کتاب «پاندمی! کووید-۱۹ جهان را تکان میدهد»، نوشته اسلاوی ژیژک با ترجمه کامران برادران، محسن اصفهانیزاده و میلاد روانبخش منتشر شد.
کتاب «پاندمی! کووید-۱۹ جهان را تکان میدهد»، نوشته اسلاوی ژیژک با ترجمه کامران برادران، محسن اصفهانیزاده و میلاد روانبخش منتشر شد.
محسن حبیبی میگوید: ما با کرونا واجد فهم جدیدی از طبیعت و طبیعی بودن شدیم. یعنی اینکه ما تا پیش از این وضعیت گمان میکردیم وضع طبیعی امور همین است که وجود دارد. این تلقی ما سبب شده بود که نظم پدیدار در جهان را در مقام امر ضروری و حتمی تلقی کنیم. ما فکر میکردیم آنچه جهان و زیربنای نظم موجود در آن را شکل داده چنان لایزال و ضروری است که اصلاً نمیتوان نبودش را متصور شد. اما کرونا و بحرانی که از پی آن آمد نشان داد که این وضع چندان هم طبیعی و ضروری نبوده است.
هنگامی که یک کارمند بخش سلامت از کار فراوان تا سرحد مرگ خسته میشود، هنگامی که مددکار نگهداری از سالمندان خسته میشود، خستگی آنان کاملا متفاوت است از فرسودگی برآمده از وسواس برای کار و حرفه.
گمان نمیکنم بالاترین تهدیدْ پسرفت به بربریت آشکار باشد، به خشونتی مبتنی بر بقا که به بینظمی عمومی، گسترش ترس و غیره میانجامد (هرچند که با وجود احتمال فروپاشی نظام سلامت و دیگر خدمات عمومی، این امر کاملا محتمل است). بیش از بربریت آشکار، از بربریت با چهره انسانی میترسم؛ یعنی اقدامهای ظالمانه مبتنی بر بقا که با پشیمانی و حتی همدردی اعمال میشود، اما از سوی متخصصان قانونی جلوه میکند.
اپیدمی ویروسها ما را به یاد تصادفی بودن اساسی و بیمعنایی زندگیمان میاندازد: مهم نیست که بشر چه عمارتهای بیمانند و لاهوتیای بنا کند، تصادفی طبیعی و احمقانه، مانند یک ویروس یا شهابسنگ، میتواند به همهاش خاتمه دهد. درس بومشناسی را از یاد نباید برد که براساس آن ما آدمیان ممکن است بی آنکه بدانیم، به این فرآیند نابودی کمک کنیم.
حالا که این ویروس همچو شکلی عجیب و نامرئی از حیات انگلی تکثیر میشود و مکانیسم دقیقش ناشناخته است، چگونه باید با آن مبارزه کنیم؟ درست همین فقدان دانش است که به ترس میانجامد. اگر این ویروس به شکلی غیرقابلپیشبینی دگردیسی پیدا کند و به فاجعهای بهراستی جهانی بینجامد چه؟
چپ رادیکال نباید خود را درگیر سناریوهای خبیثانه کرده و برای به دست گرفتن قدرت در هنگام بحران، برنامهریزی کند (آنچنان که رسم کمونیستهای قرن بیستم بود). چپ باید در راستای جلوگیری از وحشت و سردرگمی در هنگام وقوع بحران پیش برود
بهنظر میرسد که چکمهلیسی بریتانیا برای آمریکا بیش از سرسپردگی هنگ کنگ به چین است: لندن هیچ مشکلی با استرداد یک زندانی سیاسی به آمریکا ندارد.
رئیسجمهوری مستعفی بولیوی برای سرکوب مشکلات بهرهای از پول نفت نبرده بود، بنابراین دولتش باید فرآیندی دشوار و زمانبر را برای رتق و فتق مشکلات در یکی از فقیرترین کشورها در آمریکای لاتین به کار میبست. نتیجه دستکمی از معجزه نداشت: اقتصاد بهبود پیدا کرد، نرخ فقر کاهش یافت، نظام سلامت ارتقا پیدا کرد و مؤسسات دموکراتیکی که بسیار برای لیبرالها عزیزند، همچنان به کار خود ادامه دادند.
این نه زمین، بلکه ما هستیم که در خطر قرار داریم. زمین بیتفاوت است و از فجایعی بهمراتب بدتر از خودویرانگری یکی از گونههایش جان سالم به در برده است. آنچه در معرض تهدید قرار دارد، محیط زیست ما است، بوم ما، یگانه جایی که میتوانیم در آن زندگی کنیم.