خبرگزاری کار ایران

آواربرداری در حال انجام است

asdasd
کد خبر : ۱۳۲۷۷۰۹

حسن محمدی- تهیه‌کننده

زلزله، ترسناک است اما صدای ترسناک ندارد. زلزله وحشت‌آفرین است اما چهره‌ وحشت‌آور و دلهره‌آوری ندارد. آن‌ دلیلی که موجب می‌شود زلزله، نام‌اش لرزه بر ذهن و بعد بر جسم انسان بیا‌ندازد، تصویرهای ساخته شده‌ای است که از آوارهای پس از آن در ذهن‌ ما با شنیدن نام‌اش شکل می‌گیرد.

در‌ واقع زلزله به خودی خود ترس ندارد، آوارهای پس از زلزله است که چون صاعقه بر سر انسان فرود می‌آید و آن را ترسناک می‌کند، صرفا به این خاطر که زلزله با خودش یک پیام به همراه دارد و آن پیام این است: دیر شده، اگر زنده ماندی، نفس‌ات به شماره نیافتاده بود و سکته نکرده بودی، دستت سالم بود، پای رفتن داشتی و چشم دیدن، حالا تازه وقت آواربرداشتن است.

حالا وقتی همه توانایی‌های بالا را داشتی، آوارها را که بر‌می‌داری خاطرات ذهن‌ات را خراش می‌دهد، جان می‌کَنی تا دوباره صاف شود زمین‌ات و ‌چه بسا که صاف نشود دیگر همه آن، یا حداقل بخش‌هایی از آن.

آن‌چه که زلزله را سخت می‌کند خاک‌برداری نیست، خاک‌بر‌سر شدن‌هایی است که روح‌ات را چنگ می‌زند.

این‌ سخنان‌ام نه برای روانشناسی زلزله و پیامدهای آن بلکه صرفاً به دلیل ترسیم وضعیت فرهنگی کشور است در روزهایی که یکی از مهم‌ترین رخدادهای سالانه و نوستالژیک هنری کشور در حال رقم‌خوردن است.

زلزله‌نگارهای سینمای ایران مدت‌هاست هشدار می‌دهند سینمای ایران زمین‌اش سست است و روی گسل. می‌گویند، پِی‌ها را محکم‌تر کنید، ستون‌ها را بازسازی کنید، کمی هم رنگ‌و‌لعاب لازم دارد، این بنای کهنه و استخوان‌‌دار. می‌گویند پنجره‌های‌اش کم است و لرزان، دوجداره‌اش کنید و محکم. اما معمار سنتی‌کار این بنای فرهنگی زیر بار نمی‌رود. می‌گوید همین است که هست، چیزی که زیاد است کارگر روز مزد، این نشد یکی دیگه. من فیلمنامه دارم، پول هم هست، بازیگر، کارگردان، فیلمبردار، تدوین‌گر، طراح صحنه، لباس و ‌گریم و … هم به وفور هست، پس برای تولید کم ندارم، می‌سازم. حالا تو هرچه فریاد بزنی که کارگر روز مزد تازه‌کار تو تا کار می‌سازد همچون عمله‌ای که فقط یک اتاقک می‌سازد اما ما می‌خواهیم ساختمان بسازیم با همه ویژگی‌های یک ساختمان. پی‌محکم، نور خوب، رنگ ‌ لعاب جذاب، خلاصه کلام؛ دیدنی و ماندنی. اما این همه واژگان که تو خرج می‌کنی، فایده ندارد، به خودت می‌آیی و می‌بینی که دیگر زلزله آمده و تو اگر زنده ماندی، نفس‌ات به شماره نیافتاده بود و سکته نکرده بودی، دستت سالم بود، پای رفتن داشتی و چشم دیدن، حالا تازه وقت آواربرداشتن‌ات است. دست‌بجنبان پسر! فعلا وقت آواربرداری است.

 

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز