خبرگزاری کار ایران

بررسی دلایل مهاجرت پناهجویان به اروپا؛

از مدیترانه تا سیم‌های خاردار، قاره سبز در سرگردانی

واگرایی کشورهای اروپایی در برابر بحران مهاجرت موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. پیدا شدن پیکر بی‌جان ۷۱ پناهجو در کامیونی در اتریش و همچنین کشته شدن تعداد زیادی از مهاجران در استرالیا تنها گوشه‌ای از بحران مهاجرت را به تصویر می‌کشد که می‌توان آن را محصول گسترش تروریسم در جهان دانست.

مساله مهاجرت و روانه شدن سیل پناهندگان به قاره اروپا این روزها به یک معضل و مشکل جدی برای کشورهای اروپایی و ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا تبدیل شده است. وخامت این موضوع تا حدی است که اگر هر مخاطبی روزانه تنها یک بار نگاهی سطحی به رسانه‌های داخلی و خارجی بیندازد، حداقل چندین خبر در مورد بحران مهاجرت در اروپا را خواهد دید.

در تشریح چرایی و دلایل برجسته شدن این موضوع در دنیای سیاست و روابط بین‌الملل، می‌توان به فعالیت و پوشش خبری بیش از حد رسانه‌ها اعم از مکتوب و مجازی اشاره کرد اما آن چیزی که در واقعیت و بطن این موضوع نهفته، تنها تاثیر برد بلند یا کوتاه اخبار منتشر شده در این قضیه نیست؛ بلکه مساله‌ اصلی این است که باید دید چه پارامترهایی باعث شده تا موج جدیدی از مهاجرت‌های عظیم با شعاع بسیار وسیع‌تر و این بار در قاره اروپا بروز و ظهور کند.

بی‌شک از پنج سال گذشته تا کنون، منحنی مهاجرت‌ها به اروپا جهش چشم‌گیری داشته داشته است و همین سیر موجب شده است تا تغییری محسوس در به کار بردن واژه‌ها درباره موضوع «پناهندگان» به کار برده شود. به طوری که در سال‌های پیشین عمدتاً از کلمه پناهندگان در توصیف این مساله استفاده می‌شد اما پس از آن شاهد به کار بردن عبارت‌هایی مانند «پناهجویان» و «آوارگان» بودیم که آرام آرام جای خود را به «جنگ‌زده‌ها» دادند. آن‌چیزی که در این بین از جنگ میان واژه‌ها و عبارات استنباط می‌شود، این است که فکت مشخصی در خصوص پیدایش و شدت گرفتن به یک‌باره مهاجرت‌ها مشهود شده است که اگر بخواهیم از این پارامتر پرده‌برداری کنیم، باید قلم به دست گرفت و کلمه «تروریسم» را روی جلد پرونده «مهاجرت به اروپا» مکتوب کنیم.

در شرایط فعلی، یکی از پروژه‌هایی که در جای جای این کره خاکی پیگیری و نقطه‌زنی می‌شود، موضوع گسترش هژمونی و وسیع کردن چتر نفوذ استراتژیک در کشورهای هدف است که به معنای واقعی هدف از این بحث، «خلق و توزیع بحران» خواهد بود. اگر منشاء این تحولات منفی را که «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه اسبق ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ میلادی از آن به عنوان «درد زایمان» نام برد را خاورمیانه بدانیم، ناخودآگاه ذهنمان به سمت واقعه ۱۱ سپتامبر هدایت می‌شود. چراکه پس از سال  ۲۰۰۱ میلادی بود که آمریکا به عراق و سپس افغانستان لشکرکشی کرد و بذر ایجاد تروریسم را در آنجا کاشت که نهایتاً ویروس آن به سوریه، عراق، لیبی و یمن سرایت کرد و همین موضوع باعث به وجود آمدن ناامنی در خاورمیانه شد.

از این رو و پس از پیدایش گروهک‌های تروریستی – تکفیری در منطقه خاورمیانه، مردمان کشورهای درگیر با عناصر این گروهک‌ها از خود مقاومت نشان دادند اما پس از مدتی با توجه به تغییر معادلات و تغذیه تروریست‌ها توسط حامیان عربی – غربی آنها، اوضاع به هم ریخته بر شرایط اجتماعی و سپس اقتصادی تاثیر گذاشت که همین موضوع باعث کوچ و نقل مکان ساکنان شهرهای مختلف این کشورها به اروپای مرکزی و شرقی شده است.

همین اوضاع در مورد مردمان کشورهایی مانند افغانستان و کشورهای آفریقایی مانند مالی، رواندا و کنگو هم صادق است. در آفریقا بوکوحرام و سایر گروه‌های تروریستی و در افغانستان هم القاعده و طالبان موجب شده‌اند تا موج وسیعی از مهاجرت‌ها به سمت اروپا رخ عیان کند.

نکته مهم که در این بین وجود دارد، این است که کشورهای اروپا در حالت فعلی با صرف نظر از بحث مهاجرت و ورود اتباع خارجی به کشورشان، طی سالیان اخیر خصوصاً در شش سال گذشته با مشکلات مالی و اقتصادی فراوانی مواجه بوده‌اند؛ خصوصاً یونان که با شرایط بسیار دشوار اقتصادی و مالی و بدهی کلان مواجه بوده است و طبیعی است کشوری با این بدهی‌های عظیم نمی‌تواند به مهاجران خارجی که وارد کشورش شده‌اند، رسیدگی کند و باید گفت این کشور یکی از سرپل‌های ورود مهاجران به اروپا محسوب می‌شود.

از منظر دیگر ایتالیا هم مانند یونان با مشکلات جدی اقتصادی روبه‌رو بوده و طبیعی است در این شرایط، بحران مهاجرت به یک موضوع مورد مناقشه در داخل کشورها و مابین کشورهای دیگر تبدیل شود که می‌تواند دامنه آن به احزاب سیاسی و گروه‌های افراطی راست‌گرا یا چپ‌گرا کشیده شود و گروه‌هایی که سابقه و ویژگی‌های ناسیونالیستی دارند، بستر انتقاد به دولت را فراهم می‌کنند و با این قضیه دست به مخالفت بزنند و نهایتاً دولتمردان را به چالش می‌کشند که باید بگوییم مساله مهاجرت در سطح سیاسی برای کشورهای اروپایی مشکلی را ایجاد خواهد کرد.

نکته‌ای که در خصوص مهاجرت‌ها و شرایط فعلی شایان ذکر است؛ این خواهد بود که اتحادیه اروپا و ۲۸ کشور عضو آن تاکنون نتوانسته‌اند یک سیاست مشترک در خصوص بحث مهاجرت و پناهندگی را تبیین و تصویب کنند و ایده‌های آنها با شرایط هر کشور کاملاً متفاوت است لذا یکی از مشکلات کشورهای اروپایی این است که نتوانسته‌اند به یک راهکار و سیاست مشترک در این خصوص دست یابند.

اختلافات کشورهای اروپایی که ناشی از مهاجرت‌ها است، می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. یک‌سری از کشورها مانند کشورهای اروپای شرقی که می‌توان در این بین به مجارستان هم اشاره کرد، درباره مهاجرت، قوانین و رویکرد بسیار سفت و سختی را اتخاذ کرده‌اند تا جایی که رئیس‌جمهوری فرانسه از مجارستان خواسته که مقداری در تصمیم‌گیری خود کوتاه بیاید و کمتر سخت‌گیری کند. کشورهای اروپای شرقی اقتصادشان ضعیف‌تر است و نرخ بیکاری در آنها بالا است. ضمن اینکه در این کشورها یک نوع آرامش حاکم است و تروریسمی که غرب آن را به وجود آورده در کشورهایی مانند بلغارستان و لهستان وجود ندارد لذا دولت‌های حاکم بر این مناطق میل چندانی به پذیرش مهاجر خصوصاً مهاجرانی که از خاورمیانه به آنجا رجوع می‌کنند، ندارند. در کشورهای جنوب اروپا مانند یونان، قبرس، پرتغال، ایتالیا و اسپانیا اقتصاد بسیار نابسامان است و اقتصاد و زندگی روزمره خود را تنها با وام‌های کشورهای اروپایی استوار نگه داشته‌اند و طبیعتاً آنها هم مشکل کشورهای اروپای شرقی را خواهند داشت و تنها کشورهایی که با مهاجران بهتر برخورد می‌کنند، اتریش و آلمان هستند و علتش این است که در آلمان قرار بر این بوده است که یک میلیون مهاجر پذیرش شوند چراکه آلمانی‌ها برای اینکه رشد اقتصادی‌شان افزایش پیدا کند، برنامه‌ریزی کرده بودند که مهاجرپذیری را افزایش دهند و بر اساس یک اصولی در موقعیت‌هایی که نیاز دارند، از مهاجران استفاده کنند. لذا آلمان نمی‌تواند با مهاجران مشکل زیادی داشته باشد چراکه در بین مهاجران تنها نیروهای کاری سطح پایین وجود ندارد و افرادی هم با مدارک و مدارج تحصیلی و شغلی قابل قبول حضور دارند.

کشورهای اروپایی اگر می‌خواهند سیل و بحران مهاجرت در اروپا را کنترل کرده و گروه‌های تندروی داخلی را هدایت کنند، باید در دو جبهه مشغول به تصمیم‌گیری و اجرا شوند. جبهه اول باید با سیل مهاجرت‌ها مقابله کند و جبهه دوم می‌بایست با خشونت‌هایی که در حال افزایش است، مبارزه و تصمیم‌گیری کرده و در مقابل افرادی که گرایش‌های ضد مهاجرت در اروپا دارند، بایستند.

به هر ترتیب اگر بخواهیم اختلاف‌نظر کشورهای اروپایی را در یک نگاه بررسی کنیم به این مورد بر خواهیم خورد که برخی از کشورها نمی‌توانند پذیرای مهاجران باشند چراکه شهروندان خودشان با بیکاری مواجه هستند و برخی کشورهای دیگر هم دچار مشکل امنیتی هستند یعنی یا از تروریسم ضربه خورده‌اند یا نمی‌خواهند این موضوع تلخ را تجربه کنند. دسته‌ای دیگر کشورهایی مانند آلمان و بریتانیا هستند که توان ایجاد شغل برای مهاجران را دارند و تنها مناطق شمال اروپا در این بین قوانین سهل‌تری را در خصوص مهاجرت وضع کرده‌اند. یعنی در کشورهایی مانند نروژ، سوئد، دانمارک و فنلاند قوانین مهاجرت بسیار آسان‌تر وضع شده و جمعیت عظیمی از مهاجران به آن سمت روانه می‌شوند که دلیل عمده آن هم الزام دولت حاکم بر این مناطق به ارائه کار و مشاغل به مهاجران و خصوصاً جنگ‌زده‌ها است.  

گزارش: فرشاد گلزاری                                      

کد خبر : ۳۰۲۲۷۸