهد آن بودیم منطقه‌ای پر از تنش و آشوب است که دنیای اسلام و ایران را به خود مشغول داشته تا جبهه‌های جنگ را درون خاک خود و نه در رویارویی با اسرائیل بنا کنند. همین طور جنگی فرسایشی که توان نظامی ایران را به جای تقویت رو به افول برده و در حد کنترل شده مورد علاقه قدرت‌های بزرگ قرار دهد.

مریم بهمن پور

کد خبر : ۲۸۶۹۱۹