خبرگزاری کار ایران

آژیرهای اضطراب در سایه جنگ

در شرایطی که ابهام و عدم قطعیت بر افق های سیاسی و اجتماعی حاکم است، پدیده اضطراب جنگ به یکی از نگرانی های فزاینده تبدیل شده است. این نوع ا  ضطراب متفاوت از هراس های روزمره، ریشه در تهدیدی بزرگ و خارج از کنترل فردی دارد و می تواند طیف وسیعی از واکنش های روانشناختی را در پی داشته است. از بی خوابی و کاهش تمرکز گرفته تا بروز اختلالات اضطرابی جدی تر و افسردگی، همگی می توانند از نتایج مستقیم زندگی در سایه بلاتکلیفی وقوع جنگ باشند.

در این باره با الهام اسکندپور روانشناس شخصیت به گفت و گو نشسته ایم که در ادامه می خوانید.

جنگ تمام شده ولی متاسفانه بسیاری از افراد هنوز درگیر آن هستند و اضطراب های شدیدی را تجربه می کنند. چه باید کرد؟

به نظرم ابتدا باید شرایط افراد و جامعه به درستی سنجیده شود. متاسفانه تبعات جنگ بسیار عمیق تر از آن چیزی که در ظاهر به نظر می رسد. اگرچه پس از جنگ شخص از لحاظ جسمی در امان است ولی از لحاظ روانی تا مدتها ذهنش درگیر اتفاقات گذشته و آینده است. به خصوص اگر جامعه در یک بلاتکلیفی باشد که مجدد جنگ رخ می دهد یا نه. این موضوع به گونه ای زندگی برخی از افرد را تحت تاثیر قرار می دهد که تا ماه ها و سال ها قابل بازسازی نیست. تمام این وقایع به صورت مستمر در کارکرد شخص در خانواده، جامعه و همچنین اقتصاد کشور تبعات خود را بروز می دهد.

از لحاظ علمی اضطراب چه اثری در فرد می گذارد؟

ببینید در زمان جنگ بحران مغز دو مسیر داره یکی مسیر همدلی و حمایت‌گری که باعث  فعال‌سازی قشر پیش‌پیشانی که مسئول (منطق و اخلاق) است و هورمون اکسی‌توسین که مسئول (پیوند اجتماعی) است در نتیجه رفتارهای حمایت‌گرانه، کمک به دیگران، همکاری اتفاق می افتد. دومی مسیر بقا و فرصت‌طلبی و فعال‌سازی آمیگدالا که مسئول تولید (ترس و تهدید) و کاهش فعالیت همدلی است که شامل سوءاستفاده، خودمحوری، برداشتن منابع برای نجات فرد است. با این وجود مغز حمایت‌گر از “ما” محافظت می‌کنه و مغز سوءاستفاده‌گر از “من” نجات می‌خواد. واکنش نهایی ما بستگی به شخصیت، تربیت، تجربه‌های گذشته و ساختار عصبی فرد دارد. بنابراین اگر رفتارهای متناقض از افراد دیده می شود کاملا طبیعی است و با شناخت و آگاهی از کارکرد مغز می شود تا حدودی شرایط را کنترل کرد. ضمن اینکه  ترس از شروع مجدد جنگ ذهن شخص را پر می کند بنابراین بی خوابی، استرس و نگرانی از آینده مبهم دست از سر او بر نمی دارد.

آیا این افراد علائم خاصی را تجربه می کنند؟

بله . شخص می تواند هم پیامدهای جسمی همانند بی خوابی، افزایش ضربان قلب، حالت تهوع، دردهای مزمن، خستگی، کاهش اشتها به خصوص مشکلات گوارشی را تجربه کند و هم پیامدهای روانی همانند افسردگی، حملات پنیک و گاهی اختلال پس از سانحه (PTST) را داشته باشد.

آیا برای کاهش اضطراب این افراد راهکاری وجود دارد؟

طبیعتاً وجود دارد. با توجه به شرایط مغزی که برایتان توضیح دادم جوامعی که از دل بحران، یک هدف مشترک پیدا می کنند، یا به ارزش ها توجه می کنند بهتر با این مشکلات کنار می آیند چون با این کار بخش کورتکس مغز که منطق را در بر دارد فعال می شود. برای همین می گویم این شرایط بستگی به ساختار مغز شخص و نگاه او به مسائل اجتماعی در کشور دارد. از طرف دیگر ذهن همانند اسفنج عمل می کند و تمامی خبرهای تلخ را با حجم بالا جذب می کند و سپس باعث می شود اضطراب به روان حمله کند بنابراین بهتر است شخص به شکل پراکنده اخبار را دنبال کند و از منابع غیر رسمی که کارشان بیشتر جذب مخاطب است دوری کنند. پرداختن به کارهای هنری همانند نقاشی، موسیقی، سفالگری بسیار می تواند تاثیر گذار باشد. فعالیت های ورزشی درصورت منظم بودن به خصوص استخر با ترشح اندروفین تا حد زیادی به کاهش اضطراب کمک می کند. تمرین های تنفسی، یوگا و مدیتیشن هم نشان داده شده که موجب کاهش استرس می شوند. چیزی که بسیار می تواند تاثیرگذار باشد ارتباط گرفتن با دیگران است. ضمن اینکه افراد باید برای خودشان وقت بگذارند. اگر هم شرایط شخص حاد باشد حتما لازم است از روان درمانی و دارو استفاده شود.

در این دوران شاید کودکان آسیب بیشتری دیده باشند چه رفتاری باید با آنها داشت؟

بله همین طوره. متاسفانه والدین نه تنها استرس های خود را به فرزندانشان منتقل می کنند بلکه به راحتی راجع به رویدادهای جنگ و شرایط غیر قابل پیش بینی آینده جلوی کودکان صحبت می کنند. بهتر است رفتار ما متنناسب با سن و روحیه آنها باشد. باید درنظر داشته باشید کودکان شرایط را از زبان بدن و رفتار ما درک می کنند نه گفتار ما. مثلا اگر بگوییم همه چیز عادی است ولی خودمان رفتار غیر عادی داشته باشیم یا مضطرب باشیم آنها متوجه این شرایط خواهند بود. یادتان باشد هرگز به آنها دروغ نگوییم که جنگ ترس ندارد. اگر خودتان استرس دارید به آنها بگویید من هم همانند تو می ترسم. بهتر است با آنها صادق باشیم و به حرفهایشان گوش دهیم. برای کودکان حتی در شرایط جنگی بازی نباید فراموش شود. آغوش گرفتن، نقاشی کشیدن از شرایط موجود به برون ریزی آنها و کاهش استرس کمک می کند.

چه راهکار کوتاه مدتی به کاهش استرس افراد کمک خواهد کرد؟

پذیرش حقیقت. اینکه ما در شرایط غیرعادی قرار داریم و این شرایط ممکن است تکرار شود ولی این بار بهتر است به دنبال راه حل بگردیم و این را در نظر بگیریم که بسیاری از افراد در سراسر جهان در شرایط مشابه قرار دارند. باز تاکید می کنم جمع های دوستانه، فامیلی و با هم بودن بسیار تاثیر گذار است. از آنجا که بی خوابی در سلامت روان نقش مهمی دارد اگر در طی شب نمی توانید بخوابید در طول روز چرت بزنید. اگر در شرایط اضطراب شدید قرار دارید از تکنیک « اورینتینگ» استفاده کنید. از گوشی استفاده نکنید. با جزئیات بیشتری به اطراف نگاه کنید. رنگ، بوها، اشیا را با جزئیات احساس کنید. مثلا با خود بگویید من در اتاقم، رنگ پرده سفیده، بوی قرمه سبزی می آید و ... شنیدن صدای خودتان همراه با اطلاعات، سیستم عصبی را به لحظه حال بازمی‌گرداند.

 

 

 

انتهای پیام/
خبرنگار : ناهید محمدپور
ارسال نظر
پیشنهاد امروز