پرسه در اخبار میراث فرهنگی در دهه سوم دیماه ۹۵؛
تخیلات فوتبالی مدیرکل موزهها/ دعوای معاون و مدیرکل در زیرگذر/ نکوداشت باستانشناس عاشق
محمدرضا کارگر در دوره ریاست بر موزه ملی ایران نیز نمایشگاههای متعددی از آثار نفیس این موزه در خارج از کشور را ترتیب داد. در آن سالها، حضور مداوم کارگر در سفرهای خارجی موجب شد که جایگزین او در موزه ملی در مراسم معارفه خود به طعنه بگوید: واحد سفرهای خارجیام را پاس کردهام و آماده رسیدگی به مسایل داخلی موزه ملی هستم!
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ با پرسه در خبرهای ریز و درشت میراث فرهنگی در دهه سوم دیماه 1395 ، چهار خبر را شایسته بازخوانی دیدیم تا آنها را با همراهی شما مرور کنیم.
تخیلات فوتبالی مدیرکل موزهها
"اگر با این استدلال پیش برویم که نگران انتقال آثار تاریخی به خارج از کشور باشیم، برای مثال باید بگوییم که تیم ملی فوتبالمان از کشور خارج نشود؛ چراکه خطرناک است. اینگونه در هیچ مسابقه بینالمللی نمیتوانیم شرکت کنیم."
"گم شدن سنجاق مفرغی لرستان در نمایشگاه خارج از کشور را بیمه جبران کرده و هزینهاش را پرداخت کردهاند. این مثل یک حادثه است که ماشین به یک نفر میزند و کشته میشود، آیا می توانیم رانندگی را کنار بگذاریم؟ نه، به جای آن دیه میگیریم."
"ذرهای به اصل بودن آثاری که دیگر کشورها به ما میدهند، شک نکنید. مگر می شود بدل در تیم فوتبال جای بازیکن اصلی برود؟"
این جملات را محمدرضا کارگر، مدیرکل موزههای کشور روز 26 دیماه در گفتگو با خبرگزاری ایلنا بر زبان آورد و بلافاصله در محافل میراث فرهنگی و شبکههای اجتماعی آماج انتقادهای گسترده قرار گرفت. برخی منتقدان این پرسش را مطرح کردند که مدیرکل موزهها با چه درکی از مقوله موزه و موزهداری، مسایل این حوزه را به مسایل فوتبالی تشبیه میکند؟ یکی از فعالان میراث فرهنگی در اینباره ابراز عقیده کرد: "استدلال آقای کارگر در مورد بیمه بودن سنجاق مفرغی لرستان درست مثل نظر وزیر راه در مورد بیمه بودن مسافران دو قطاری است که در نزدیکی شاهرود برخورد کردند. این حق بیمهها نمیتونه جایگزین جان چند ده مسافر یا شیء بیدلیل گمشده از میراث گرانبهای این سرزمین باشه."
یکی از خبرنگاران نیز یادآور شد که "برگزاری این نمایشگاهها باید به امضای هیأت دولت برسد. آقای کارگر میگوید که این امضا مهم نیست، چون کارشناسان بهتر از وزیر نفت (به عنوان یکی از اعضای هیأت دولت) خیر و صلاح اشیای موزه را میفهمند. اگر اینطور است، چرا قانون را اینگونه تصویب میکنند و بعد آن را دور میزنند؟"
خبرنگار دیگری با اشاره به ضوابط و تشریفات سخت خروج آثار تاریخی از کشور – که معمولا نادیده گرفته میشوند - این سوال را مطرح کرد که "300 شیء تاریخی را اکنون میفرستیم؛ 200 شی نفیس و منحصر به فرد را هم 3 سال تمام در 30 کشور گرداندیم. کدام کشوری را سراغ داریم که چنین کاری کرده باشد؟ الان در شرایطی نیستیم که فرض کنیم کشورهای دیگر در ایران، هم شأن آثار ما نمایشگاه بگذارند. واقعاً آیا کشورهای اروپایی یا خاور دور چنین ریسکی میکنند و فرضا 300 شی را در ایران به نمایش درخواهند آورد؟"
محمدرضا کارگر در دوره ریاست بر موزه ملی ایران نیز نمایشگاههای متعددی از آثار نفیس این موزه در خارج از کشور را ترتیب داد. در آن سالها، حضور مداوم کارگر در سفرهای خارجی موجب شد که جایگزین او در موزه ملی در مراسم معارفه خود به طعنه بگوید: واحد سفرهای خارجیام را پاس کردهام و آماده رسیدگی به مسایل داخلی موزه ملی هستم!
دعوای معاون و مدیرکل در زیرگذر
روز 25 دیماه خبر رسید که شهرداری تهران در حال احداث زیرگذر در چهار راه گلوبندک و در نزدیکی اثر جهانی کاخ گلستان است. اگرچه به گفته برخی خبرنگاران، حدود 2 ماه از شروع این پروژه میگذشت، سازمان میراث فرهنگی زمان را برای ابراز مخالفت دیر ندید و زهرا احمدى پور رییس سازمان به درخواست معاون خود نامهای به شهردار تهران نوشت و خواستار توقف فعالیت عمرانى درحریم کاخ گلستان شد.
در مقابل، علی محمد سعادتی، قائم مقام شهرداری منطقه 12 اعلام کرد که کلیه اقدامات شهرداری در این محدوده با استعلام و تایید میراث تهران انجام میشود و نقشهها و مستندات این پروژه نیز برای انجام بررسیهای تکمیلی به سازمان میراث فرهنگی ارسال شده است. همچنین، اسکندر مختاری، عضو شورای فنی میراث تهران به طور تلویحی از عدم مخالفت این شورا با پروژه زیرگذر گلوبندک سخن گفت و اظهار داشت: "این زیرگذر پروژه جدیدی نیست و در ادامه پروژه احداث مترو است و در جلسه شورای فنی قرار شد که با نظارت باستانشناسان انجام شود."
بدین ترتیب، این پرسش مطرح شد که با وجود طرح موضوع در شورای فنی میراث تهران و اعلام آمادگی شهرداری برای تبعیت از نظرات میراث تهران، دخالت مستقیم رییس سازمان در این ماجرا چه لزومی داشته است؟ پاسخ به این پرسش را میتوان از خلال سخنان قایممقام شهرداری منطقه 12 دریافت که اشاره گذرایی به پشت صحنه ماجرا داشت. او گفت: " ما از نحوه هماهنگی میراث استان تهران با معاونت میراث کشور اطلاعی نداشتیم و این مساله را یک وظیفه درون سازمانی میدانیم. اساسا وظیفه ما هماهنگی با اداره کل استانی بوده است. "
اشاره علی محمد سعادتی به اختلافات سابقهدار محمد حسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان و رجبعلی خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران است که از پرده بیرون افتاده. گویا خسروآبادی مخالفتی با احداث زیرگذر نداشته و به همین علت طالبیان دست به اقدام متقابل زده و دستور توقف کار را از رییس سازمان گرفته است. اگرچه خسروآبادی در دوره ریاست مسعود سلطانیفر بر سازمان میراث فرهنگی از نفوذ بیشتری برخوردار بود اما در شرایط جدید به نظر میرسد که کفه ترازو به نفع معاون میراث فرهنگی سنگین شده است.
در نهایت، جلسه بررسی موضوع که 29 دیماه با حضور معاون سازمان میراث فرهنگی و قائم مقام شهرداری منطقه 12 برگزار شد، تغییر چندانی در طرح زیرگذر ایجاد نکرد اما به مراسمی برای وزنکشی مدیران سازمان میراث فرهنگی تبدیل شد. همچنین، وزن این سازمان در برابر شهرداری تهران را مشخص کرد؛ زیرا در یک طرف میز مذاکره قائم مقام شهردار منطقه 12 نشسته بود و در طرف دیگر، معاونِ معاون رییسجمهور!
نکوداشت یک باستانشناس عاشق
خبری که میان خبرهای دهه سوم دیماه و دعواهای متقاطع میراثیها با یکدیگر و با شهرداریها گم شد، برگزاری مراسم نکوداشت «میر عابدین کابلی» باستان شناس شهره و پیشکسوت در 26 دیماه بود. در این مراسم که از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در محل موزه ملی ایران برگزار شد، صادق ملک شهمیرزادی، دیگر باستان شناس پیشکسوت با بیان اینکه همه نمیتوانند باستان شناس شوند، این شعر سعدی را خواند که "از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق / تا نگویی در صدف هر قطرهای گوهر شود" او کابلی و کابلیها را نماد این عشق روحانی دانست که در آن از پول و مقام خبری نیست. در مقابل، میرعابدین کابلی نیز این بیت حافظ را خواند که "شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش/ گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم" او به کاستی بزرگی در جامعه باستان شناسی کشور اشاره کرد و گفت: "رفتن به بیابان، حفاری و بررسیهای باستان شناسی یک سوی قضیه است ولی باید نتیجه این فعالیتها در اختیار دیگران قرار گیرد."
مهدیه عابدزاده، قربانی دروغ
مشهد سالهاست که دیگر بافت تاریخی ندارد. اکنون تکبناهای تاریخی بازمانده میان انبوه "برجها" و "مالها" و "هتلها" نیز در آستانه تخریب قرار گرفتهاند. با این حال، در یک سال گذشته موجی میان رسانهها و فعالان میراث فرهنگی مشهد و تهران برخاسته تا شاید بتوانند سکوت و انفعال سازمان میراث فرهنگی را جبران و آخرین یادگارهای مشهد قدیم را حفظ کنند. این موج در سفر سال گذشته گروهی از خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی به مشهد آغاز شد و طی هفتههای اخیر با واکنش به تخریب بنای مهدیه عابدزاده اوج گرفت. این مهدیه که لقب نخستین مهدیه کشور را یدک میکشید و از مکان-رویدادهای مهم مشهد در هفتاد سال گذشته بود، درست در روزهایی که توجه همگان معطوف به درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، توسط متولیان آن تخریب شد. نکته قابل تأمل، روایتی بودکه یکی از فعالان میراث فرهنگی و روزنامهنگاران مشهدی از ماجرا ارایه داد. او گفت: "مدیران میراث خراسان سال گذشته اعلام کردند که بنا ثبت شده و بر همین اساس توانستند شور ایجاد شده در بین فعالان فرهنگی [برای جلوگیری از تخریب این بنا] را خنثی کنند و این در حالی بود که من خودم به شخصه حدود دو ماه پیش فهمیدم این کار انجام نشده است." این روایت از سوی فرهاد نظری، مدیرکل دفتر ثبت آثار نیز تأیید شد. او یادآور شد: "پرونده این بنا به دست ما نرسیده و تا کنون ثبت نشده؛ نه ثبت اضطرارى و نه ثبت عادى." همچنین، رییس جامعهالمصطفی (نهاد تخریب کننده مهدیه عابدی) اعلام کرد که پروانه تخریب و نوسازی مهدیه عابدزاده یک سال و نیم پیش صادر شده بود. او نیز تصریح داشت که "ثبت ملی این اثر یک دروغ است."
در چنین فضایی، سخنان محمد رکنی، معاون ادارهکل میراث فرهنگی استان خراسان رضوی که از پیگیری ادارهکل برای "ساخت عین به عین" مهدیه عابدزاده خبر داد، بیش از اینکه مورد استقبال واقع شود، مورد تمسخر قرار گرفت. برای نمونه، یکی از اعضای گروه تلگرامی انجمن چهارباغ مشهد نوشت: "عالی! امیدوارم از این به بعد کلیه مسئولان میراث در سرتاسر ایران این دستورالعمل پرفایده رو در دستور کار قرار بدهند و کلیه بناهای تاریخی را تخریب و سپس عین به عینش را بسازند؛ با همان قدمت تاریخی!" کاربر دیگری این پرسش را مطرح کرد که "نقش سازمان میراث فرهنگی چیست؟ آیا صرفا فرم کالبد و ظاهر را به عنوان میراث تلقی میکنند یا اتمسفر و فضایی که دهها سال در آن ذکر و خاطره بوده هم موضوعیت دارد؟" او ابراز عقیده کرد: "انتظار نمیرود این موضوع توسط مدیرانی که فقط مدیر هستند و از جنس میراث نیستند، درک شود."