خبرگزاری کار ایران

جنگ و آن‌هایی که در شهر ماندند

جنگ و آن‌هایی  که در شهر ماندند

گزارشی از مشاغلی که روزهای جنگ به ارائه خدمات پرداختند و در تهران ماندند.

رعنا شمس – نویسنده

جنگ که شروع شد، همان اول خانواده را از تهران به جای امنی در شهرستان بردم. خیالم که ازشان راحت شد، خودم تنها به تهران برگشتم. تهران ماندم که شهر تنها نماند، که شهر زنده بماند.

این جمله‌ی تکنسینی‌ در مجموعه آچاره است  که وقتی اسراییل به ایران حمله کرد، با وجود همه‌ی خطراتی که برایش وجود داشت در شهر ماند و تهران را ترک نکرد. جنگ ۱۲ روزه اسراییل و ایران، از همان ابتدا و آغاز تاثیرات آنی خود را روی مشاغل گذاشت. بازارهای اصلی مثل بورس تهران و بورس کالا برای کنترل نوسانات و جلوگیری از بی‌ثباتی بی‌رویه تعطیل شدند. برخی از زیرساخت‌های انرژی حین جنگ آسیب دیده و متاثر شدند اما شرکت‌های بزرگ غیرنفتی مثل پتروشیمی و خودروسازی خسارت محسوسی را گزارش نکردند. در این میان کسب‌وکارهای کوچک و خرد مخصوصا آن‌هایی که خدماتی چون آرایشگری، گردشگری و... ارائه می‌دادند بلافاصله از حرکت باز ایستادند و حتی شرکت‌ها و مجموعه‌‌های مختلف، نیروهای انسانی بسیاری را تعدیل کردند که موج این تعدیل‌ها بسیاری را متاثر و شوکه کرد.

با وجود تعطیلی گسترده شهری که زیر حملات موشک و پهپاد بود، بسیاری مشاغل به کار خود ادامه دادند و شهر را برای شهروندانی که خانه‌های خود را ترک نکردند همچنان قابل سکونت نگه داشتند. کادر درمان، اورژانس و بیمارستان در کل کشور بی‌وقفه فعال بودند و در طول همین بازه زمانی ۳ میلیون خدمات درمانی سرپایی ارائه دادند. کارکنان حوزه‌های خدمات شهری شامل پاکبان‌ها، رفتگران، فضای سبز، پسماند و آتش‌نشانی نه تنها شهر را ترک نکردند، بلکه از روز اول جنگ طبق اعلام سخنگوی شهرداری، آماده‌باش بودند. طبق گزارش‌های همشهری و خبرگزاری فارس هیچ وقفه‌ای در جمع‌آوری زباله، شست‌وشوی معابر یا تعمیر شبکه فاضلاب گزارش نشد.

 

خبرگزاری تسنیم، تجارت‌نیوز در جنگ گزارش دادند که مشاغل مرتبط با تامین خوراک، نان، دارو و مایحتاج روزمره در محله‌ها باز ماندند؛ فروشگاه‌های زنجیره‌ای، نانوایی‌های دولتی نیز مشغول به کارند. بسیاری از فروشگاه‌های خصوصی خواروبارفروشی، سوپرمارکت‌ها و نانوایی‌ها هم سر کار خود حاضر شدند و به ارائه‌ی خدمات پرداختند.

طبق گزارش اتاق اصناف تهران، تجارت‌نیوز مشاغل غیرضروری مثل آرایشگاه‌ها، بوتیک‌ها، گالری‌ها، تعمیرات خانگی غیراورژانسی، آژانس‌های گردشگری، کلاس‌های آموزشی حضوری و رستوران‌های غیرزنجیره‌ای به صورت نیمه‌تعطیل یا تعطیل در آمدند. گروه‌هایی از تکنسین‌های برق، لوله‌کشی، تعمیر خطوط گاز، خدمات اتفاقات آب و گاز در حالت آماده‌باش ماندند و در برخی نقاط آسیب‌دیده از اختلال، فعالیت کردند. بر اساس گزارش‌های ایسنا و همشهری اما مشاغل خصوصی نظیر نقاشی یا بازسازی ساختمان، تا حد زیادی متوقف شدند یا مشتری نداشتند.

من می‌خواستم تهران بمانم. تهران شهر من بود. کسی من را مجبور نکرده بود، ولی راستش را بخواهید می‌خواستم با ماندنم به اندازه خودم شهر را زندگی نگه دارم و زنده ماندن را برای زنده‌ها و در شهر مانده‌ها راحت‌تر کنم.

این‌ها بخشی از صحبت‌های امید دلیری یکی از تکنسین‌های پلتفرم آچاره است که در ۱۲ روز جنگ اسراییل و ایران در تهران ماند و به تهرانی‌ها خدمات نصب و تعمیر لوازم خانگی ارایه کرد. او می‌گوید جنگ ترسناک است، خطر هر لحظه در کمین است. برای این که خیالش از بابت خانواده‌اش راحت باشد آن‌ها را همین روزهای اول به شهرستانی برده و خودش دوباره به تهران بازگشته تا در خانه‌اش بماند و سر کار بروند. او در جواب سوال ما که «آیا در تهران ماندن و کار کردن فقط به انگیزه‌ی کار و ارائه‌ی سرویس بود یا کسب درآمد هم اهمیت داشت؟» می‌گوید: قطعا که پول همیشه مهم است و اصلا انسان کار می‌کند تا درآمد داشته باشد و بتواند زندگی کند، اما راستش را بگویم آن روزها ته دلم بیشتر دوست داشتم با تهران ماندن، احساس زنده‌بودن و مفیدبودن را تجربه کنم؛ پول مهم بود ولی حس زندگی از آن مهم‌تر. امید دلیری یکی از پرکارترین تکنسین‌های آچاره در بازه‌ی جنگ بود. وقتی از او پرسیدیم آیا خودش خبر دارد که در ۱۲ روز جنگ یکی از متخصصانی بوده که بیشترین سرویس را ارایه داده‌است، پاسخ می‌دهد: خوشحالم که توانستم در آن روزهای بسیار سخت و تلخ که حتی یادآوریش خاطر همه‌مان را مکدر می‌کند گره‌ای از مشکل مردم شهرم باز کنم تا زندگی‌شان در آن روزها حداقل سخت‌تر از آن چه که بود نشود. خوشحال که پرچم آچاره را بالا نگه داشتم.

 

جنگ و آن‌هایی  که در شهر ماندند

 

روزهایی که سایه‌ی جنگ بر سر کشور افتاد، از گرم‌ترین روزهای سال هم به شمار می‌رفت و وسایل سرمایشی بی‌خبر از این شرایط خاص همچنان به سرویس‌های تعمیر و نگه‌داری احتیاج پیدا می‌کردند. صحراپور یکی دیگر از متخصصان آچاره بود که عنوان پرکارترین تکنسین آچاره در دوران جنگ را به خود اختصاص داد. او در پاسخ به سوال ما که «فکر می‌کنید در این مدت چند سرویس ارائه داده‌اید؟» گفت: راستش را بخواهید دقیقش را که نمی‌دانم، ولی روزی ۳-۴ سرویس را قبول می‌کردم و انجام می‌دادم. روزهای گرمی بود؛ شرایط به خودی خود آزاردهنده و سخت بود، حالا فکرش را بکنید که با خرابی وسیله سرمایشی بدتر هم بشود؛ یعنی گرمای اذیت‌کننده هم بشود قوز بالای قوز جنگ، اوضاع واقعا دیگر غیر قابل تحمل می‌شود. از او سوال دیگری پرسیدیم که پاسخش شیرین نبود. چه چیزی شما را در تهران نگه داشت؟ از خطری که تهدیدتان می‌کرد نمی‌ترسیدید که شهر را ترک نکردید؟ او به ما پاسخ داد: بدهکاری. دوست داشتم بگویم نمی‌ترسیدم و به دلایل دیگری تهران ماندم، ولی تسویه حساب قرض و قسط‌ها آن قدر برایم مهم و حیاتی بود که حتی وقتی پهپاد و موشک بالای سر آدم است و جانش را تهدید می‌کند کارم را ترک نکنم. ماندم تا در این شرایط هم کاسبی کنم تا مقروض و بدهکار نمانم.

در آن روزها اگرچه گرد مرگ در شهر پاشیده شد اما زندگی در تهران، زیر باران موشک و بمب، برای بسیاری جریان داشت و خیلی‌ها ماندند و دستگیر دیگران شدند.

 

جنگ و آن‌هایی  که در شهر ماندند

 

 

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز