منتقدان ادبی در ویژگیهای شعر حافظ بیان کردند:
تلفیق موسیقی، زندگی و عرفان در ادبیات

حافظ شاعری است که در سراسر دنیا تحسین میشود و ادبیات فارسی را با پیچیدگیها و زیباییهایش به دنیا شناسانده است.
به گزارش ایلنا، منتقدان ادبی معتقدند حافظ شاعری تکرارناشدنی در ادبیات فارسی است. بسیاری از زبانهای دنیا از بین رفته یا در حال فراموشیاند. زبان فارسی اما فراتر از مرزهای ایران پویایی خود را حفظ کرده و مشاهیری مانند حافظ از عوامل اصلی پویایی و زنده بودن این زبان است.
اما پرسش اینجاست که چرا دیگر نویسنده، شاعر و ادیبی مانند حافظ در ایران نداریم؟
حافظ روشنفکر عصر خویش
حافظ فارسی را در عصر خود به اعتلا رسانده است
انوشه منادی، نویسنده به ایلنا گفت: حافظ شاعر، عارف و روشنفکر دوران خود بوده و با اشعاری که سروده، زبان فارسی را به اعتلا رسانده است. او در فرهنگ بومی و عامیانه مردم ریشه کرده است.
او افزود: حافظ در زبان ما موفق شده در موسیقی کلام و دیگر عرصههای کلام را درنوردد. بعد از او کسی مانند او در ادبیات و شعر فارسی پدید نیامد. همانطور که دیگر اثری جاودانه مانند شاهنامه به رشته تحریر در نیامد.
منادی گفت: بسیاری تلاش کردند تا اثری مانند شاهنامه خلق کنند، نمونه آن کوشنامه است اما هیچ یک موفقیتی مانند فردوسی کسب نکردند.
حافظ هرگز تکرار نخواهد شد
اسماعیل آذر، مدرس و حافظپژوه به ایلنا گفت: به نظر من هرگز حافظ تکرار نخواهد شد. هرکسی بخواهد ریزبینیهای خاص داشته باشد به این حرف خواهد رسید که کسی نمیتواند به حافظ برسد چراکه اشعار او سرشار است از ایهامات و مسائل مختلف است. مثلا این شعر او
ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت پیران پارسا را
او افزود: در این بیت پارسی گو یک لحن موسیقی است، چندتن از ملحدان طی جریانی نزد شیخ جان میروند، یکی در پاسخ به گفتن گرفت پارسی را. گفتن به معنای خواندن است. مثلا این مصرع که حافظ میگوید مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما، مطرب یعنی خواندن.
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کام جهان شد به کام ما
او افزود: همین موضوع در صفوه الصفا از محمد اسماعیل بزاز همدانی آمده است. لولهای بیامد از پارسیها، شیخ عطار غزلی خواند پارسی. به این معنا که با لحن خاصی میخواندند. قدما میگفتند مقامات عجم یا عجم خوانی. بخشندگان عمرند، گروهی از بخشیها از قبایل ترک بودند در خراسان و هنوز هم هستند. واژه بخشیها را به گوش نزدیک میکند، به معنی نوازندگان. بشارتنامه نوعی ساز است که در مناقب العارفین افلاکی آمده است که فرمود که سرنا و بشارت بیاورند.
آذر گفت: در این بیت هم آمده است؛ رو بشارت بزن که عید سعید نوبت دولت سعید آمد. در این ابیات پارسی گو یک لحن موسیقی است، بشارت نامه ساز است، مژده را نیز میتوان استنباط کرد. پارسا نیز هندیانی که در ایران زندگی میکردند پارسا نامیده میشدند. در یک بیت حافظ چه داستانهایی نهفته است.
او افزود: در متن زندگی میتوان حافظ را یافت. حافظ از زندگی میگوید؛
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست
پیوند عمر بسته به مویی است هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟
آذر گفت: اگر هزار سال دیگر از حافظ بگذرد هرکه حافظ را بخواند، لذت میبرد. از ازل تا به ابد فرصت درویشان است. حافظ شاعر عشق، شباب و زندگی است.
کار خودگر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
او تاکید کرد: چنین هنری را هیچ کس نمیتواند داشته باشد.
آذر در ادامه گفت: اولین بار سال ۱۸۱۴ میلادی توسط هربرت دیوان حافظ ترجمه شد و سپس چند نفر آلمانی ترجمه کردند، اما در هیچ کدام لحن و حالت موسیقیایی اشعار حافظ به خوبی منتقل نشده است. گوته از این ترجمهها حافظ را شناخت و میگفت حافظ آیا میتوانم نوکر در میخانهای شوم که تو مستی خود را از آن وام گرفتی. گوته گفت حافظ تو مثل کشتی اقیانوس پیمایی و من مثل یک تخته پاره.
او افزود: من کتابی دارم به نام حافظ در آنسوی مرزها. در این کتاب گفتهام در دنیا چقدر حافظ تحسین میشود.