در نشست موسسه کار و تامین اجتماعی مطرح شد؛
جنگ و روایتهای دیجیتالی آن/ تجاوز نظامی از طریق تکثیر روایت صلح!

پنجمین نشست همبستگی اجتماعی و دفاع ملی، تحت عنوان «جنگ و روایتهای دیجیتالی آن» امروز یکشنبه ۲۹ تیرماه در موسسه کار و تامین اجتماعی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پنجمین نشست همبستگی اجتماعی و دفاع ملی، تحت عنوان «جنگ و روایتهای دیجیتالی آن» امروز یکشنبه ۲۹ تیرماه در موسسه کار و تامین اجتماعی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، عبدالله کریمزاده، استادیار مطالعات ارتباطات پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، با اشاره به اهمیت روایتهای دیجیتالی گفت: روایتها داستانهایی هستند که جهان ما را میسازند. این داستانها دنیای ما را معنادار میکنند و بینشی از دنیای پیرامونی به ما میدهند. روایتها خود واقعیتها و فراواقعیتها را تولید میکنند اما تبیین کننده حقیقت نیستند. هدف این روایتها در واقع سوق دادن ما به سمت کنش و یا نظام اعتقادی خاصی است.
وی ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که عاملان اجتماعی متعددی در ساخت روایتها دخیل هستند. از این منظر، روایتها، یکسان نیستند و به تعداد عاملان، روایتهای متفاوت داریم. به همین دلیل ما با انبوهی از روایتها در قبال یک رویداد واحد روبه رو میشویم.
کریمزاده تاکید کرد: روایتها در واقع شکل اصلی تفکر ما هستند و دانش ما نتیجهی همین روایتهای متفاوت است. طبق نظریه روایت، هیچ روایتی شروع و پایانبندی طبیعی ندارد؛ در واقع، روایتسازها باید تصمیم بگیرند روایت خود را از کجا شروع و به پایان برسانند تا ما را به عنوان مخاطب به نتیجه مورد نظر برسانند. مثلا چرا اسرائیل به ما حمله کرد؟ روایتی باید ساخته شود برای توجیه این حمله.
این استاد دانشگاه با ارائهی یک خوانش شرقشناسانه از روایت گفت: در خوانش شرقشناسانه روایتها مجموعهای از صفتهای منفی تولید و به شرقیها منتسب شده است. در این روایتها، ایران مرکز شرارت و منبع تولید و صدور تروریسم است. در این روایتها هدف این است که انسان غربی برای حمله به ایران توجیه شود. این روایتها به دنبال مشروع جلوه دادن حمله هستند و میخواهند بگویند که حمله در راستای دفع یک شر بزرگ صورت گرفته است.
وی بیان کرد: غرب در جایگاه فاعل شناسا نمیتواند خارج از اینها ما را فهم کند. ایرانی از این منظر فاقد عقلانیت است. با این نگاه هر روایت در مورد ایران با این پیشفرض شروع میشود. با این روایتها، روایت جنگ اخیر شروع و پایانش مشخص است.
کریمزاده بیان کرد: روایت را عاملان متعدد میسازند و هیچ نهادی نمیتواند روایت را تحت کنترل خود قرار دهد. این دیگران هستند که ما را روایت میکنند و در مورد ما داستان سرایی میکنند و این داستانسراییها بخشی از نحوه تلقی دیگران از ما را میسازد.
وی با اشاره به تولید روایتها در زمان جنگ گفت: روایتها در رسانههای متعدد ظهور میکند و باید بدانیم که ما روایتها را صرفا از رسانههای متنی دریافت نمیکنیم، بلکه مجموع تصاویر و فیلمها و… سازنده روایتها هستند. مثلا روایتی که ترامپ از خود ساخته، ایجاد کنندهی صلح از طریق قدرت است. حالا چندی پیش در مجلهی اکونومیست کبوتری تصویر شده بود که همان روایت صلح از طریق قدرت را تائید و روایت میکرد. آنها درواقع از این طریق نظامیگری خود را توجیه میکنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: روایتها، واقعیت را برساخت میکنند و ما به واسطه روایتها دنیا را میفهمیم. روایتها معمولا رویدادهای دنیای ما را مانند داستان بازنمایی میکنند. همانطور که گفتم این روایتها با دخل و تصرف گزینشی سعی میکنند هدفشان را دنبال کنند.
کریمزاده تأکید کرد: روایتها، تبیینکننده حقیقت نیستند و ما از طریق روایتها به دانش واقعی نمیرسیم. بلکه روایتها توجیهکننده هستند. چنانچه در طول جنگ طرفین سعی داشتند روایت خود را بسازند. مثلا در این مدت روایتِ ایران در آستانهی فروپاشی ازطرف رسانههای خارجی تولید میشد و رسانههای داخلی نیز سعی میکردند این روایتها را خنثی کنند. در این بین، رسانهها نیز روایتهای خود را تولید میکردند و مابین این دو روایت بودند. تاکید میکنم که روایتها تبیینکننده حقیقت نیستند.
در ادامه جلسه میترا فردوسی، پژوهشگر، گفت: من به عنوان مشاهدهگر ارتباطات موضوع را بررسی میکنم. فارغ از اینکه رسانهها چه سمتی بودند و روایتهایی داشتند، در میانهی میدان روایتهایی وجود داست که این روایتها مسئلهی من است.
وی گفت: از دل این روایتهای مجازی که در طول جنگ شکل گرفت، بیشتر روی روایتهایی صحبت میکنم از مواجهه نخستین ما با جنگ شکل گرفت. روایتهایی ساخته شدند که از توجیه فرا رفتند و به مرحلهی تبیین رسیدند. مواجهه آغازین، روایتهای گسسته و گنگ بود. در ابتدا روایتها به مثابه پناهگاه ظهور کرد. ما در واقع به روایت کردن پناه بردیم.
فردوسی ادامه داد: مواجهه دوم، روایت به مثابه رسانه بود؛ چطور در خلاء رسانهها در وضعیت فروپاشی روانی، کارکرد رسانهای فضای مجازی را دور زدیم و به میانجی فضای مجازی آیینهای جمعی را احضار کردیم. از این طریق این شبکهها در طولانی مدت خالق معنا شدند. در اینجا افراد میخواستند با روایتگری، بقای خود را اعلام و با دیگران اشتراک معنا پیدا کنند. آنها خواستند توضیح بدهند که چطور این اتفاق را تجربه کردند. در بطن این روایتها پاد روایتها ساخته و تابآوری روایی را سبب میشد.
این پژوهشگر گفت: تابآوری در میان میدان قرار میگیرد و به این روایتها انسجام میدهد تا دلیلی شود برای فهم مشترک.
وی گفت: اسطورهسازی عنصر مهم تابآوری است که ما در جنگ این اسطورهسازی را تجربه نکردیم. ببینید دوگانهسازی خیر و شر در زمان جنگ معمولا اتفاق میافتد که ما این را تجربه نکردیم و از این الگو عبور کردیم. البته طرفها و رسانههایشان در همان ابتدا قهرمانهای خود را ساختند، چه رسانههای داخلی و خارجی و تابآوری خود را از طریق قهرمانسازی ایجاد کردند. اما در مورد روایتهایی که من در مورد آنها صحبت میکنم، باید بگویم که بسیاری از افراد، قهرمانی در این میدان ندیدند. آنها خود را درگیر شر و حول محور اضطراب و بیاعتمادی و حیرت میدیدند.
فردوسی در پایان به ۵ میدان روایی موازی در جریان جنگ اشاره کرد که میدان پادروایت علیه روایت مسلط، میدان تغییر از همه سو، میدان بازگشت و مفهوم خاک از جملهی آنها بود.