بیگدلی در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
تاثیر توافق آمریکا و اروپا بر روابط بروکسل و مسکو

کارشناس مسائل آمریکا گفت: هدف رئیسجمهوری ایالات متحده ایجاد شکاف میان اروپا و روسیه است تا از این طریق هم بازار انرژی روسیه را تصاحب کرده و هم جایگاه ژئوپولیتیکی آمریکا را در اروپا تثبیت کند.
علی بیگدلی، کارشناس مسائل آمریکا در تشریح ابعاد و پیامدهای توافق تجاری ایالات متحده و اروپا در گفتوگو با ایلنا عنوان کرد: از همان روزهای آغازین کارزار انتخاباتی، دونالد ترامپ بهصراحت اعلام میکرد که هزینههای دولت فدرال آمریکا بیش از اندازه افزایش یافتهاند و باید کاهش پیدا کنند. یکی از اصول محوری سیاستهای او نیز بر همین مبنا یعنی کوچکسازی دولت و سپردن بسیاری از وظایف آن به بخش خصوصی شکل گرفت. ترامپ که خود از دل نظام سرمایهداری و با حمایت صاحبان صنایع برآمده، هدف اصلیاش را کاهش هزینههای دولت تعریف کرده بود؛ سیاستی که تا حد زیادی نیز اجرایی شد. در همین راستا، تعداد زیادی از کارکنان دولت (حتی در نهادهایی مانند سیا) تعدیل شدند که نشان میدهد برای او بیکاری برخی افراد در مقابل هدف کلی رشد تولید، اهمیت کمتری دارد. در سفرهایی که ترامپ به کشورهای عربی همچون عربستان، امارات و قطر داشت، توافقهایی صورت گرفت که بر اساس آنها قرار بود عربستان بالغ بر ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند تا سطح تولید داخلی ایالات متحده افزایش یابد. به گفته ترامپ، مجموع سرمایهگذاریهای برنامهریزیشده از سوی این کشورها میتواند نه تنها تولید بلکه اشتغال را نیز در آمریکا افزایش دهد.
وی ادامه داد: در بُعد دیگر سیاست ترامپ، تمرکز ویژهای بر انرژی و نقش آن در مناسبات ژئوپولیتیکی وجود دارد. یکی از اهداف آمریکا، تضعیف اقتصادی روسیه از طریق فشارهای انرژیمحور است. صادرات انرژی روسیه، بهویژه نفت و گاز، هماکنون بیشتر به سمت چین و هند هدایت شده، چراکه اروپا و آمریکا خرید آن را تحریم کردهاند. این فشارها با هدف سست کردن بنیان اقتصادی روسیه و در پی آن تضعیف توان نظامی این کشور اعمال میشود. با این حال، بهنظر میرسد که این نوع مواجهه، از نظر راهبردی خطای بزرگی باشد. تحریمهای سنگین و تهدیدات گسترده، ممکن است روسیه را به سمت اقدامات تهاجمیتری سوق دهد؛ از جمله تصرف کشورهای هممرز یا حتی وارد ساختن اروپا به یک جنگ فراگیر. از منظر عملیاتی، جایگزین کردن انرژی روسیه با انرژی صادراتی آمریکا برای اروپا کار سادهای نیست. زیرساختهای لازم برای انتقال انرژی از آمریکا به اروپا (از جمله نفتکشها و پایانههای گازی) بسیار پرهزینه و پیچیدهاند. چنانچه اروپا بخواهد کاملاً از روسیه فاصله بگیرد، نیاز به سرمایهگذاریهای گسترده و طولانیمدت در حوزه زیرساخت دارد که در کوتاهمدت میسر نیست. اختلافنظرهای جدی میان آمریکا و اتحادیه اروپا در خصوص تعرفهها وجود دارد. ترامپ با وضع تعرفههای جدید، بهنوعی فشار اقتصادی را بر اروپا افزایش داده است. در حالی که اروپاییها این اقدام را نوعی باجگیری تجاری تلقی میکنند، در عمل توان فاصله گرفتن از آمریکا را ندارند و این در ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی کاملا مشهود است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: حجم تجارت اتحادیه اروپا با آمریکا بالغ بر یک تریلیون دلار است و کشورهای کلیدی مانند آلمان، فرانسه و بریتانیا بهشدت به این تعاملات وابستهاند. بنابراین، حتی اگر برخی چهرهها مانند امانوئل ماکارون خواهان استقلال بیشتر اروپا باشند، عملاً چنین امکانی وجود ندارد. بر اساس توافقی که ترامپ در اسکاتلند با اتحادیه اروپا مطرح و خانم اورزلا فون درلاین، رئیس کمیسیون اروپا نیز با آن همراهی کرد، قرار است سالانه ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری اروپایی در آمریکا صورت گیرد. به گفته ترامپ، اروپاییها سالها از بازار آمریکا استفاده کرده و منافع یکطرفه بردهاند و حالا باید این روند جبران شود و به نظر میرسد اتحادیه اروپا در برابر این فشارها چارهای جز تن دادن به شرایط آمریکا ندارد. یکی از ابزارهای مهم فشار آمریکا، تحریمهای ثانویه است؛ یعنی تهدید کشورهایی مانند چین و هند به دلیل ادامه خرید انرژی از روسیه. هرچند چین تحت تأثیر چنین فشارهایی قرار نمیگیرد و راهبرد صنعتی خود را دنبال میکند اما هند در حال بازی دوگانه با آمریکا و روسیه است. با این حال، فشار بیش از حد بر روسیه ممکن است منجر به واکنشهای غیرقابل پیشبینی شود. ترامپ شاید تصور کند با تشدید این فشارها، میتواند جایگاه رهبری جهانی را برای آمریکا تثبیت کند، اما در واقع این رویکرد میتواند به اقدامات تلافیجویانه منجر شود. تهدیدهای کره شمالی نیز در این فضا میتوانند شدت یابند و وضعیت ژئوپولیتیکی را بحرانیتر کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: سیاستهای ترامپ، هم ابعاد اقتصادی دارند و هم ابعاد ژئوپولیتیکی. هدف او ایجاد شکاف میان اروپا و روسیه است تا از این طریق هم بازار انرژی روسیه را تصاحب کرده و هم جایگاه ژئوپولیتیکی آمریکا را در اروپا تثبیت کند. با این حال، این سیاستها ممکن است اروپا را وارد رویارویی ناخواسته با روسیه کنند. اروپا اکنون با واقعیتهای سختی مواجه است؛ از یک سو وابستگی شدید به بازار آمریکا و از سوی دیگر تهدیدات امنیتی ناشی از تضعیف روابط با روسیه وجود دارد. اگرچه کمکهایی به اوکراین صورت گرفته، اما این کمکها تا امروز نتوانستهاند تأثیر قاطعی بر نتیجه جنگ بگذارند. ترامپ نیز از ورود مستقیم به این درگیری خودداری کرده و تنها از انبارهای ناتو خواسته است تا تسلیحات در اختیار اوکراین قرار دهند. در نهایت، اروپا باید به این نکته توجه داشته باشد که روسیه، کشوری با ظرفیتهای خطرناک و غیرقابل پیشبینی است و هرگونه فشار بیش از حد ممکن است تبعاتی بهمراتب فراتر از جنگ اوکراین به دنبال داشته باشد.