خبرگزاری کار ایران

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

خوزستان، سرزمین رودهای خروشان و تالاب‌های زنده، حالا زیر آفتاب سوزان ۱۴۰۴، نفس‌های آخرش را می‌کشد. تالاب هورالعظیم و شادگان، قلب‌های تپنده این خاک، با کمتر از نیمی از حق‌آبه‌شان، در حال مرگند. کشاورزان، که روزگاری با عطر برنج عنبربو زندگی می‌ساختند، حالا به زمین‌های ترک‌خورده خیره شده‌اند، جایی که ممنوعیت کشت شلتوک، نان و امیدشان را ربوده است. این نه یک گزارش خشک و رسمی، بلکه روایتی است از زخم‌های خوزستان، از فریاد خاموش طبیعت و مردمی که قربانی سوءمدیریت شده‌اند.

خوزستان، سرزمین رودهای خروشان و تالاب‌های زنده، حالا زیر آفتاب سوزان ۱۴۰۴، نفس‌های آخرش را می‌کشد. تالاب هورالعظیم و شادگان، قلب‌های تپنده این خاک، با کمتر از نیمی از حق‌آبه‌شان، در حال مرگند. کشاورزان، که روزگاری با عطر برنج عنبربو زندگی می‌ساختند، حالا به زمین‌های ترک‌خورده خیره شده‌اند، جایی که ممنوعیت کشت شلتوک، نان و امیدشان را ربوده است. این نه یک گزارش خشک و رسمی، بلکه روایتی است از زخم‌های خوزستان، از فریاد خاموش طبیعت و مردمی که قربانی سوءمدیریت شده‌اند.

تالاب‌ها: قلب‌هایی که دیگر نمی‌تپند

تصور کن هورالعظیم را، تالابی که زمانی پناه پرندگان و ماهیان بود، حالا در بخش عراقی‌اش شعله می‌کشد و در بخش ایرانی‌اش به زور نفس می‌کشد. سیدعادل مولا، از اداره حفاظت محیط زیست خوزستان، می‌گوید آب تالاب‌ها کمتر از ۵۰ درصد حق‌آبه‌شان است. این یعنی تالاب‌ها، این ریه‌های زمین، دارند خفه می‌شوند. شادگان هم حال بهتری ندارد؛ نیزارهایش در آتش صیادان غیرمجاز می‌سوزند، کسانی که برای چند ماهی، آینده اکوسیستم را به آتش می‌کشند. گرمای ۱۴۰۴ و تبخیر بی‌رحم، این زخم را عمیق‌تر می‌کند. رودخانه‌های کرخه، دز، کارون و مارون، که روزگاری زندگی‌بخش بودند، حالا با ۳۷ درصد کاهش جریان، به تالاب‌ها خیانت کرده‌اند. این مرگ تدریجی، فقط داستان پرندگان و نیزارها نیست؛ گردوغبار برخاسته از تالاب‌های خشک، نفس مردم را هم خواهد برید.

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

هورالعظیم سال 2011

شلتوک: نه فقط برنج، بلکه هویت

در شعیبیه شوشتر، حاج‌علی، پیرمردی با دست‌های پینه‌بسته، کنار شالیزار خشکش ایستاده. او می‌گوید: «برنج، زمین، آب... این‌ها همه وجودم بودند.» حالا، با ممنوعیت کشت شلتوک، وجودش را از او گرفته‌اند. کاهش ۳۸ درصدی بارندگی و افت ذخایر سدها، سازمان‌های جهاد کشاورزی و آب و برق را وادار به این تصمیم کرده است. می‌گویند برای حفظ آب شرب، نخیلات و دام‌ها چاره‌ای نبود. اما برای حاج‌علی و هزاران کشاورز دیگر، این تصمیم یعنی پایان زندگی. برنج عنبربو فقط محصول نبود، هویت بود، فرهنگ بود، قصه شب‌های روستا بود. حالا به جایش، کنجد و ماش پیشنهاد می‌دهند؛ محصولاتی که نه بازار دارند، نه جای خالی برنج را پر می‌کنند.

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

هورالعظیم سال 2017

فریاد نمایندگان، سکوت دولت

مجید داغری، نماینده دشت آزادگان و هویزه، خشمگین است. او می‌گوید: «شلتوک، نان شب کشاورزان است. دولت کجا بود وقتی خشکسالی گندم‌کاران را نابود کرد؟» او خواستار یارانه، آموزش و تسهیلات است. سید محسن موسوی‌زاده، نماینده اهواز، هم فریاد می‌زند که چرا کشاورزان کوچک باید قربانی محدودیت‌های یکسان شوند؟ او می‌خواهد کشت‌های معیشتی از این ممنوعیت مستثنی شوند. اما دولت، در سکوت، فقط وعده‌های کلی می‌دهد: «کشت کم‌آب‌بر، همکاری کنید.» انگار نمی‌دانند که پشت هر هکتار زمین خشک، خانواده‌ای است که شب را گرسنه می‌خوابد.

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

هورالعظیم سال 2018

ریشه‌های زخم: سوءمدیریت یا بی‌رحمی طبیعت؟

خشکسالی مقصر است، اما سوءمدیریت، قاتل اصلی است. تالاب‌ها به ۱.۴ میلیارد مترمکعب آب نیاز دارند، اما نیمی از آن هم نرسیده. چاه‌های غیرمجاز، آبیاری‌های سنتی و نبود دیپلماسی قوی با عراق برای حق‌آبه هورالعظیم، زخم را عمیق‌تر کرده. سال‌هاست که هشدار می‌دهند تالاب‌های خشک، کانون گردوغبار می‌شوند، اما گوش شنوایی نیست. حالا خوزستان، که روزگاری انبار غله ایران بود، به انبار خاک و حسرت تبدیل شده.

خوزستان هنوز می‌تواند نفس بکشد، اما نه با وعده‌های توخالی. حق‌آبه تالاب‌ها باید تضمین شود، نه فقط روی کاغذ. کشاورزان نیاز به حمایت واقعی دارند: یارانه، آموزش، وام‌های بدون بهره. دیپلماسی آبی با عراق باید جان بگیرد تا هورالعظیم دوباره زنده شود. و مهم‌تر از همه، الگوی کشت باید تغییر کند، نه با دستور، بلکه با همراهی مردم. زیرساخت‌های آبیاری مدرن، چاه‌های غیرمجاز را مهار می‌کند و آب را به تالاب‌ها و زمین‌ها می‌رساند.

خوزستان در سوگ آب: روایتی از خاک و آه

هورالعظیم سال 2025

پایان یا آغاز؟

خوزستان امروز، تصویری از خاک و آه است. تالاب‌هایی که می‌میرند، کشاورزانی که امیدشان را از دست داده‌اند و مسئولانی که انگار در جهانی دیگر سیر می‌کنند. اما این پایان نیست، اگر اراده‌ای باشد. خوزستان می‌تواند دوباره سبز شود، اگر آب را عادلانه تقسیم کنیم، اگر به جای شعار، عمل کنیم. این روایت، نه فقط از بحران، بلکه از امیدی است که هنوز در دل حاج‌علی و تالاب‌های نیمه‌جان زنده است. فقط باید گوش کنیم، قبل از آن‌که سکوت خوزستان، فریاد همه ایران شود.

منبع خبر آنلاین
انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز