بهمن کامیار در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
برای حضور فرهاد اصلانی در این فیلم ۶ سال صبر کردم/ اتمسفر «لاکپشت» در خدمت فضای ذهنی کاراکتر اصلی است

بهمن کامیار با اشاره به اینکه فرهاد اصلانی تنها بازیگری است که میتوانست نقش اصلی «لاک پشت» را بازی کند، خاطرنشان کرد که برای حضور این بازیگر در این فیلم ۶ سال صبر کرده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «لاک پشت» به کارگردانی بهمن کامیار این روزها در سینماهای کشور در حال اکران است. این اثر چهارمین فیلم سینمایی این کارگردان به حساب میآید که فرهاد اصلانی، نازنین بیاتی، صابر ابر، آزیتا حاجیان و هومن برقنورد در آن ایفای نقش کردهاند.
«لاک پشت» روایتگر قصه یک روانپزشک است که با مسائل و دغدغههای درونیاش درگیر است. این فیلم برای اولین بار در بخش ویژه چهلوسومین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. به بهانه اکران عمومی آن با بهمن کامیار گفتوگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر میگذرانید:
ایده «لاک پشت» چگونه شکل گرفت؟
از آنجا که به ژانر سایکودرام و فیلمهای روانشناسانه علاقه دارم ایده «لاک پشت» در سال ۹۶ و ۹۷ با این تئوری به ذهنم رسید که ما برخی مواقع درگیر وقایعی میشویم که ساخته و پرداخته ذهنیات ماست. همان موقع فیلمنامه را با فرهاد اصلانی مطرح کردم، ایشان فیلمنامه را دوست داشت و قرار شد هر زمان که فرصت بازی در این اثر را پیدا کردند ما تولید را آغاز کنیم و ۵ یا ۶ سال طول کشید تا فرصت ساخت این فیلم فراهم شد.
من زمان نگارش فیلمنامه به فرهاد اصلانی فکر کرده بودم و به نظر من هیچ بازیگری جز ایشان نمیتوانست این نقش را بازی کند و اولین کسی که فیلمنامه «لاک پشت» را خواند هم فرهاد اصلانی بود که خوشبختانه در نهایت فیلم با همان ترکیب مدنظرم ساخته شد.
چرا معتقدید که فقط فرهاد اصلانی میتوانست این نقش را بازی کند؟
قصه «لاک پشت» مملوء از کنشهای درونی است، این فیلم و این شخصیت با کنشهای ذهنی و درونی پیش میرود و بازیگر باید در حالیکه کنشهای بیرونی ندارد با استفاده از تکنیکهایی بدون کنشهای بیرونی حس مدنظر را منتقل کند.
من در ایران هیچ بازیگری را نمیشناسم که در این مورد توانایی فرهاد اصلانی را داشته باشد و به همین دلیل فکر میکنم او بهترین گزینه برای این نقش بود که به خوبی هم از پس آن بر آمد.
کاراکتر اصلی فیلم «لاک پشت» یک معضل یا اختلال روانی دارد که خودش هم روانپزشک است. چرا فردی با تخصص روانپزشکی را برای داشتن چنین اختلالی انتخاب کردید؟
این انتخاب خیلی هدفمند بود. عموم مردم فکر میکنند کسی که پزشک است خودش مریض نمیشود یا کسی که وکیل است خودش درگیر دادگاه نمیشود؛ در واقع تصور بر این است که افراد با تخصصهایی که دارند درگیر مشکلاتی مربوط به همان تخصص خود نمیشوند.
این ایده که اگر یک روانپزشک خودش درگیر بیماری روانی شود چه اتفاقی برایش رخ میدهد یا چگونه میتواند این مشکل را مدیریت کند برایم جذاب بود. شاید واقعاً در این شرایط فرد به این نتیجه برسد که آن کارهایی که خودش به عنوان راهکار به دیگران ارائه میدهد حالا در زندگی خودش کارایی ندارند. این چالش واقعاً جالب بود که یک متخصص اعصاب و روان را درگیر یک مشکل عصبی و روانی نشان دهم و فکر میکنم این ایده در این قصه نتیجه خوبی داشت.
پرداختن به موضوعی اینچنین جزئی در زندگی یک روانپزشک نیازمند شناخت بالایی از جزئیات زندگی روانپزشکها است. چطور به این شناخت رسیدید؟
وقتی به یک موضوع علاقهمند میشوم و میخواهم درباره آن فیلمنامهای بنویسم به سراغ جزئیات بسیاری درباره آن موضوع میروم و سعی میکنم در کوچکترین مسائل به شناختی کافی برسم. وقتی ایده «لاک پشت» به ذهنم رسید دوستانی داشتم که در حوزه روانپزشکی فعالیت میکردند و من در آن مقطع بدون اینکه هدفم را بیان کنم و بگویم که در حال نگارش یک فیلمنامه هستم رفت و آمدهایم نزد این دوستان را بیشتر کردم و به بهانههای مختلف در لحظههای غیرکاریشان حضور داشتم و بدون اینکه خودشان متوجه شوند آنها را مطالعه میکردم و این پروسه من را به شناخت خوبی درباره جزئیاتی که برای «لاک پشت» مدنظر داشتم، رساند.
جدا از فضای ذهنی کاراکتر که فیلم سعی دارد مخاطب را به آن نزدیک کند، فضای بیرون از ذهن کاراکتر را هم در تناسب با درونیات کاراکتر اصلی طراحی کردید؟
اتمسفر فیلم در تمام جزئیات کاملاً بر همین اساس چیده شده که ما به فضای درونی کاراکتر اصلی برسیم. در قاببندیها، انتخاب لنز، جای دوربین و همه طراحیهای نور و دیگر عناصر فضاسازی مثل انتخاب رنگها و لوکیشنهای مختلف جزئیاتی در نظر گرفته شده که اتمسفر فیلم کاملاً همخوان با فضای ذهنی کاراکتر اصلی باشد.
ما به همه این جزئیات در پیشتولید فکر کردیم و چنین اتمسفری خارج از فضای مرسوم سینمای ایران است؛ در واقع کمتر فیلمی را میتوان در سینمای ایران مثال زد که این اتمسفر را تا این حد با پرداختن به جزئیات ایجاد کرده باشد. ما حتی به شدت تنگستن هم توجه داشتیم، اینکه تصویر کجا اور اکسپوز و کجا آندراکسپور باشد هم برای ما مهم بود و همه آکساسوار صحنه در خدمت شکلگیری اتمسفر مدنظر بود که خوشبختانه آنچه که مدنظر داشتیم شکل گرفت و به وجود آمد.
این فضاسازی هرچند که مخاطب را با کاراکتر اصلی بیشتر سمپات میکند اما با توجه به فضای ذهنی این کاراکتر تحمل این اتمسفر برای مخاطب کمی سخت و آزاردهنده شود.
بله و این در همزادپنداری با چنین کاراکتری گریزناپذیر است. ما سعی داریم مخاطب با شخصیت اصلی و همه درونیات و غصههایش همراه شود و در واقع کنارش بنشیند. این ویژگی به فرم روایت فیلم مربوط میشود، «لاک پشت» از منظر اول شخص تعریف میشود و در چنین شکل روایتی مخاطب کنار کاراکتر قرار میگیرد و همه چیز از جمله دوربین، جای دوربین و قاببندیها حائز اهمیت میشوند.
وقتی همه چیز در خدمت شخصیت اصلی باشد ناخودآگاه ممکن است برخی مواقع فیلم آزاردهنده شود چراکه مخاطب با تجربه قهرمان فیلم همراه شده، او را حس میکند و با او همراه میشود و شخصیت اصلی «لاک پشت» هم درونیاتی دارد که همراه شدن با آنها شاید چندان لذتبخش نباشد.
«لاک پشت» شاید نمونه چندانی در سینمای ایران نداشته باشد اما فیلمسازان بزرگی در دنیا هستند که آثارشان در گونه سینمای سایکودرام قرار میگیرد. آیا از فیلمساز خاصی در ساخت این اثر الگو گرفتید؟
من تحت تأثیر فیلمسازان بسیاری هستم که اینگونه فیلم میسازند. دیوید لینچ از فیلمسازان محبوب من است که آثارش را بارها مرور کردهام و تحت تأثیر این فیلمساز هستم اما نمیتوانم بگویم که از او یا یک فیلمساز و فیلم خاص الگوبرداری کردهام.
من به این سینما علاقه دارم و ناخودآگاه چنین فیلمسازانی روی من تأثیر داشتهاند.
فیلم مدتی اکران نشد و صحبت از توقیف «لاک پشت» در رسانهها مطرح بود. کمی از پروسهای بگویید که فیلم طی کرد تا به اکران رسید.
مشکلی که برای این فیلم به وجود آمد در واقع یک بحث سلیقهای بود و باعث شد در یک بازه زمانی طولانی فیلم دچار مشکل شود. مدیریت سازمان سینمایی آن دوره به اینگونه فیلمها علاقهای نداشت و سعی داشتند با مطرح کردن مباحثی جلوی اکران این آثار را بگیرند. مثلاً فیلم من را مروج سبک زندگی غیر اسلامی ایرانی میدانستند؛ من با این مسئله واقعاً مشکل داشتم، این جمله کاملاً غلط است چون ما اصلاً تعریف مشخصی از سبک زندگی ایرانی اسلامی نداریم.
«لاک پشت» قصه دارد که در یک طبقه اجتماعی مشخص روایت میشود و این نوع سبک زندگی در این طبقه رواج دارد. اگر قرار بود این فیلم در طبقه پایینتری روایت شود قطعاً شکل کنشها و اتفاقات متفاوت بود و حتی فضای اثر ذهنی نبود یا اگر فرد در طبقه بالاتری بود هم مطمئناً برخوردش با موضوع متفاوت بود و احتمالاً هیچ کنشی در او دیده نمیشد. من نمیتوانم قصهای در یک طبقه اجتماعی روایت کند و فرهنگ آن طبقه را حذف کنم یا تغییر دهم تا بلکه فیلمم با مشکلی مواجه نشود، در این صورت من دروغ گفتهام و فیلمم هم هیچ ارزشی ندارد چون طبقهای که قصه در آن روایت میشود و جزئیات زندگی افراد در این طبقه اجتماعی بسیار مهم است.
آیا شخصیت دختر قصه هم مربوط به همین طبقه است؟
اتفاقاً این شخصیت هم نماینده گسستی است که در این طبقه به وجود آمده، ما در این طبقه یک فاصله فرهنگی دیدگاهی بین نسل قبل و نسل جوان امروزی میبینیم که این فاصله حتی در نوع پوشش آنها هم دیده میشود.
این مسئله مهمی است که ما این تضاد و اختلاف فرهنگی و فکری نسلها را حتی در قشر نخبه و طبقه متوسط هم میبینیم و اختلافی که بین فرناز و خانوادهاش وجود دارد هم نماینده همین اختلاف و گسست است. جامعه ما به سرعت در حال تغییر است و ما اختلاف نگاهی که در خانوادهها به وجود آمده را در هر قشری با شکلهای مختلف شاهد هستیم.
به سرعت تغییرات در جامعه اشاره کردید. فیلمنامه این اثر سال ۹۶ و ۹۷ نوشته شده و در این سالها با تغییرات بسیاری در جامعه روبرو بودیم. آیا این تغییرات در پروسه ساخت بر فیلم «لاک پشت» تأثیر داشت؟
بله قطعاً، من در آن زمان طراحی اصلی فیلمنامه را انجام دادم اما در زمان ساخت «لاک پشت» لباس، گریم، طراحی صحنه و برخی دیالوگها بهروز شد و ما برای اینکه فیلم را متناسب با تغییرات و فضای امروزی جامعه بسازیم مجبور بودیم که تغییراتی در جزئیات به وجود بیاوریم.
آیا از شرایط اکران رضایت دارید؟
بله، خوشبختانه هفته اول خوبی را در اکران پشت سر گذاشتیم و رضایتی نسبی وجود دارد. تبلیغاتی را برای بهتر دیده شدن اثر در نظر داریم و خوشبختانه به نظر میرسد که فیلم مخاطب خود را پیدا میکند و هر روز بهتر و بیشتر دیده میشود.