یادداشتی از هیبت الله نژندی منش:
بایدها و نبایدهای «روز پس از شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی»

روز شکست رژیم صهیونیستی، تنها روزی برای شادی نیست؛ روزی برای مسئولیت، آیندهنگری، اصلاحات، و وحدت ملی است.
هیبت الله نژندی منش، دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی طی یادداشتی برای ایلنا به تشریح باید و نبایدهای پس از شکست ایالات متحده و اسرائیل در مقابل ایران پرداخت که به شرح زیر از نظر میگذرد:
در روزهایی که دشمنان بیرونی، بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، جنگی آشکار و تحمیلی را علیه ایران آغاز کردهاند، ملت ایران، با وجود تنوع سلایق، باورها و گرایشها، در کنار هم ایستادند. مردم ایران، صرفنظر از موافقت یا مخالفت با جمهوری اسلامی، با ایمان به سرزمینشان، جانانه از کشور دفاع کردند. حمایت بیسابقه مردم از نیروهای مسلح و ساختار حاکمیتی، باعث شد تا حمله برنامهریزیشده و بیرحمانه دشمن، با شکست مواجه شود. بیتردید، روز شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی، به زودی فرا خواهد رسید؛ اما مهم آن است که این روز تاریخی را نقطه آغاز بدانیم، نه پایان.
۱. جنگ؛ شر اجباری و آموزگار آینده
جنگ، هرچند تلخ و ویرانگر، آموزگاری سختگیر اما کارآمد است. هیچ انسان شریفی از جنگ استقبال نمیکند؛ اما وقتی دشمن حیات مردم، امنیت کشور و استقلال سرزمین را تهدید میکند، دفاع، وظیفهای بیقید و شرط است. ما باید از این تجربه تلخ، درسی عمیق بگیریم. پرواز حتی یک جنگنده متخاصم باید تا ابد برای ما زنگ هشدار باشد. فرو ریختن حتی یک ساختمان باید موجب تأملی ملی شود. جنگی که در آن کودکان ما به خاک و خون کشیده شدند، تنها با تقویت بنیادهای ملی میتواند پایان یابد.
۲. ضرورت تقویت بازدارندگی ملی
مهمترین اقدام در روز پس از شکست دشمن، توانمندسازی همهجانبه سیستم دفاعی کشور است. پیروزی، پایان مسیر نیست؛ بلکه آغازی برای افزایش توان بازدارندگی است تا ایران دیگر هرگز در معرض تهدید مستقیم قرار نگیرد. بازدارندگی تنها به معنی قدرت نظامی نیست، بلکه شامل دفاع سایبری، اقتصادی، فرهنگی و اطلاعاتی نیز میشود.
۳. ویروسهای داخلی و تهدیدات بیرونی
ایران همچون یک بدن زنده است که در برابر دو گونه ویروس باید ایمن شود:
ویروسهای بیرونی همان دشمنان آشکار خارجیاند؛ کشورهایی که با تجاوز مستقیم یا جنگ ترکیبی، موجودیت ایران را تهدید میکنند.
ویروسهای داخلی خطرناکترند. اینها عواملی هستند که با فساد، ناکارآمدی، سوءمدیریت، تبعیض یا بیعدالتی، جبهه داخلی را ضعیف میکنند و بستر ورود دشمن بیرونی را فراهم میسازند.
بنابراین، مقابله با تهدید خارجی بدون پالایش داخلی ممکن نیست. حاکمیت باید به صورت جدی و مؤثر به اصلاحات بنیادین و ساختاری درونی دست بزند. این اقدام، بیش و پیش از همه، شامل خود حاکمیت نیز میشود.
۴. حفظ وحدت ملی: سرمایهای گرانبها
در روزهای دفاع، همگان در کنار هم بودند؛ باحجاب و بیحجاب، موافقان و منتقدان، مسلمانان و غیرمسلمانان. این وحدت، سرمایهای بیبدیل بود که باید در روزهای پس از جنگ نیز حفظ شود. وحدت نباید موسمی باشد؛ باید به یک اصل ملی و راهبرد دائمی تبدیل گردد. رمز پیروزی ملت ایران، همدلی بیسابقه و فراگیر بود؛ نباید اجازه دهیم این سرمایه در فضای پس از جنگ، تضعیف شود.
۵. آشتی ملی، نیاز راهبردی آینده
در روز پس از پیروزی، مهمترین اقدام راهبردی، پیشبرد آشتی ملی و میدان دادن به همه ایرانیانی است که به ایران وفادارند. هیچ کس به دلیل ظاهر، پوشش، گرایش سیاسی یا عقیده، نباید از دایره ایراندوستی کنار گذاشته شود. همان کسانی که در روزهای سخت در کنار کشور ایستادند، شایسته نقشآفرینی در روزهای صلحاند.
منتقدان، دشمن نیستند؛ منتقد آگاه و دلسوز، سرمایه است. آنها که به جای رفتن، ماندند و جنگیدند، با تمام تفاوتهایشان، شهروندان حقیقی ایراناند. باید به آنها اعتماد کرد، به آنها نقش داد، و از آنان برای ساختن آیندهای قویتر بهره برد.
۶. ضرورت اصلاح حکمرانی
یکی از پیامهای روشن این روزهای تاریخی، نیاز به بازنگری جدی در شیوه حکمرانی است. حفظ همدلی ملی، مستلزم آن است که مسئولان کشور، گذشته را مرور کرده و برای ترمیم اعتماد عمومی، گامهای عملی و صادقانه بردارند. استغفار حاکمان از ملت نه نشانه ضعف، که علامت بلوغ سیاسی و اخلاقی آنان است.
۷. سازماندهی اتباع خارجی و امنیت ملی
از دیگر درسهای مهم این جنگ، ضرورت نظارت دقیق بر حضور اتباع خارجی در کشور است. هر فرد خارجی فاقد مدارک هویتی معتبر، میتواند بهصورت بالقوه تهدیدی برای امنیت ملی باشد. در روز پس از پیروزی، باید با قاطعیت اتباع فاقد مدارک معتبر شناسایی و اخراج شوند و از سوی دیگر در ورود و اقامت اتباع خارجی بازنگری و سختگیرانهتر شود تا مدیریت این موضوع از سطح پراکنده فعلی ، به سطحی سازمانیافته و هدفمند ارتقاء یابد.
۸. اجرای قاطع و عادلانه قانون
ایران نیازمند قانونهای بیشمار نیست، بلکه نیازمند اجرای قاطع، عادلانه و منظم همان قوانینی است که دارد. قانونشکنی، بهویژه توسط صاحبان قدرت یا سرمایه، باعث تخریب سرمایه اجتماعی و سست شدن اعتماد عمومی میشود. هر نوع مماشات با متخلفان، چراغ سبزی به دشمنان بیرونی است. بازدارندگی مؤثر، زمانی حاصل میشود که مردم ببینند قانون، برای همه یکسان اجرا میشود؛ بدون تبعیض، بدون ترس و بدون استثنا.
۹. حافظه ملی و انتقال تجربه
فراموش نکنیم این روزها باید حافظه بلندمدت جمعیمان را فعال نگه داریم. روایت این وحدت، ایستادگی و مقاومت، باید نسل به نسل منتقل شود. نه برای انتقام، بلکه برای آگاهی، اقتدار و بازدارندگی. روز شکست دشمن، باید به روز روایت مقاومت و همبستگی تبدیل شود. جشن پیروزی، نه صرفاً به خاطر شکست دشمن، بلکه برای نمایش بلوغ یک ملت باشد.
۱۰. میهن؛ خدای زمینی ما
در این روزها، همه فهمیدیم که هر انسان، دو خدا دارد: خدای آسمانی، و خدای زمینی که میهن اوست. همانگونه که در نماز، بر دشمنان خارجی نفرین میفرستیم، باید در دل و زبانمان درود و احترام به مردم خودمان جاری باشد؛ مردمی که در سختترین روزها، ستون ایران شدند. این مردم، شایسته تکریماند؛ شایسته شنیده شدن هستند، نه نادیده گرفتن.
فرجام سخن:
پیروزی در جنگ، اگر به اصلاح در صلح منجر نشود، یک فرصت سوزاندهشده است. روز شکست رژیم صهیونیستی، تنها روزی برای شادی نیست؛ روزی برای مسئولیت، آیندهنگری، اصلاحات، و وحدت ملی است. اگر این فرصت را دریابیم، ایران نهتنها پیروز جنگ، که پیروز تاریخ خواهد شد. به عنوان یک امر فوری سران حاکمیتی پیام قدردانی خود را نسبت به همه ایرانیان وفادار به ایران- حتی منقد و یا مخالف جمهوری اسلامی- بفرستند و هیچ ابایی از ابراز محبت و قدردانی نسبت به سرمایه های اجتماعی خود نداشته باشند. محبت محبت می آورد.