یادداشت دکتر اسماعیل دلفراز؛ مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه مالی کیمیا مس ایرانیان؛
اقتصاد کم کربن محرک قیمت جهانی مس

اسماعیل دلفراز؛ مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه مالی کیمیا مس ایرانیان یادداشتی با عنوان «اقتصاد کم کربن محرک قیمت جهانی مس» منتشر کرد.
در سالهای اخیر، تغییرات شدید اقلیمی و آثار مخرب آن، ملل جهان را بر آن داشت تا در سال ۲۰۱۵ طی توافق فرانسه به کنترل افزایش دمای کره زمین در محدوده زیر ۲ درصد نسبت به دوران پیشاصنعتی، متعهد گردند. که این مسئله مستلزم الکتریکیسازی گسترده میباشد و مصارف جدیدی برای مس در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، شبکه توزیع و خودروهای الکتریکی فراهم آورده است. علیرغم افزایش تقاضای ناشی از اقتصاد کمکربن، عرضه معادن با محدودیت همراه است. بنابراین پویاییشناسی بازار مس حاکی از چشمانداز بسیار مطلوب برای قیمت مس و رشد صنعت مس میباشد. در ادامه این یاداشت محرکها و ریسکهای بازار جهانی مس خواهیم پرداخت.
اقتصاد کم کربن محرک قیمت جهانی مس
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ تقاضای مس تا ۲۰۳۵ برابر ۴۰ میلیون تن پیشبینی شده است. چین همچنان محرک تقاضا میباشد؛ اما مادامی که تولید چین کاهش یابد و اقتصاد آن خدماتمحور شود و در سایر کشورها پروژههای کربنزدایی به سرعت توسعه یابد، ممکن است مکان هندسی تقاضا به سایر کشورها انتقال یابد.
ریسکهای کاهش تقاضا عبارت از: (۱) تأخیر در پروژههای زیرساختی گذار به انرژی سبز، (۲) کاهش شدت مصرف مس، (۳) جایگزینی مس است و از سوی دیگر محرکهای افزایش تقاضا شامل: (۱) حجم بالای سرمایهگذاری در الکتریکیسازی و (۲) افزایش ظرفیت پردازش اطلاعات میگردد. نااطمینانیهای اقتصاد کلان مانند منطقهگرایی و تنشها نسبت به شدت مصرف مس به عنوان یک عامل بنیادی اهمیت کمتری دارند و باید فراسوی چرخههای سیاسی فعلی به پارادایم حاکم بر تجارت فعلی نگریست. سه سناریوی پیشروی تقاضا عبارتند از:
سناریو ۱. افزایش تقاضا ناشی از گذار به انرژی سبز: در افق ۲۰۳۵ دو سناریو برای گذار به انرژی سبز متصور است:
۱. سناریو ۲.۵ تا ۳ درجه سانتیگراد: در این سناریو میزان تقاضای انرژی الکتریکی برابر ۹۰۰ گیگاوات خواهد بود.
۲. سناریو تا ۲ درجه سانتیگراد: در این سناریو میزان تقاضای انرژی الکتریکی برابر ۱۴۰۰ گیگاوات خواهد بود که نسبت به سناریو اول ۵۰۰ گیگاوات بیشتر است.
تقاضای مهم دیگر مراکز داده هستند که در ۲۰۳۵ حدود ۱ میلیون تن مصرف مس خواهند داشت و در سناریو خوشبینانه با توسعه سریعتر زیرساختهای مربوطه ۰.۳ میلیون تن به تقاضا مس مورد نیاز مراکز داده افزوده خواهد شد.
سناریو ۲. کاهش تقاضای ناشی از اقتصاد چین: هرچند فروش بخش املاک و مستغلات چین به ثبات رسیده است، اما همچنان بازار املاک و مستغلات چین پر ریسک است. زیرا علیرغم سیاستهای حمایتی دولت چین ممکن است تقاضا ضعیف جهانی و تنشهای ژئوپلتیک بر اقتصاد چین فشار وارد نماید. این سناریو میتواند ۲.۷ میلیون تن مس از ۴۰ میلیون تن تقاضای مس جهانی را کاهش دهد.
سناریو ۳. خودکفایی آمریکا در حوزه فلزات حیاتی: آمریکا در سال ۲۰۲۴ حدود ۹۰۰ هزارتن مس کاتد واردات داشته است و ۴۰۰ هزار تن کنسانتره صادر نموده است. در صورت خودکفایی آمریکا در حوزه فلزات حیاتی باید ۷۰۰ هزار تن ظرفیت معدنی جدید و ۱.۱ میلیون تن ظرفیت فراوری جدید ایجاد نماید تا در سال ۲۰۳۵ در حوزه مس خودکفا گردد.
سیاست داخلی آمریکا که مطرح شده است به بهرهبرداری حداکثری از معادن تأکید دارد و بر اساس این سیاست آمریکا میتواند تا سال ۲۰۳۵ مقدار ۱ میلیون تن مس مازاد نیز تولید نماید. به دلیل هزینههای غیر رقابتی ممکن است که به تأمین مالی، یارانههای بلندمدت، تعرفه یا منع وارادت نیاز باشد تا پروژهها در بلندمدت سودآور باشند. وگرنه تجربه شرکتهای فلزی زامبی چین در دهه ۲۰۱۰ در ایالات متحده تکرار خواهد شد.
اثر خودکفایی آمریکا عمدتاً بر کشورهای صادرکننده فعلی به آن کشور خواهد بود. ۳۳ درصد تولید فلزات شیلی و ۴۴ درصد تولید فلزات کانادا به ایالات متحده آمریکا صادر میگردد. اگر مس بیشتری به داخل چین بازگردد فشار مالی بیشتری بر روی صنایع فراوری داخلی ایجاد خواهد شد. این سناریو زیاد محتمل نیست زیرا برای تکمیل پروژهها به دو چرخه سیاسی (یا دو دوره ریاست جمهوری) نیاز است تا این رویکرد بتواند تداوم داشته باشد، که این موضوع بعید به نظر میرسد.
از سال ۲۰۱۷ به طور متوسط معادل ۵۷۴ هزار تن ظرفیت سالیانه پروژه جدید به تصمیم نهایی سرمایهگذاری رسیده است. این عدد نسبت به پروژه جدید مورد نیاز برای پاسخگویی به شکاف عرضه و تقاضا (در بهترین سناریو) ۲۰۰ هزارتن کمتر است.
۱- به حدود ۷.۵ میلیون تن ظرفیت مس که هنوز تصمیم نهایی سرمایهگذاری آنها گرفته نشده است نیاز میباشد. ممکن است افزایش طول عمر برخی معادن بخشی از این نیاز به افزایش ظرفیت را برطرف نماید.
۲- افزایش تقاضای ناگهانی مس در بخش انرژی میتواند به سطوح تقاضای بیسابقه و دور از ذهن بیانجامد. در این صوت منجر به افزایش قیمتها، تداوم بیشتر عمر عملیات معادن و کاهش بلندمدت تقاضای مس با آلومینیوم و کاهش شدت تقاضای مس به واسطه نوآوری گردد.
۳- درصورت کاهش رشد اقتصادی چین تا۲۰۳۰ به منابع مس بیشتری نیاز نیست. در این صورت به تعویق توسعه ۲ میلیون تن ظرفیت نیاز است. فشار مضاعفی بر روی صاحبان معادن با فناوری بالا و قیمت مس وارد خواهد شد. این سناریو تنها حالتی است که پیشرفت فیزیکی پروژهها در محدوده میانگین تاریخی خود قرار میگیرند.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت تولید مس معادن در سال ۲۰۲۷ به حداکثر خود برابر ۲۴.۲ میلیون تن خواهد رسید و پس از آن علیرغم اینکه پروژههای جدید با ظرفیت ۳.۰ میلیون تن توسعه مییابند، اما به دلیل کاهش تولید معادن فعلی، عرضه معادن در سال ۲۰۳۵ به ۱۹.۷ میلیون تن کاهش خواهد یافت.
تقاضای مس تا سال ۲۰۳۳ صعودی خواهد بود و در این سال به بیشینه خود برابر ۲۷.۳ میلیون تن خواهد رسید و از آن پس تقریباً با ثبات خواهد بود و برای سال ۲۰۳۵ برابر ۲۷.۲ میلیون تن برآورد شده است. تا سال ۲۰۳۵ مقدار مازاد تقاضای مس به ۷.۵ میلیون تن خواهد رسید. در سطوح تقریبی تعادلی فعلی مس توانسته است قیمت ۱۰,۰۰۰ دلار به ازای هر تن را تجربه نماید در سطوح مازاد تقاضای در سال ۲۰۳۵ مس اهداف قیمتی بسیار بالاتری را تجربه خواهد نمود.
برای سال ۲۰۲۵ قیمت مس را برابر ۹,۶۱۸ پیشبینی شده است و در افق بلندمدت برای سال ۲۰۲۹ قیمت مس در سناریو میانه ۱۴,۰۷۵ و بیشینه ۱۷,۰۹۵ به ازای هر تن پیشبینی گردیده است.
افزایش قیمت جهانی مس، شرکت ملی صنایع مس ایران را به یک فرصت بیبدیل برای سرمایهگذاری بدل نموده است. این شرکت بازدهی افزایش نرخ دلار را بهعنوان محرک مقدار اسمی سودآوری نیز به همراه دارد و همچنین پروژههای توسعهای طرح کیمیا رشد تولید و سودآوری را به ارمغان خواهد آورد. بنا بر آنچه گفته شد، نماد فملی میتواند بهعنوان یک فرصت سرمایهگذاری با ارزش بنیادی مناسب محسوب گردد.
منبع: دنیای اقتصاد