لاکچریترین مراسم عروسی غزه کجا برگزار میشود + فیلم
در دو سال گذشته، غزه لاکچریترین جشنهای عروسی را در اردوگاهها به خودش دیده. بعضی عروس دامادها هم سلیقه به خرج میدهند و با آرا ویرا کریدور میان ویرانهها را تبدیل به سالن جشن میکنند طوری که به عقل هیچ کس نمیرسد.
قرار گذاشته بودند عروسی به پا کنند که در این دو سال کسی همتای آن را ندیده. ولی چند ساعت قبل از جشن، داماد جلوی چشم همه، بنزین ریخت روی لباس عروس و .... تمام. این روایت تکرار سووشون است.
عشقشان ناگهانی اتفاق افتاد در یک نگاه. ناگهانیتر از انفجارهایی که در غزه خانهها را با همه رؤیاهای صاحبخانههایش در چشم بر هم زدنی تبدیل به تلی از خاکستر میکند. وسط این همه خرابی و رنج اصلاً نفهمیدند کی عاشق شدند. کی چشمهایشان به هم گره خورد. مثل نوری که از میان دود راه خودش را باز میکند.
غافلگیری در جشن
نامزد کردند. قرار گذاشتند عروسی بگیرند که همه انگشتبهدهان بمانند. با همان امکانات کم. غزه در این دو سال از این عروسیهای باشکوه اما ساده و باصفا کم به خودش ندیده بود و حتی خانوادههای داغدار هم در شادی این جشنها شریک میشوند. اما این یکی فرق میکرد. نقشه کشیده بودند شب عروسیشان همه را غافلگیر کنند. به هیچ کس هم نگفتند چطور. قرار شد اگر سنگ هم از آسمان ببارد، اگر چند ساعت قبل عروسی، اسرائیل مثل همیشه با نقض آتش بس، بمب روی سر غزه بریزد عروسیشان را کنسل نکنند.
لاکچریترین مراسم در غزه کجا برگزار میشود
جبالیا، خانیونس… محلههای زیبای غزه با خاک یکسان شده اما اهالی غزه در این دو سال عادت کردند چطور از زیر سنگ هم که شده زندگی را بیرون بکشند، لباس عروس که سهل است.
چند روز قبل از مراسم، وقتی لباس عروس را به اردوگاه آوردند همه کِل کشیدند. دخترانِ دم بخت اردوگاه، مات زیبایی این لباس شده بودند و پیش، پیش، قول لباس عروس را از دوستشان گرفتند. کارتدعوت هم آماده شد. در دو سال گذشته، غزه لاکچریترین جشنهای عروسی را در اردوگاهها به خودش دیده.
بعضی عروس دامادها هم سلیقه به خرج میدهند و با آرا ویرا کریدور میان ویرانهها را تبدیل به سالن جشن میکنند طوری که به عقل هیچ کس نمیرسد.
بمبهای صهیونیستها عروسی را عزاکرد
همه چیز آماده بود. تور دنبالهدار عروس، دستهگل بزرگ با رزهای قرمز کوچک؛ سفارش عروس خانم. در غزه آسمان سخاوتمند است اما گاهی بیامان و سخاوتمندانه بمبها را روی سر فلسطینیان آوار میکند. تقصیر آسمان نیست. به عهد اسرائیل اعتباری نیست که حتی آتشبس هم برایش مفهومی تازه از آغاز یک جنگ جدید است.
وقتی چند قدم قبل از خانه نیمه آواره عروس، چند ساعت قبل از آغاز عروسی. وقتی داماد خوشتیپ کرده که دنبال عروس برود بمبهای صهیونیستها یک شادی دیگر را به عزا تبدیل میکند. خیلی سخت است صبح روز عروسی با کتوشلوار دامادی دنبال پیکر بیجان عروست زیر آوار باشی. آوارها سنگیناند و تن عروس نحیف. سخت است نه عروسی باشد نه نشانی از عروس. مثل پروانه دور آوارهای خانه بگردی تا ردی و نشانی از تازهعروست پیدا کنی.
خانهای که عروس آرزوهایش را دفن کرد
بمبهای صهیونیستها سیرمونی ندارند آنقدر که عروس و داماد و کودک و پیر و جوان بلعیدهاند در این دو سال.
چشمان داماد بیعروس ثابت ماند روی آوار خانه. با لباس و دستهگل عروس در دست. چند ساعت بیحرف و سخنی نشست بالای سر آرزوهای بربادرفته اش. رفقا دورش را خلوت کرده بودند. حرفی برای گفتن نداشتند. اما پایان این تراژدی عاشقانه را داماد رقم زد. وقتی تصمیم گرفت جلوی آوار خانهای که عروس آرزوهایش را دفن کرده، لباس و دستهگل عروس را به آتش بکشد و خودش به تماشا بنشیند.
سووشون در غزه
در این سی ثانیه وقتی داماد، لباس عروسیِ نامزد شهیدش را در میان آوار آتش میزند، چیزی فراتر از غم شخصی در جریان است. این چند ثانیه آیینِ سووشون است این بار در غزه. سووشون برای ما حالا تفسیری فراتر از سوگ سیاوش دارد. اوج سوگ انسان بیگناهی است که در برابر ظلم ایستاده، قربانی هم میشود اما مرگش هم یادآور حیات است. لباس عروس خاکستر میشود. لباس عروس آتش گرفت و باد، بوی سوختن پارچه را به کوچههای ویران شده غزه برد و در همان لحظه، در گوشه دیگری از خرابه ها، زنی داشت برای دخترش انگشترِ کوچک درست میکرد. پسری نان گرم را از تنور درمیآورد. پیرمردی قرآن میخواند. اسرائیل میخواهد زمین غزه را از رنگ زندگی تهی کند اما اینجا زندگی با تمام زخمهایش ادامه دارد. سووشون هر روز در غزه تکرار میشود.