خبرگزاری کار ایران

ابوالفتح در گفت‌وگو با ایلنا:

انتخاب «تیلرسون» و سیاست خارجی مبهم ترامپ/ اصطکاک چین و آمریکا در حوزه نظامی و امنیتی متصور است

گزینه وزارت خارجه دولت آینده آمریکا ممکن است بتواند مسکو و واشنگتن را به یکدیگر نزدیک کند اما بدون تردید این مناسبات پایدار و مستحکم نخواهد بود.

«امیرعلی ابوالفتح» تحلیلگر مسائل آمریکا با اشاره به انتخاب «رکس تیلرسون» برای تصدی وزارت خارجه کابینه ترامپ در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: این‌که فرآیند انتخاب وزیر خارجه کابینه ترامپ تاکنون طولانی شده است و انتخاب وی در لیست آخرین نفرات کابینه صورت می‌گیرد، نشان دهنده نوعی نگرانی میان تیم ترامپ و شخص رئیس جمهور آمریکا است. در مورد رکس تیلرسون که به عنوان گزینه وزیر خارجه از سوی ترامپ معرفی شده است، باید بگوییم که وی تجربه کار سیاسی و دیپلماتیک را ندارد و سابقه اجرایی او تنها در عرصه اقتصادی و به خصوص اقتصاد بین‌الملل مطرح است. به طوری که وی رئیس شرکت نفتی «اکسون موبیل» بوده و با توجه به اینکه شرکت‌های نفتی جزء نهادهای چند ملیتی به حساب می‌آیند تا حدودی با روابط خارجی بین دولت‌ها آشنایی دارد. به هر حال نمی‌توان تجربه تیلرسون را در سطح کسانی مانند هیلاری کلینتون یا جان کری دانست.

وی افزود: در انتخاب اعضای کابینه و همچنین نقطه‌گذاری سیاست‌های کلان در آمریکا نکته‌ای وجود دارد و آن این است که هیچ‌گاه یک شخص به عنوان یک رئیس‌جمهور در ساختار سیاسی آمریکا به تنهایی مطرح نخواهد بود. هر چند ترامپ دارای استقلال رأی است و کاریزمای نسبتاً مقبولی در نظر شهروندان آمریکایی دارد اما جهت‌گیری سیاست خارجی در ایالات متحده به هیچ وجه انفرادی نخواهد بود. چراکه این تئوری نشأت گرفته از سنت‌های دیرینه آمریکا است که نزدیک به ۸۰ سال قدمت دارد.

وزیر خارجه پیشنهادی ترامپ یکی از منتقدهای اصلی تحریم علیه روسیه به شمار می‌آید و از سوی دیگر رابطه نزدیکی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه دارد. شاید در نمای کلی این تصویر به نمایش گذاشته شود که قرار است با روی کار آمدن ترامپ و انتخاب تیلرسون به عنوان وزیر خارجه، روابط مسکو و واشنگتن بهبود پیدا کند. چراکه این نزدیک شدن و برقراری تنگاتنگ مناسبات میان روسیه و ایالات متحده می‌تواند تنش‌های موجود در پرونده اوکراین و سوریه را تا حدودی تلطیف کند اما باید دانست که این به معنای برقراری روابط کامل و مستحکم میان دو کشور نخواهد بود و برای اثبات آن می‌توان به ارتباط دموکرات‌ها با روسیه اشاره کرد.

این کارشناس مسائل آمریکا با تاکید بر این‌که روابط آمریکا و روسیه در دوران اوباما به نتیجه و ایجاد هم‌افزایی منجر نشد، گفت: از زمان دولت اوباما و پس از آن که وی وارد کاخ سفید شد، برقراری و مرمت روابط آمریکا با روسیه در دستور کار دموکرات‌ها قرار گرفت و حتی بحث پالایش مناسبات و بازسازی روابط توسط وزیر خارجه وقت یعنی هیلاری کلینتون مطرح شد، اما نهایتاً در پرونده‌های مختلف مانند اوکراین، سوریه و حتی افغانستان شاهد بودیم که منحنی این روابط به سمت افزایش تنش گام برداشت. از این جهت ممکن است ترامپ بتواند با روسیه کنار بیاید اما نمی‌توانیم بگوییم که رابطه میان دو کشور پایدار و مستحکم باقی خواهد ماند. مضاف بر اینکه معرفی یک چهره ناشناس در عرصه دیپلماسی موجب شده تا واکنش‌های زیادی در داخل طیف نئوکان‌ها علیه ترامپ صورت گیرد.

وی اضافه کرد: اینکه آیا انتخاب شخصی مانند تیلرسون برای ضربه زدن به اقتصاد چین و اعمال فشار بر این کشور صورت گرفته است یا خیر، باید بگوییم کشمکش میان واشنگتن و پکن از حدود ۶ ماه گذشته آغاز شده است که مهم‌ترین اظهارنظر ترامپ در این حوزه در مورد فلسفه «چین واحد» بوده است. به گونه‌ای که تماس تلفنی وی با رئیس جمهور تایوان موجب شده تا نمایی از تهدید برای تمامیت ارضی پکن به تصویر کشیده شود. چراکه ترامپ بر خلاف روسای جمهور گذشته بدون واهمه وارد خطوط قرمز چین شده است. اما به نظر نمی‌رسد که موضع وی بخواهد تندتر شود و تنها نوعی باج‌خواهی از این کشور را در دستور کار قرار خواهد داد.

برخی از رسانه‌های چین که به مقام‌های سیاسی این کشور نزدیک هستند، اعلام کردند که این کشور می‌تواند اقدام به مسلح کردن دشمنان آمریکا در منطقه شرق آسیا کند که به نوعی بالا آمدن دیواره‌های «تقابل سخت» میان آمریکا و چین را نمایان می‌کند. از این جهت در رابطه با استراتژی ترامپ در مورد چین باید بگوییم که تنها محور اقتصادی در این بین مدنظر رئیس جمهور منتخب آمریکا است. هر چند چین در حدود دو تریلیون دلار اوراق قرضه در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده، اما احتمال دارد ادامه این کشمکش‌ها موجب تداخل در مسائل سیاسی و امنیتی شود.

ابوالفتح در پایان خاطرنشان کرد: رویکرد‌های ترامپ نشان می‌دهد تقابل با چین تنها در مورد این کشور صورت نخواهد گرفت و سعی دارد خود را پیرو پروژه «میل به شرق آسیا» که در سند امنیت ملی سال ۲۰۱۵ آمریکا تعریف شده است جلوه دهد. از این منظر و با توجه به تحرک‌های نظامی آمریکا در پایگاه‌های خود واقع در ژاپن و کره جنوبی به نظر می‌رسد که هر کدام از طرفین (چین و آمریکا) برای تسلط و کنترل مناطق و جزایر آن ناحیه می‌توانند موجب اصطکاک و شروع تداخل‌های نظامی و امنیتی شوند. تا جایی که اگر به خاطر داشته باشیم آنچه که در «پرل هاربر» رخ داد، در ابتدا برخورد بر سر منافع اقتصادی و حوزه انرژی بود که نهایتا به درگیری نظامی منجر شد لذا اگر ترامپ در عملکرد خود نسبت به چین احتیاط را پیشه نکند، احتمال وقوع درگیری سخت وجود دارد.

کد خبر : ۴۳۷۸۱۶