خبرگزاری کار ایران

یادداشت فرید مرادی در نقد شیوه برخورد ممیزان کتاب با نویسندگان جوان:

خزف به‌جای مروارید

asdasd
کد خبر : ۹۲۹۱۰

امروز دیگر سانسور به این شکل حقیرانه که در ادارة کتاب اعمال می‌شود تنها یک نتیجه دارد سرخوردگی و دلزدگی جوانانی که می‌نویسند و می‌توانند در آینده سرمایه‌های فرهنگی این کشور باشند.

ایلنا: فرید مرادی(ویراستار) در یادداشتی شیوه‌ی برخورد ممیزان کتاب با نویسندگان به‌خصوص جوان را مورد نقد قرار داده و این رفتار غیرفرهنگی را موجب دلسری علاقمندی نسل جوان از شیوه‌ی قانونی نشر کتاب دانسته و یادآور شده است؛ ادامه این روش موجب می‌شود اثری که چند سالی پشت دیوار بررسی مانده و جان نویسنده آن به لب آمده، سرانجام کتاب را روی وب سایت خود نهاده تا در مدت کوتاهی بیش از سی هزار نسخة آن دانلود شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، متن این نامه به شرح زیر است:
یکی از روش‌های نامیمون که در دولت‌های نهم و دهم تقریباً نهادینه شد بی‌حرمتی به اهالی فرهنگ به ویژه در ادارة کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و هست، آقایانی با کمترین پیشینة فرهنگی، و بسیار جوان از آغاز با این آموزه در ادارة کتاب دایر مدار امور شدند که اهالی فرهنگ را دشمن بپندارند و به همین خاطر‌ گاه شاهد رفتار‌های سخیف و دور از شأنی نسبت به اهل قلم به ویژه نویسندگان جوان هستیم که‌ گاه بسیار دل آزار است. شما لحظه‌ای تصور کنید جوانی اهل یکی از شهرهای کوچک استانی مرز‌نشین با خون دل و هموار کردن رنج سفرها‌ی هفتگی برای شرکت در کلاس‌ها و کارگاه‌های داستان‌نویسی شبانه از شهرش به طرف تهران حرکت کند، روز خسته و فرسوده و با دلی پر امید پای حرف‌ها و آموزه‌های استاد بنشیند و عصرگاه دوباره راهی دیار خود شود و این داستان یک‌سالی به درازا بکشد، بدخلقی معلم و‌گاه نیشخندهای همدوره‌ها را تاب بیاورد، غرولند پدر و مادر را به جان بخرد و قلم از دست ننهد، داستانی بپردازد و تایید استاد را بگیرد و آنگاه دنبال ناشر بگردد تا اثر اول این جوان را چاپ کند، بالاخره بخت به رویش لبخند بزند، ناشر علاقه‌مند دست او را بگیرد و بپذیرد اثرش چاپ بشود، کار‌ها انجام شود، ویرایش، نمونه‌خوانی و کتاب‌پردازی صورت بگیرد، سخت‌گیری‌های ویراستار اثر را از خطرات احتمالی ممیزی به جان بخرد و اثری بدون ایراد ار نظر بررسان ارشاد آمادة تحویل به ادارة کتاب شود. کتاب پس از هفته‌ای جواب نه را می‌گیرد، اجازه چاپ به کتاب داده نمی‌شود. جوان شوکه می‌شود، حیران از اینکه چرا کتاب غیرقابل چاپ تشخیص داده شده، پس دوباره در گرمای کشندة تابستان تهران راهی پایتخت می‌شود، به طرف ادارة کتاب می‌رود، هفت ساعت در انتظار دیدن سر بررس معطل می‌ماند. جوانی با ابروان درهم و حالتی پرخاشگرانه، نویسندة جوان را می‌پذیرد. از‌‌ همان آغاز استلم و تهدید آغاز می‌شود، اول نویسنده‌ای را که سالهاست خود فقط بر طبل سانسور و محدودیت کوبیده و حتی به اندازة قطره‌ای تأثیری در روند ادبیات نداشته به عنوان الگو معرفی می‌کند و بررس همانند استادی انذار می‌نماید که جوان تازه کار این استاد بی‌بدیل را الگوی خود قرار دهد. وقتی با نجابت جوان شهرستانی روبرو می‌شود اسب وقاحت را به جولان بیشتری وا داشته و این بار می‌گوید ساعت‌ها با کسی جلسه داشته تا فکری برای مهمل‌نویسی امثال این نویسنده جوان بکنند و بعد هم دلیل ممنوعیت کتاب را راه رفتن دختر و پسری در خیابان در بخشی از کتاب ذکر می‌کند، گو یا ایشان در این شهر زندگی نمی‌کنند چشم خود بر تمام آنچه در برابر همة ما در خیابان‌ها می‌گذرد بسته‌اند، بعد هم خط و نشان کشیدن که فکر نکنید چیزی تغییر کرده و توقع داشته باشید که ما از این اداره برویم. سئوال اینجاست که چرا کار ما به اینجا کشیده شده است چرا جوانی که پیشینه علمی و دانشی او بی‌تردید چندان چیز قابل توجهی نیست، چنان خود را قدر قدرت می‌داند که برای اهل قلم این کشور شاخ و شانه می‌‌کشد و به راحتی زحمات و کار شبانه‌روزی یک نویسنده را با اهانت آمیز‌ترین لحنی مهمل‌نویسی می‌خواند، آیا واقعاً زمان آن نرسیده که به چنین رفتارهای زننده‌ای پایان داد و گفتمان و نشست‌های اقناعی را جایگزین حذف و زیر آب زدن نماییم. بی‌تردید توقع همه اهالی فرهنگ از رئیس‌جمهور منتخب تغییر جدی در چنین سازوکاری است که افرادی در آن به خود اجازه می‌دهند پاسخگو نباشند، اهانت روا دارند و آنچه را خود درست‌تر می‌پندارند تبدیل به سیره وروش کار همه جامعه نمایند.
امروز دیگر سانسور به این شکل حقیرانه که در ادارة کتاب اعمال می‌شود تنها یک نتیجه دارد سرخوردگی و دلزدگی جوانانی که می‌نویسند و می‌توانند در آینده سرمایه‌های فرهنگی این کشور باشند، از هزار راه دیگر سدهای سانسور شکسته
شده و هیچ راهی برای کنترل اندیشه باقی نمانده و کار ادارة کتاب بیشتر جلوگیری از روش‌های قانونمندانه و منطقی برای انتشار کتاب است، نویسندگانی که دل در گرو فرهنگ و مهر کشور دارند، همچنان می‌کوشند تا آثار خود را از مجرای قانونی به دست خوانندگان برسانند ولی با بستن تمام راه‌ها چه باید کرد، اثری که چند سالی پشت دیوار بررسی ماند و نویسنده آن جان به لب آمده کتاب را روی وب سایت خود نهاد در عرض مدت کوتاه بیش از سی هزار نسخة آن دانلود شد، یعنی یک رقم افسانه‌ای برای یک کتاب در ایران. پس بهتر نیست خردورزانه‌تر و معقول‌تر و مؤدبانه‌تر به کار کتاب بنگریم که با این شیوه تحقیرآمیز فردایی روشن در انتظار فرهنگ مکتوب نخواهد بود.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز