رازهای یک مرداب ترسناک از نگاه یک عکاس؛
ثبت انرژی «اسرارآمیز» یک باتلاق جادویی/ عکسهایی که ژانر وحشت را تداعی میکنند
باتلاق یا مرداب اوکفنوکی، واقع در جنوب شرقی جورجیا، بزرگترین اکوسیستم تالاب آب سیاه در آمریکای شمالی و کمآسیبترین اکوسیستم آب شیرین در دشت ساحلی اقیانوس اطلس است. والتربنکس عکاس معاصر از این واقعه عکاسی کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا به نقل از سیانان، دیوید والتر بنکس عکاس معاصر به تازگی آثاری عجیب و گاه ترسناک از یک مرداب تیره را به ثبت رسانده است. مردابی که والتر بنکس از آن عکاسی کرده، اوکویفنوکی نام دارد که آن را بزرگترین مرداب سیاه در آمریکای شمالی میدانند. به گفته عکاس، آثارش چیزی عجیب در خود دارند که دیگران پیشتر به آن نپرداختهاند.
درباره باتلاق سیاه
اوکفنوکی، واقع در جنوب شرقی جورجیا، بزرگترین اکوسیستم تالاب آب سیاه در آمریکای شمالی و کمآسیبترین اکوسیستم آب شیرین در دشت ساحلی اقیانوس اطلس است. این تالاب به طرز شگفتانگیزی زیباست، با درختان سرو پوشیده از خزه که بر فراز گیاهان گلدار شناور بر روی آبهای سیاه به رنگ چای ایستادهاند. اعتقاد بر این است که اوکفنوکی یک کلمه سرخپوستی نهر به معنای «زمین لرزان» است، زیرا بخشی از «زمین» در باتلاق در واقع رسوبات پیت شناور است که هنگام راه رفتن یا وزش باد بر روی پوشش گیاهی و درختان حرکت میکنند و میلرزند. این باتلاق تقریباً ۱۶۵۰۰۰ هکتار یا حدود ۶۴۰ مایل مربع را پوشش میدهد. مرز آن در ژانویه ۲۰۲۵ با تملک ۲۲۰۰۰ هکتار دیگر، از جمله زمینهایی که توسط مالکان مختلف در یک منطقه کاهش سوخت ۱ مایلی در مجاورت پناهگاه نگهداری میشود، گسترش یافت.
پناهگاه ملی حیات وحش اوکفنوکی برای فراهم کردن «پناهگاه و محل پرورش پرندگان مهاجر و سایر حیوانات وحشی» تأسیس شده است.

تخمین زده میشود که ۱۰.۰۰۰ تا ۱۳.۰۰۰ تمساح آمریکایی در باتلاق سیاه ساکن هستند و به عنوان شکارچیان اصلی و مهندسان اکوسیستم عمل میکنند. تمساحها در یک روز آفتابی به راحتی قابل مشاهده هستند/ عکس از مایک رامی
نظرات عجیب دیوید والتر بنکس درباره باتلاق سیاه
عکاس درباره این مکان نظرات عجیبی دارد. او میگوید مرداب اوکویفنوکی فضای عرفانی دارد. حسی که توضیحش برای کسی که آن را تجربه نکرده، دشوار است.
او میگوید: اینجا یک حضور روحانی و مابعدالطبیعه دارد. بارها و بارها دیدهام که هرکسی قدم به این فضا میگذارد، میگوید که جادویی است. وقتی در آن مکان وقت میگذرانی، انگار چیزی نادیده و ناشنیده و نانوشته، درونت را لمس میکند.
ماجرا از این قرار است که بنکس طی سه سال گذشته، حدود ۷۰ شب را تنها در این مرداب سپری کرده است! منطقهای که بیش از ۴۰۰ هزار هکتار از جنوب جورجیا تا شمال فلوریدا امتداد دارد. بنکس در ادامه چند روز در جزایر یا سکوهای چوبی مرتفع کمپ میزده است.

این کلبه شکار صد ساله در جزیره فلوید قرار دارد، عکاس دیوید والتر بنکس گفت. بازدیدکنندگان میتوانند برای اقامت در آن مجوز بگیرند. او به یاد میآورد: در ابتدا برایم خیلی ترسناک بود که داخل آن کمپ بزنم تا اینکه آسمان شروع به تاریک شدن کرد و تصمیم گرفتم داخل باشم تا اینکه پنجرههای تاریک آن بالای سرم سایه بیفکنند. بعدها بارها بازگشتم و این کلبه چوبی کوچک به نقطه برجسته سفرهای من تبدیل شد. ... من کلبه را جارو میکردم و نقش یک تعمیرکار را بازی میکردم و به عنوان مباشر موقت به خودم افتخار میکردم.
بنکس میگوید: روزهایم را با پارو زدن و تلاش برای «کاملاً در لحظه بودن» میگذراندم. تلاشم این بود که صرفا در لحظه حال زندگی کنم. هرچه میدیدم و هرچه مرا جذب میکرد، همان را سوژه عکسهایام قرار میدادم. اما در ابتدا، چیزی کم بود. عکسها به تنهایی نمیتوانستند حسی که من را در مرداب تجربه میکردم را منتقل کنند. پس تصمیم گرفتم خلاقانه عمل کنم. من شروع به آزمودن تکنیکها کردم تا رنگهای بیشتر و عناصر خیالانگیزتری به مناظر و حیاتوحشی که با آن مواجه میشد، اضافه کنم.

یک تمساح در زیر آب یک گذرگاه باریک پرپیچ و خم دیده میشود. این تصویر با فلاش های رنگی و نور روز روشن شده است.
بنکس میگوید: همیشه شیفتهی این بودم که بدانم عکاسی چگونه میتواند چیزی فراتر از چشم ما را به ثبت برساند. به خصوص وقتی سراغ عکاسی با شیوه رئالیسم جادویی میرود. البته که این یک علاقه شخصی است حتی اگر در عکاسی به آن نپردازدم.
حال بنکس پس از تجاربی دور از ذهن قصد دارد مجموعه عکسهایش را در قالب کتابی با عنوان «زمین لرزان: سفری تعالیبخش در اوکیفنوکی» منتشر کند.
لازم به یادآوری است؛ واژهی «اوکیفنوکی» در زبان موسکوگی به معنای «سرزمین زمین لرزان» ترجمه شده است.
بنکس میگوید: میخواستم به همان حس روحانی و عرفانی اشاره کنم که مردم از قرن هجدهم، از زمان سفرهای ویلیام بارترام، دربارهی آن صحبت کردهاند. ناگهان همهی ترفندهایی که برای خلق حس سوررئال در یک تصویر داشتم، یک بستر واقعی برای استفاده پیدا کردند!این جلوهها عمدتاً نتیجهی استروبلایتها و ژلها یا فیلترهای رنگی هستند.

در این عکس با نوردهی طولانی، بنکس از چندین استروب ژلهای، یک چراغ قوه قوی و یک اشاره گر لیزری که در جهات مختلف تقسیم شده بود، استفاده کرد. ایده این بود که حس احاطه شدن توسط کرم شب تاب ها در Okefenokee را تقلید کند.
بنکس توضیح میدهد: وقتی به سفر میروم، معمولاً دو نور دارم: یکی روی دوربین یا جدا از آن، و دیگری یک استروب قویتر شبیه نورهای استودیویی. معمولاً از یکی یا هر دوی اینها استفاده میکنم. گاهی ژلهای رنگی روی آنها میگذارم تا نور به رنگ دیگری بتابد.

یک تمساح در شب در آبراه پرپیچوخم کانال ران. قدردانی بنکس از تمساحها با گذشت زمان افزایش یافت. او در کتاب خود نوشت: لبخندهای قلابدار، زبان بدن و طبیعت بیقید و بندشان مرا به یاد پیتبولهای عزیزی میاندازد که بیشتر دوران بزرگسالیام را با من همراه بودهاند." "کمکم احساس خویشاوندی میکنم، بدون اینکه احترام خود را به قدرت افسارگسیخته آنها از دست بدهم.

او ادامه میدهد: بعضی تصاویر پیچیدهتر، با نوردهی طولانی (Long Exposure) ساخته میشوند؛ بهویژه قبل از طلوع یا بعد از غروب، یعنی زمانی که نور بسیار کم است. فرض کنید منظرهای را دوست دارم. دوربین را روی سهپایه میگذارم، نوردهی طولانی میکنم، و در طول این نوردهی، با استروبها میدوم و بخشهای مختلف را نور میزنم، گاهی با رنگهای مختلف این کار را انجام میدهم. اگر هم نور استروب نرسد، چراغقوههای قوی کوچک دارم که با همان ژلها، فضاهای دورتر را نقاشی نوری میکنم.

نوردهی طولانی دستی در هنگام گرگ و میش، تاج پوشش درختان بالای کانال ران را نشان میدهد. تکنیکهای مذکور، کمک میکنند تصاویر احساسیتر شوند. اما یک فایدهی دیگر هم دارند: توجه مخاطب را جلب میکنند.
او در اینباره میگوید: این روزها مردم در معرض حجم عظیمی از محرکهای بصریاند. بخشی از کار من این است که مردم را از این حالت اسکرولکردن بیرون بکشم و وادارشان کنم مکث کنند، نگاه کنند و سؤال بپرسند.
بنکس میخواهد با کتابش آگاهی عمومی دربارهی مرداب و تهدیدهایی که با آن مواجه بوده و هست، افزایش دهد.

استروبهای چند رنگ با ژل، قطرات باران را در این عکس با نوردهی طولانی که در دریاچه بیگ واتر در یک شب سرد گرفته شده است، روشن میکنند.
نتایج تلاش بنکس و مرارتهایی که کشیده، باعث شده فعالان محیطزیست اخیراً جلوی احداث معدن تیتانیوم دیاکسید در «تریل ریج» (واقع در مرز شرقی مرداب) را بگیرند. نگرانی این بود که معدنکاری، سطح آب مرداب را پایین بیاورد و خطر آتشسوزی را افزایش دهد. در ادامه با ورود صندوق حفاظت از طبیعت «The Conservation Fund»، که زمین ۸۰۰۰ هکتاری مورد مناقشه را خریداری کرده، این تهدید متوقف شده است.

دریاچه بیگ واتر قبل از طلوع آفتاب، احاطه شده توسط مه. بنکس به یاد آورد: منطقه آنقدر پوشیده از مه بود که در نهایت یک مایل در جهت اشتباه پارو زدم و دو مایل به سفر روزانهام اضافه شد.
بنکس میگوید: مرداب تا زمانی که حریم پیرامونیاش محافظت نشود، کاملاً ایمن نیست. این منطقه، پناهگاه ملی حیاتوحش است؛ اما فقط خودِ فضا محافظت شده — نه مرزهایش!
او که مشتاق حفاظت از این مرداب است و آن را نامزد ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو میداند، میگوید: این مکان باید برای نسلهای آینده حفظ شود.

گیاهان کوزهای گوشتخوار، جزء اصلی چمنزارهای اوکیفنوکی هستند و بهصورت دستهای در دستهها قرار میگیرند.
اوکیفنوکی یکی از بزرگترین اکوسیستمهای آب شیرین دستنخورده در جهان است؛ با تنوع زیستی شگفتانگیزی از جمله گونههای نادر و در معرض خطر مانند لاکپشت گوفِر.
بنکس میگوید: باتلاقها مثل جنگلهای ردوود در جنوب آمریکا هستند. اینجا درختان غولپیکر و باستانی ما هستند. و بیش از نیمی از زمینهای باتلاقی ۴۸ ایالت اصلی آمریکا از بین رفتهاند.
بنکس، از همان شب اول، وقتی توسط سمفونی قورباغهها، جغدها و غرش تمساحها همراهی شد، به اوکیفنوکی و احساسی که در او ایجاد میکرد، دل بست. او در توضیحات بیشتر بیان کرد: گاهی سکوت بزرگ و خلوتی ژرف دارد؛ جایی برای مرکز یافتنِ خود و دور شدن از شلوغی روزمره. گاهی دیگر، طوفانهای شدید یادآور نیروی مهارنشدنی طبیعتاند. این تجربهها باعث شده قدر زندگی را بیشتر بدانم؛ موضوعی که در کتاب نیز دربارهاش نوشتهام.
او مینویسد: آنچه بین این صفحات است، یک گزارش جامع از واقعیتها نیست — بلکه حقیقت تجربهی من است. آگاهی تازه، مکاشفه و درهمتنیدگی. امیدوارم زمین لرزان نهتنها آنچه دیده میشود، بلکه آنچه احساس میشود را ثبت کند — آن کیفیت اسرارآمیز و بیانناپذیر این فضای ابتدایی.

یک سرخس مردابی با فلاش رنگی روشن شده و در این عکس سه نوردهی که در امتداد کانال Suwannee گرفته شده، روی خودش لایه بندی شده است.
کمی درباره بنکس و ویژگیهای حرفهایاش
یکی از مقولاتی به آثار بنکس معنا و مفهومی عمیقتر میبخشد توجه به ماهیت تجربهمحور عکاسی است که آن را «Experiential Photography». بنکس برخلاف عکاسی مستند کلاسیک که بر «مشاهده» متکی است، به سمت عکاسی تجربهمحور میرود؛ جایی که عکس بازتاب «حضور»، «زیستمکان» و «تجربهی عرفانی» است. این رویکرد نزدیک به سنتهای سینمای مراقبهای (مثل بلاتار یا کالینن) است که فضا را به سوژهای زنده بدل میکنند.
موضوع دیگر در رابطه با بنکس و آثارش، سایکدلیک کردن واقعیت به عنوان نقد رسانهای است. استفاده از ژلهای رنگی، نورهای استروب و نوردهی طولانی، نه تنها زیباییشناختی است؛ بلکه یک استراتژی دیداری است برای بیرون کشیدن مخاطب از اشباع بصری عصر اسکرولکردن. به عبارتی، او «تجربهی درونی» را بر «بازنمایی بیرونی» ترجیح میدهد.
سومین مولفه بنکس تلاقی اکولوژی و رئالیسم جادویی است. مرداب اوکیفنوکی فضایی است که از دید مردم بومی و نویسندگانی چون بارترام، همیشه ماهیتی عرفانی داشته است. بنکس با ابزارهای مدرن، همان حس را به زبان تصویری امروز بازسازی میکند.
چهارمین ویژگی هنرمندان بنکس اهمیت دادن به زیباییشناسی آرامش – وحشت است که به لاتین از آن به عنوان «Calm–Awe Dialectic». این مورد ترکیبی است از: «سکوت و مکاشفه»، «خطر، طوفان و طبیعت خشن». تمام این موارد باعث شده کتاب بنکس به مکانی برای مواجهه با خویشتن تبدیل شود.
پناهگاه ملی حیات وحش اوکفنوکی برای فراهم کردن «پناهگاه و محل پرورش پرندگان مهاجر و سایر حیوانات وحشی» تأسیس شده است.