خبرگزاری کار ایران

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

در قلب زاگرس، آنجا که صخره‌ها سر به فلک کشیده و باد در گوش دره‌ها قصه می‌خواند، روستای قلعه رشید در چهارمحال و بختیاری، گنجینه‌ای سفید از نمک را در خود پنهان کرده است. این معدن، نه تنها منبع نمک است، بلکه تبلوری از هم‌زیستی عمیق انسان و طبیعت، داستان پرفراز و نشیب تاریخ و اراده‌ی بی‌وقفه زنان این دیار است. این گزارش، شما را به سفری شورانگیز و شیرین در دل این داستان پنهان می‌برد، جایی که هر بلور نمک، روایتی از زندگی است.

جایی میان کوه‌های پشتکوه، در دل بخش مرکزی شهرستان اردل، روستای قلعه رشید آرام گرفته است؛ درست در فاصله‌ی ۳۵ کیلومتری از شهر اردل و ۸۰ کیلومتری از مرکز استان، شهرکرد. در این نقطه‌ی کوهستانی، میان صخره‌ها و دامنه‌های پرافت و خیز زاگرس، گنجینه‌ای نهفته است که هر بهار، جان تازه‌ای می‌گیرد: معدن نمک قلعه رشید.

معدنی که در دل کوه جای گرفته، بکر و صعب‌العبور است. مسیرهای سنگی و باریک، به زحمت راه را باز کرده‌اند تا پای زنانی که کار را از مادران خود آموخته‌اند، به آنجا برسد. اینجا نه فقط معدن، که دنیایی از رنگ، نور، سختی و استقامت است؛ جایی که بلورهای سفیدرنگ، با طلوع آفتاب، چشم‌اندازی خیال‌انگیز می‌سازند.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

زنان «قلعه رشید»، «شکرآباد» و «حسین‌آباد» ، صبحگاهان، پیش از آن‌که آفتاب چهره‌ی خود را به دره‌ها نشان دهد، با بقچه‌هایی کوچک و تیشه‌هایی در دست، راهی معدن می‌شوند. راه، دشوار است اما آشنا. صخره‌ها، گام‌های آن‌ها را به خاطر دارند؛ سال‌هاست که با همین تکرار، نمک زندگی به دست می‌آید.

خورشید به آرامی بر بلورهای نمک می‌تابد و آن‌ها را به نگین‌هایی درخشان بدل می‌کند. زنان، بی‌وقفه، با دقت و عشقی خاص، بلورها را از دل سنگ جدا می‌کنند. صدای تیشه بر سنگ، در دل دره می‌پیچد؛ انگار آهنگی هماهنگ است که هر زن، با ریتمی از تجربه آن را می‌نوازد.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

در این سرزمین کوهستانی با آب‌وهوای معتدل و خشک، جایی که دمای تابستان به ۳۵ درجه می‌رسد و سرمای زمستان گاه تا منفی ۱۰ درجه پایین می‌آید، کار معدن یک شغل معمولی نیست. این، هنر بومی است؛ تعهدی به زمین، تلاشی برای حفظ میراثی که قرن‌ها دوام آورده و هنوز زنده است.

آب شور چشمه‌هایی که از دل کوه بیرون می‌زنند، بر سطح سنگ‌ها روان می‌شود. زن‌ها، با دقتی که از سال‌ها کار به دست آمده، مسیر جریان آب را هدایت می‌کنند. چند روز بعد، خورشید کاری می‌کند که زمین، بلور بزاید؛ بلورهایی سفید، سخت، درخشان و خالص.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

زنان، تیشه به دست، روی لبه‌ی صخره‌ها می‌ایستند. تعادل، دقت و قدرت بدنی‌شان ستودنی است. با حرکتی نرم و سنجیده، بلورها را جدا می‌کنند، هر تکه را در دست می‌گیرند، بررسی می‌کنند و درون سبدهای حصیری یا کیسه‌های پارچه‌ای می‌گذارند. صخره، سکوت می‌کند؛ زن، می‌شنود.

پس از برداشت، نمک‌ها به پایین منتقل می‌شود. در محوطه‌ای روستایی، زنان مشغول کوبیدن، الک‌کردن و پودرکردن نمک‌ها می‌شوند. هر زن، دانشی خاموش در دل دارد؛ می‌داند کدام بلور باید شکسته شود، کدام باید باقی بماند. اینجا، هنر و کار در هم تنیده‌اند.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

پودرهای نرم، در قالب‌های سنتی گِلی یا فلزی ریخته می‌شوند. این قالب‌ها، نشانه‌ی سادگی و اصالت هستند. نمک در آن‌ها خشک می‌شود، شکل می‌گیرد و سپس به قطعاتی صلب و آماده برای مصرف در می‌آید. هر قطعه، یادآور روزهای آفتابی، دست‌های خسته و لبخندهای آرام است.

این فرآیند نه تنها به تأمین نیازهای روزمره زندگی کمک می‌کند، بلکه پیوندی عمیق میان نسل‌ها ایجاد می‌کند؛ زنی که نمک را برداشت می‌کند، به دخترش آموزش می‌دهد که چگونه به طبیعت احترام بگذارد و از آن بهره‌برداری کند. این چرخه‌ی زندگی، نشان‌دهنده‌ی همزیستی انسان با زمین و منابع آن است و یادآور ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی است.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

بخش مهمی از این فرایند، به زنان اختصاص دارد. مردان، بیشتر در حمل‌ونقل یا کمک‌های جانبی سهیم‌اند. اما کارِ معدن، از استخراج تا بسته‌بندی، در گرو دستان زنان روستاست. آنان، ستون فقرات اقتصاد خانوادگی‌اند؛ نه در سایه، بلکه در روشنایی آفتاب، در دل کوه.

تصاویر منتشرشده از ایرنا، زنانی را نشان می‌دهد که ساده، بی‌آلایش، اما باشکوه ایستاده‌اند. تیشه‌ای در دست، نمکی بر شانه و نگاهی استوار. در نگاهشان چیزی هست که دوربین نمی‌تواند کامل ثبت کند: عشق، تعهد و ایمان به سرزمینی که آنان را پرورده است.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

هر روز، مسیر بازگشت از معدن به روستا، سکوت‌آمیز و سنگین است. زنانی که با نمک برگشته‌اند، با تنی خسته اما دل‌هایی گرم، به خانه بازمی‌گردند. نمک‌ها، در خانه‌ها انبار می‌شوند، بخشی برای فروش و بخشی برای مصرف. این چرخه، قرن‌هاست که می‌چرخد.

فرزندان آن‌ها، از همان کودکی با این فضا آشنا می‌شوند. دختران نوجوان، در کنار مادران خود، تیشه را تجربه می‌کنند، یاد می‌گیرند که چطور از بلورها گنج بسازند. معدن، برایشان تنها منبع درآمد نیست، بلکه مدرسه‌ای است برای استقامت، برای آموختن ارزش خاک.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

اگر مسافری به قلعه رشید سفر کند و از دره‌های نمکی بازدید نماید، بی‌شک مجذوب طبیعت و کار این زنان خواهد شد. نمک، چون آینه‌ای درخشان، تصویر تاریخ و زندگی را نشان می‌دهد. و زنان، چون روحی زنده، در این کوهستان خشن، زیبایی و لطافت را معنا می‌کنند.

با غروب خورشید بر زاگرس، کار یک روز دیگر به پایان می‌رسد. بلورها در قالب‌ها خشک می‌شوند، تیشه‌ها در گوشه‌ای آرام می‌گیرند و کوه، نفس می‌کشد. اما حضور زنانی که با صبر، تلاش و عشق، گنج‌های سپید را از دل زمین بیرون می‌کشند، همچنان در رگ‌های زاگرس جاری است؛ چون رقص نمک در باد، چون نگین‌های سپید بر پیشانی کوه.

زنان معدن‌کار «قلعه رشید» و رقص نمک

منبع ایرنا
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز