طالب ریکانی:
اگر آن پنالتی گل میشد، طالب خوشحالترین آدم روی زمین بود

طالب ریکانی، کاپیتان صنعت نفت، میگوید هنوز به صحنه پنالتی دیدار مقابل آریو اسلامشهر فکر میکند.
به گزارش ایلنا، طالب ریکانی نقش اول یکی از حساسترین لحظات رقابتهای فصل اخیر فوتبال ایران بود. کاپیتان صنعت نفت آبادان در دیدار مقابل آریو اسلامشهر در هفته پایانی رقابتهای لیگ دسته اول فوتبال، یک ضربه پنالتی حساس را از دست داد که باعث کسب تساوی شد و با این نتیجه پیکان بعد از فجر شهید سپاسی شیراز جواز صعود به لیگ برتر را به دست آورد. ریکانی در یک گفتگوی متفاوت درباره از دست رفتن پنالتی، واکنش خودش به این ناکامی و احوالات این روزهای خودش با خبرنگار ما صحبت کرده که در ادامه میخوانید:
خداحافظی از نفت؟
اولین بار نیست که میروم و دلم تنگ میشود و زود برمیگردم. بار اول فولاد خوزستان بود دوره آقای حسین فرکی و بعد از آن آقامجید جلالی. اما نفت لیگ یک بود و به آبادان برگشتم. یک سال بعد به اجبار جدا شدم و استقلال خوزستان رفتم و بعد از آن سپاهان اما برگشتم نفت آبادان. یک جورایی هر وقت از نفت میرفتم منتظر تماس بودم که زودتر برگردم و هر بار هم به اجبار بود. اینکه خودم بخواهم بروم، نه والله اینطور نبود. شاید بگویند طالب خودت میخواستی بروی لیگ برتر بازی کنی اما نه والله. اصلا اینطور نبود و دو بار آخرین روز نقل و انتقالات و به اجبار جدا شدم و اگر تا ساعت 2 ظهر جایی نمیرفتم باید بیرون میماندم و هر بار به اجبار بود و خیلی زود منتظر تماسی برای برگشت بودم. از مدرسه فوتبال نفت آبادان اینجا هستم. فکر کنم همه ایران متوجه شدند که صنعت نفت را برای پول نمیخواهم و قلبی دوستش دارم و هر زمان که بخواهند برای آن بازی میکنم و باعث افتخارم است.
از دست رفتن پنالتی؟
خب معمولا در همه تیمها اینطور است که قبل از بازی میگویند چه کسی کرنر بزند، ضربه ایستگاهی با چه کسی و پنالتی. من پنالتی زن اول تیم هستم و فکر کنم قبل از این فقط یک بار پنالتی از دست دادم. چند سال پیش مثلا عیسی آل کثیر در تیم ما بود و میگفت شرایطم خوب است و میشود این پنالتی را بزنم که میگفتم بفرما و مشکلی نیست. برای من مهم نیست چه کسی گل بزند و واقعا تیم اهمیت دارد. اینبار که این اتفاق افتاد من منتظر ماندم شاید یک نفر، شاید به دلش بیفتد و بیاید بگوید طالب توپ را به من بده. برای من فرقی نمیکرد و میخواستیم صعود کنیم. در آن لحظه اگر خودم هم میرفتم و میگفتم این ضربه را نمیزنم، اگر خراب میشد و کس دیگری آن را از دست میداد باز انگشت اتهام به سمت من بود و میگفتند تو پنالتی زن اول تیم بودی و ترسو چرا نزدی! اصلا فکر نمیکردم توپ خراب شود و اینطور شرمنده مردم آبادان شوم.
احساسات خودت قبل از پنالتی؟
آن لحظه نگاه تابلو کردم و از داور پرسیدم چقدر وقت مانده. داور گفت توپ آخر است. من فقط فکر میکردم توپ را به تور بچسبانم و به هیچ چیز دیگری فکر نمیکردم. گفتم هر چه توان دارم پشت توپ میگذارم تا به تور بچسبد اما شرمنده شدم.
بعد از پنالتی به چه چیزی فکر میکردی؟
همان شب بازی که آن اتفاق برایم افتاد اصلا باور نمیکردم. هی تو دلم میگفتم کاش زمان به عقب برگردد. وای چرا من آخر. سرم در حال انفجار بود و نمیدانستم باید چه کنم. از خدا میپرسیدم چرا این اتفاق برای من و مردم آبادان افتاد. چرا در این همه سختی باید این اتفاق هم برای ما بیفتد. هوای بد و مشکلات زیاد و کمبود امکانات، چرا نشد که مردم آبادان خوشحال باشند. همیشه از شب بازی تا به امروز سوالم این بود. شب بازی با ماشین برگشتم آبادان و دوباره برگشتم تهران. من سه روز فقط تو راه بودم و مغزم آرام نمیشود. برای تیمم ناراحت هستم. قراردادم تمام شده و الان فقط هوادار صنعت نفت هستم. نه بازیکن سابق هستم نه کاپیتان و نه چیزی، فقط هوادار. دلم برای این تیم و مردمش میسوزد و واقعا نمیدانم باید چه کنم. وقتی شما یک تیمی را از ته قلب دوست داری و اتفاقی که میخواهی نمیافتد و خودت را سرزنش میکنی و ناراحتی. اگر بازی کنم فصل بعد یا نه همچنان به عنوان یک هوادار صنعت نفت میمانم.
وضعیت قراردادت با صنعت نفت؟
آقای کمالوند دو سه بار با من تماس گرفته بودند و گفتند با باشگاه نفت تماس بگیر. من تماس نگرفتم چون شدنی نیست و به هرحال باشگاه باید توسط نفراتی مثل سرپرست، مدیراجرایی و ... و حتی مدیرعامل تماس بگیرد و هماهنگی حضور را داشته باشد. من نمیتوانم زنگ بزنم مدیرعامل باشگاه و بگویم چه زمانی بیایم. دو سه بار اینطور شد و منتظر تماس آنها بودم. امسال هم منتظر میمانم و تا آخرین روز منتظر آنها میمانم. با تمام وجود منتظر تماس هستم تا بتوانم کمک کنم و اینبار اتفاق بهتری را شکل دهیم. هر موقع تماس گرفتند در خدمت هستم و نگرفتند فوتبال است و شاید خداحافظی کنم و رفتن جای دیگر واقعا سخت است. فکر و ذهنم تماما مشغول صنعت نفت است و من نیم فصل هم جای دیگری بودم کلا فکر و ذهنم مشغول صنعت و نتایج و شرایط آن بود. اینقدر پیگیر نفت بودم تمرکز روی تیم خودم نداشتم.
حواشی بعد از باخت؟
یک گروه واتسآپی داریم که معمولا هماهنگی بین بازیکنان در آن انجام میشود و فقط هم بازیکنان تیم در آن حضور دارند. آنجا هماهنگی میشود و حتی درد و دل هم میکنیم. بعد از بازی مسلما همه ناراحت بودند و بحث شده بود بین همه ما و به هرحال عصبانی بودیم و ناراحت. من هم یک وویس فرستادم در گروه و یک سری شیطنت کردند بعد از آن. البته در همان گروه با من از تمامی بازیکنان عذرخواهی کردم. هم بابت پنالتی که شاید زندگی خیلیها عوض میشد. اما مطمئن باشید اگر آن توپ گل میشد خوشحالترین آدم روی زمین نامش طالب بود.
هیچکس دوست ندارد آنجا و در آن لحظه باشد. خانواده من جزو اولینها برای حمایت از صنعت هستند، حتی اگر روزی قرار به اعتراض و مطالبهگری به شرایط باشد، پدر پیر من اولین نفری است در جلوی فرمانداری حاضر میشود طی تمامی این سالها. صنعت نفت جزوی از خانواده ما که نه، صنعت نفت یعنی خانواده ما. هیچکس بد خانوادهاش را تحت هیچ شرایط نمیخواهد. حق این شهر بیشتر از این است و البته در پایان با من به نوبه خودم بابت سهم خودم عذرخواهی میکنم.