چکامه راهگانی در گفتگو با ایلنا:
داستانهای کودکان عمیقتر از آن هستند که صرفا سرگرمی تلقی شوند
نوشتن و نقاشی برای کودک و نوجوان قطعا نیازمند ارتباط نزدیک با آنهاست. من با آموزش «نقاشی» و «خلاقیتهای هنری» در مدارس به روحیات، نیازها و تواناییهای آنها پی میبرم که در کارم بسیار تاثیرگذار است.
چکامه راهگانی از نویسندگان، مترجمان، منتقدان و تصویرگران فعال کودک و نوجوان، بارها در جشنوارههای مختلف مورد تقدیر قرار گرفته و نقاشیهایش در موزههای بزرگ به نمایش درآمده است. راهگانی در انیمیشن و کاریکاتور هم دستی دارد و و نمایشگاههای نقاشی گوناگون انفرادی برپا کردهاست. روز ادبیات کودک و نوجوان؛ ۱۸ تیرماه بهانهای بود برای گفتگو با این هنرمند.
خانم راهگانی چرا سوژه کتابهایتان در مورد «اسطورهها» و «تاریخ ایران باستان» است؟
من معتقدم اخلاقیات یک ملت در اسطورههایش تجلی مییابد زیرا اسطورهها تاریخ و ادبیات شفاهی ملتها هستند و از حقیقت مسلم حرف میزنند، کشورهای پیشرفته اسطورههایشان را بزرگترین گنجینه فرهنگی میدانند و آنها را به صورت فیلمهای سینمایی و… درآورده و به جهان میشناسانند. اسطورههای ما ایرانیان همه نماد عقل و خرد هستند نه فقط زور و بازو، قهرمانان ما بیشتر با این دو ویژگی به پیروزی میرسند. عقل و خرد بالاترین نعمت آنان است از این رو باید به آنها توجه و پرداخت شود. از سویی هر ملتی باید تاریخ خود را خوب بشناسد تا به بیماری بیهویتی دچار نشود، بخصوص کشور ما که از تمدن کهن و درخشانی برخوردار است. متاسفانه به علت هجوم اقوام بیگانه، تاریخ و فرهنگ ما دارای نکات تاریک و ناشناختهٔ بسیاری است که باید برای نسل جوان مشخص شود، و بیاموزیم که در کنار تجددگرایی، حفظ اصالت و احترام به تداوم گذشته امری ضروری است تا به بیراه نرویم و دچار بیهویتی نشویم.
چطور میشود از ادبیات کودک و نوجوان در مطالعه رویدادهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بهره برد؟
داستانهای کودکان بسیار عمیقتر از آن هستند که صرفا سرگرمی تلقی شوند و نیازمند بحثپردامنهای است. اشارهٔ مختصری به چند داستان مطرح جهان میکنم که به فارسی ترجمه شدهاند.
قرن هجدهم که در اروپا انقلاب صنعتی رخ داد، هدف، پنهانی دولتمردان کشاندن مردم از دامن پاک طبعیت به شهرها و انتقال به کارخانهها و بهرهوری از آنها بود. در یکی از داستانهای معروف این دوره «شنل قرمزی» برای دیدن مادربزرگش از شهر به جنگل میرود که در راه با گرگ(نماد درنده خویی) روبرو میشود که در جنگل به سر میبرد. وقتی مادربزرگ را در مییابد طعمهٔ گرگ شده(جنگل مکانی ترسناک، مخوف و دهشتناک است و باید از آن دوری جست)، سرانجام یک شکارچی، نماد انسان شهرنشین ناجی با تفنگ و چکمههای بلند به یاری شنل قرمزی و مادربزرگ میشتابد، گرگ را میکشد و آن دو را نجات میدهد.
در پایان مادربزرگ به او میگوید: در راه به حرف کسی گوش نده بجز شکارچی(نماد انسان شهرنشین)
در داستان «هنسل و گرتل» نیز با چنین هدفی روبروییم. نامادری پلید برای کشتن این دو کودک مدام آنها را از شهر دور میکند و بسوی جنگل مخوف و مکان جادوگر بدجنس میکشاند تا طعمهٔ او شوند. هراس آن دو از جنگل، و دوری از شهر همواره ادامه دارد تا با مرگ نامادری پایان میپذیرد. در داستانهای این دوره همیشه جادوگری در ژرفای جنگل زندگی میکند یا گرگی درنده در مسیر را قهرمان به جنگل، کمین کرده است در داستان «دورتی و جادوگر شهر زمرد» به خوبی نشان میدهد فرار از مشکلات عواقب بدتری دارد چون تشکیلات حل نشده و همیشه ما را تعقیب میکنند.
«دورتی» دخترک اندوهگینی است چون زن بدجنس دهکده میخواهد سگش «توتو» را از او بگیرد عمه و عمو به جای حل مشکل او به مشکلات خود میپردازند. دروتی به سگش میگوید که بالای آسمانی مردم خوشبحت هستند و آدم بد جنسی پیدا نمیشود. ناگهان تندبادی آن دو را به بالای آسمان شهر زمرد میبرد. ابتدا همه چیز خوب است اما کم کم ترسهای قدیمی شروع میشود. زن بدجنس دهکده به پیرزن جادوگر دهشتناکی تبدیل شده و دوباره میخواهد «توتو» را بگیرد. دورتی برای رهایی از این وضع دنبال جادوگر شهر زمرد میشود. در این مسیر با مترسک بدون مغز، آدم آهنی بدون قلب و شیر ترسو روبرو میشود که هر یک از
آنها به دنبال آرزوهای نیافته خود هستند. عاقبت به قصر جادوگر زمرد میرسند که او همان شعبده باز قلابی دهکده است. سرانجام فرشته شمال دروتی را به خانهاش باز میگرداند و او متوجه میشود مترسک، مرد آهنی و شیر همان کارگرهای مزرعه عمویش هستند و در داستان «آلیس در سرزمین عجایب» با همین روبرو هستیم.
مشکلات آلیس در خواب مشکلات حل نشده او دربیداری است(این قصه میآموزد با گریز از مشکلات آنها را ما را تعقیب خواهند کرد. بجای فرار باید حلشان کنیم.)
داستان دوقلوهای افسانهای که یک افسانه شرقی است به اتحاد قدرتمند شرق و غرب اشاره میکند که اگر غرب با اوج تکنولوژی و شرق با نیروی قوی معنوی دست در دست هم دهند قادر به ایجاد نیروهای ماورایی و غیرقابل تصور خواهند بود در حالی که غربیها همیشه از این اتحاد سر باز زدهاند، آنها با رشد بیرویه تکنولوژی و ما شرقیها با رشد بیرویه جمعیت بزرگترین آسیب را به کره زمین زدهایم. از این پس فصل داستانهای فضایی سر میرسد که انسان برای گریز از کره خاکی که درصدد نابودیاش است ناگزیر زندگی قهرمانانش را در کرات دیگر جستجو میکند.
آیا ارتباط شما با کودک و نوجوانان فقط از طریق کتاب و نقاشی است یا ارتباط نزدیکتری دارید؟
نوشتن و نقاشی برای کودک و نوجوان قطعا نیازمند ارتباط نزدیک با آنهاست به همین دلیل من با آموزش «نقاشی» و «خلاقیتهای هنری» در مدارس و دبیرستانها به روحیات، نیازها و تواناییهای آنها پی میبرم که در کارم بسیار تاثیرگذار است.
خلاقیتهای هنری چیست؟
اکثر انسانها دارای خلاقیت هستند چون از هوش هشتگانه(شنوایی، بینایی، هیجانی، بدنی، کلامی، لمسی، پویایی و ریاضی برخوردارند که در هرفردی یک یا دو تای آنها شاخصتر است. مثلا افرادی که از قدرت شنوایی(هوش شنوایی) قوی برخوردارند و بیشترین قدرت فراگیریشان از طریق گوش است میتوانند موسیقیدان و نوازنده بزرگ و توانایی شوند. کسانی که با دیدن و مشاهده(هوش بینایی) بیشترین ارتباط را میگیرند، قدرت و تواناییشان در نقاشی و طراحی صحنه است. افرادی که از هوش شنوایی و بینایی مساوی برخوردارند میتوانند کارگردان توانا و موفقی شوند. کسانی که هوش هیجانی(پیش فعال) و بدنیشان قوی است میتوانند رقصنده و ورزشکار برجستهای میشوند. «هوش کلامی» نمایانگر قدرت گویندگی و مجریگری است. اگر هوش بدنی وکلامی در فردی مساوی باشد استعدادش در بازیگری و کارهای نمایشی است. شاخص بودن «هوش لمسی» نشانگر توانایی فرد در کارهای دستی مانند مجسمه سازی، سفالگری و… است.
گفتگو از: شهاب پرگاری