خبرگزاری کار ایران

غزه را فراموش نکنیم

غزه را فراموش نکنیم

بحران غزه فراتر از یک نبرد و یک آزمون تاریخی برای وجدان بشری، نقطه عطفی در معادلات جهانی محسوب می‌شود. اکنون قصد داریم به این سؤال مهم پاسخ دهیم که چرا غائله خونین غزه هرگز نباید به‌عنوان یک موضوع گذرا و پایان‌یافته تلقی شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی ایمانی‌پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی که در اختیار روزنامه همشهری قرار داده، پنج نکته اساسی را در خصوص بحران غزه مورد توجه قرار داده و بر لزوم اهتمام به آنها تأکید کرده است. که در ذیل می‌خوانیم:

1-توهم صلح؛ تداوم نقض عهد

نخستین و حیاتی‌ترین نکته این است که آتش‌بس فعلی حتی درصورت تداوم، به صلح پایدار منجر نخواهد شد، زیرا شرط لازم برای شکل‌گیری صلح پایدار، تحقق عدالت است و بی‌تردید رژیم جعلی صهیونی با حمایت‌های آشکار و پنهان قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا دست از تجاوز و ظلم علیه ملت مظلوم فلسطین برنخواهد داشت. در چنین شرایطی، نباید اجازه داد غائله خونین غزه زیر غبار «آرامش ادعایی و القایی» پنهان و از حافظه عمومی پاک شود. مسئولیت ما ایجاب می‌کند که بر تداوم فشار بر رژیم اشغالگر قدس تا توقف کامل و تضمین‌شده صلح تأکید کنیم.

2- نقطه عطف تاریخی: تغییر پارادایم در نظام بین‌الملل

جنگ غزه یک «نقطه عطف» بی‌بدیل در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. مختصات این نقطه عطف بر 2ستون اساسی استوار شده است: «آگاهی عمومی نسبت به ماهیت جنایتکارانه صهیونیسم» و «حمایت جهانی رو به رشد از حق حاکمیت مردم مظلوم فلسطین». این تحول، نه یک هیجان زودگذر، بلکه یک دگرگونی بنیادین در درک جهانی از یک زخم کهنه است.

در روند‌پژوهی پرونده فلسطین، این مقطع به‌عنوان لحظه شکست روایت‌های پیشین و افشای آشکار حقایق، بسیار حائز اهمیت و تعیین‌کننده خواهد بود. نگرانی مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی دقیقا استمرار همین موضوع یعنی آگاهی جهانی است.

تا پیش از این بحران، تلاش‌های گسترده‌ای برای تطهیر و مظلوم‌نمایی از رژیم و پذیرش روایت‌های رسمی غربی صورت گرفته بود‌ اما ابعاد گسترده و مستندسازی لحظه‌به‌لحظه وقایع غزه (به‌ویژه از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مستقل)، این روایت‌ها را به چالش کشید تا جایی که مفهوم «دفاع مشروع» در برابر «نسل‌کشی سازمان‌یافته» به یک باور مبدل شد.

این تغییر الگو‌واره‌ (پارادایم) را می‌توان در سطح آمار نیز مشاهده کرد؛ افزایش بی‌سابقه اعتراضات در کشورهای غربی و تغییر نگرش جوانان به مسئله فلسطین، نشان‌دهنده شکست پروپاگانداهای چنددهه‌ای رژیم صهیونی است.

3-نبرد حق و باطل

نباید اجازه داد قرائت‌های سطحی و روبنایی از جنگ نابرابر غزه، ما را از قرائت بنیادین و فرامتنی آن یعنی نبرد «حق و باطل» دور سازد. این نبرد، یک نزاع صرفا سرزمینی نیست بلکه رویارویی ارزش‌های انسانی، عدالت و مشروعیت در برابر اشغالگری، ظلم و نسل‌کشی است. در این خصوص، نه‌تنها جهان اسلام، بلکه تمامی وجدان‌های بیدار دنیا نباید دچار رکود شوند.

خوشبختانه، نشانه‌های خوبی مبنی بر استمرار این رویکرد آگاهانه و جمعی در حمایت از فلسطین وجود دارد. اتفاقا، اکنون زمان مطالبه‌گری حداکثری و افزایش فشار جهانی برای محاکمه عاملان جنایت و نسل‌کشی غزه است. در این زمینه حیاتی، نباید هیچ‌گونه درنگی صورت پذیرد. به‌عنوان نمونه، آزمون پیش روی ما، مقابله با درخواست تمدید عضویت رژیم صهیونی در دور آتی کمیسیون مقام زن از سوی گروه غرب است. در شرایطی که این رژیم در جنگ غزه و جنگ تحمیلی 12روزه، هزاران زن بی‌گناه را به شهادت رسانده است، چگونه می‌خواهد به حضور خود در کمیسیون مقام زن ادامه دهد؟

تلاش سازمان‌های مردم‌نهاد و استفاده از ظرفیت نخبگان و اصحاب رسانه می‌تواند مانع از پذیرش این درخواست وقیحانه شود.

4-  مقابله با عادی‌سازی: مطالبه‌گری از دولت‌های مسلمان

توافقات پیشین برخی از دولتمردان مسلمان‌ یا تلاش مجدد برخی کشورهای اسلامی در پیوستن به پیمان‌های عادی‌سازی (مانند پیمان ابراهیم)، در مغایرت مستقیم با آگاهی و بیداری جهانی ایجادشده در جریان جنگ 2ساله غزه است. این دولت‌ها باید بدانند که حرکت در مسیر عادی‌سازی، نادیده‌گرفتن خواست ملت‌های خود و تقویت جبهه باطل است.

مطالبه‌گری ملت‌های مسلمان از دولت‌های خود در خصوص صیانت از آرمان‌های فلسطین و ایستادگی قاطع در برابر خونخواری و اشغالگری صهیونیست‌ها، نقش بسزایی در مهار این راهبرد مخرب جبهه باطل خواهد داشت. وجدان عمومی جهان اسلام باید این دولت‌ها را ملزم به تبعیت از اراده ملی و اسلامی خود کند. عادی‌سازی، نه‌تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر اقتصادی و امنیتی، یک هم‌پیمانی عملی با اشغالگر محسوب می‌شود.

این روند، تلاش می‌کند مسئله فلسطین را از یک «مسئله‌محوری جهان اسلام» به یک «موضوع قابل اغماض» تقلیل دهد. بحران غزه، آزمونی برای سنجش میزان صداقت این دولت‌ها با آرمان‌های تاریخی خود و با ملت‌های تحت حاکمیتشان محسوب می‌شود. در این میان، بی‌تفاوتی یا همسویی با اشغالگر، به‌معنای پذیرش ضمنی حق اشغالگری برای همیشه است.

تنها راه مقابله با این رویکرد حکومتی، ایجاد ‌فشار دائمی و سیستماتیک از سوی مردم است. این مطالبه‌گری باید از طریق ابزارهای قانونی، سیاسی و مدنی در داخل هر کشور صورت پذیرد.

5- شکل‌گیری نظم نوین: تکمیل منظومه گفتمانی مقاومت

با توجه به بستر گفتمانی گسترده‌ای که در 5 قاره جهان شکل گرفته‌، اینک زمان تکمیل این منظومه گفتمانی، اتصالات و اجزای آن فرا رسیده است. این قدرت نرم بی‌همتا که بر پایه حقیقت و عدالت استوار شده، باید به ابزارهای عملیاتی لازم برای تأثیرگذاری بر ساختارهای قدرت جهانی مجهز شود.

تاب‌آوری و باور کامل به قدرت مقاومت و گفتمان برخاسته از آن می‌تواند در آینده‌ای نزدیک، نظم جهانی جدید را خلق کند که در آن خبری از یکجانبه‌گرایی، اشغالگری و ظلم سیستماتیک نباشد. تداوم آگاهی‌بخشی و بسیج جهانی، تضمین‌کننده تحقق این چشم‌انداز برای یک جهان عادلانه‌تر است.

فراموش‌نکردن غزه، نه یک وظیفه احساسی بلکه یک ضرورت راهبردی و اخلاقی است. ادامه‌دادن راه روشنگری، مطالبه‌گری و پیگیری حقوقی، تنها تضمین‌کننده این است که فداکاری‌های مردم غزه به فراموشی سپرده نشود و به پیروزی نهایی منتهی شود. غزه، امروز آینه تمام‌نمای تقابل ظلم و عدالت در جهان ماست.

مقاومت در برابر فراموشی، خود بخشی از این مقاومت بزرگ تاریخی است. هر تلاش آگاهانه برای زنده نگه‌داشتن ابعاد این فاجعه در صدر اخبار و اذهان عمومی، سرمایه‌گذاری بر پیروزی نهایی حقیقت است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز