ترس دلار از جنگ ریخت؛ فرصتطلبها ضرر کردند

در حالی که بسیاری، مردم را از دلار با نرخهای عجیب و غریب در زمان وقوع جنگ میترساندند، اما در جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونی دلار جنگ را باور نکرد.
در روزهای میانی خرداد ۱۴۰۴، جنگی پرتنش میان ایران و اسرائیل آغاز شد؛ یک جنگ ۱۲ روزه که با تبادل مستقیم آتش، حملات پهپادی و عملیاتهای سایبری همراه بود. رسانههای جهانی بر طبل جنگ کوبیدند و کاربران شبکههای اجتماعی در داخل ایران منتظر موج شدید افزایش قیمت دلار، طلا و ارزهای دیجیتال بودند. اما برخلاف انچه عده ای سالیان سال سایه جنگ بر سر کشور معرفی میکردند و برخلاف تصور عمومی و تحلیلهای هیجانی، بازار ایران رفتاری متفاوت بروز داد: قیمت دلار کاهش یافت.
این واکنش بازار، باور کهنهای را به چالش کشید: این افسانه که «جنگ مساوی است با افزایش نرخ دلار». اما دادههای بازار و واقعیتهای اقتصادی چیز دیگری میگویند. در ادامه، نشان میدهیم که اینبار دلار در ایران «جنگ را باور نکرد».
واکنش دلار به جنگ: نوسان اولیه، سقوط نهایی
در جریان جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل، بسیاری انتظار داشتند که بازار ارز ایران با جهشی بیسابقه مواجه شود.اما واقعیت این بود که دلار نهتنها جهش پایداری را تجربه نکرد، بلکه در میانه جنگ و پس از پایان جنگ، بخش عمدهای از افزایش خود را از دست داد.
در روز ۲۲ خرداد، یعنی درست پیش از آغاز درگیریها، نرخ دلار در بازار آزاد حوالی ۸۳ هرار و ۸۰۰ تومان بود.
در ۲۴ خرداد، با بالا گرفتن تنشها و انتشار خبر اولین درگیری مستقیم، نرخ دلار به ۹۷ هزار تومان رسید؛ افزایشی نزدیک به ۱۳ هزار تومان در یک روز. هرچه از جنگ می گذشت و پاسخ ایران به رژیم صهیونی دندانشکنتر میشد، دلار کاهش مییافت و در زمان اعلام پایان عملیات نظامی در روز ۳ تیر به ۹۲ هزار تومان رسید.
اما تنها یک روز بعد از پایان عملیا نظامی، در چهارم تیرماه، دلار بهشکل ناگهانی افت کرد و به حدود ۸۳٬۵۰۰ تومان بازگشت؛ تقریباً همان سطحی که در آغاز درگیریها داشت. این بهمعنای آن است که بازار نهتنها جهش هیجانی اولیه را اصلاح کرد، بلکه به نقطه پیش از جنگ برگشت.
پایان افسانه دلار و جنگ
مصطفی رحمتی، صراف باسابقه در میدان فردوسی گفت: من ۱۸ ساله که اینجا هستم. از تحریم گرفته تا ناآرامی داخلی، از شهادت سردار سلیمانی تا مذاکرات برجام، همهچی رو دیدم. ولی این جنگ، یک چیز دیگر بود.
این صراف ادامه داد: انتظار داشتم بازار بریزه سرم. ولی از همون روز دوم جنگ، چیزی که دیدم یه اتفاق دیگه بود: مردم نگران نبودن. خریدی نمیکردن. یکی میاومد میپرسید، بعد میرفت. انگار همه میدونستند ایران پیروز جنگ است.
وی افزود: حتی کسایی که قبلاً با اولین تهدید حمله، فوری دلار میخریدند، اینبار خونسرد بودند. چون دیدن صادرات نفت کشور کم نشده، بانک مرکزی به سرعت وارد عمل شده، صرافیها ارز دارند و تهدید به جنگِ بزرگ هم جدی نیست. اینبار مردم رفتار عقلانیتری داشتند. انگار خود بازار، قبل از همن فهمیده بود که قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد.
رحمتی تاکید کرد: بهنظرم این موضوع نشان میدهد که افسانه قدیمی که جنگ دلار را فضایی می کند، دیگر کار نمیکند. بازار دیگه فریب نمیخورد.
جنگ همیشه بحران نیست
بازار ارز ایران طی دو دهه گذشته، بارها با اخبار جنگی و بحرانهای ژئوپلیتیک روبهرو شده است:تهدیدهای اسرائیل درباره نطنز (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰)حمله ایران به پایگاه عینالاسد (دی ۱۳۹۸)شهادت سردار سلیمانی و تهدید جنگخروج آمریکا از برجام (اردیبهشت ۱۳۹۷)در اکثر این موارد، بازار ابتدا جهش بزرگی داشت؛ با فروکش کردن جو روانی، قیمتها در همان سطح باقی میماند.در واقع، بازیگران اقتصادی (از مردم عادی تا معاملهگران حرفهای) یاد گرفتهاند که بسیاری از این تهدیدها نمایشی هستند. در همه این موارد، جنگ به عنوان یک عنصر مهم تلقی میشد که باعث افزایش نرخ دلار خواهد شد. اما با پایان جنگ ۱۲ روزه، این موضوع نیز که جنگ عامل جهش دلار است، به پایان رسید
در ادبیات بحرانهای اقتصادی، وقوع جنگ یا درگیری نظامی تنها زمانی به یک شوک ارزی منجر میشود که ساختار اقتصادی کشور از سه کانال اصلی دچار اختلال شود. این سه شرط، در واقع سازوکار انتقال تهدید نظامی به بازار ارز هستند. کارشناسان اقتصادی معتقدند در نبود این سه شرط، جنگ بهتنهایی نمیتواند بازار ارز را ملتهب کند:
1. اختلال فیزیکی در صادرات یا واردات ارزی کشوراگر جنگ منجر به بستهشدن مسیرهای صادراتی یا وارداتی کشور شود (برای مثال، تهدید تنگه هرمز یا حمله به زیرساختهای انرژی یا گمرکی)، عرضه ارز در اقتصاد مختل شده و نرخ ارز بهسرعت جهش مییابد. اما در جنگ اخیر، هیچ گزارشی از توقف صادرات نفت ایران یا مسدود شدن مسیرهای ترانزیتی منتشر نشد. حتی بنادر جنوب کشور، بهویژه بندرعباس و عسلویه، کاملاً فعال باقی ماندند. برآوردها نشان داد که صادرات نفت ایران در همین دوره حتی اندکی افزایش یافته است
2. ایجاد هراس عمومی از بیثباتی داخلی یا فروپاشی نظم اجتماعیشوک ارزی زمانی تشدید میشود که مردم به این نتیجه برسند که کشور در آستانه ناامنی داخلی یا ناتوانی در تأمین کالاهای اساسی قرار دارد. اما در این جنگ، تجربههای گذشته و مدیریت روانی قوی رسانهای موجب شد که اکثریت مردم، جنگ را فاقد اثر مهم بر زندگی خود ارزیابی کنند. این یک تغییر رفتاری بزرگ در ساختار انتظارات تورمی جامعه ایران است.
3. انسداد مسیرهای بازگشت ارز یا بلوکهشدن داراییهای خارجیدر گذشته، با شدت گرفتن تنشها، طرفهای خارجی اقدام به مسدودسازی داراییهای ارزی ایران یا تشدید تحریمهای بانکی کردهاند.
اما در جنگ اخیر، بانک مرکزی نیز اعلام کرد مسیرهای انتقال ارز از کشورهای چین، هند، عراق و امارات کاملاً فعال است.
افسانه دلارِ جنگ دیگر ترس ندارد
در حالی که بسیاری انتظار داشتند با آغاز و تداوم جنگ، افزایش شدید نرخ ارز رخ دهد، بازار مسیر دیگری رفت. این واکنش عقلانی و تجربهمحور، نشان میدهد که:
بازار ارز ایران در حال بلوغ تدریجی است؛
تکرار بحرانها، سیستم ایمنی روانی را بالا برده است؛
سیاستگذار اقتصادی، در حال یادگیری مدیریت بحران است؛
و مهمتر از همه، افسانه «دلارِ جنگ» در حال فروپاشی است.
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، نقطه عطفی بود برای درک بهتر بازار از بحران: بازار از شوک به تحلیل حرکت کرد. اینبار، دلار جنگ را باور نکرد.