در گفتوگو با نویسنده کتاب «رخنه» مطرح شد(بخش اول)؛
از مکر یهود نباید غافل شد/ چرا انفجار پیجرها یک جنایت جنگی بود؟

محمد مردانیان عملیات انفجار پیجرها توسط اسرائیل را یک جنایت جنگی میداند چرا که در این عملیات افراد غیرنظامی نیز مورد هدف قرار گرفتند و به طور کل قرار دادن مواد منفجره در وسایل غیرنظامی یک اقدام جنایتکارانه در جنگ به حساب میآید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴، هزاران پیجر دستی که مورد استفاده اعضای حزبالله لبنان بود، بهطور همزمان در سراسر لبنان منفجر شدند. انفجار این پیجرها عملیاتی بود که توسط اسرائیل اجرایی شد تا نفرات بسیاری از اعضای حزبالله را مجروح کنند، در این حمله، حداقل ۴۲ نفر از جمله حداقل ۱۲ غیرنظامی شهید و بیش از ۳۰۰۰ نفر زخمی شدند.
محمد مردانیان که پیشتر نگارش کتابهایی با عنوان «ژنرال»، «دنیا بازیچه صهیونیست»، «گاندو» و «یک و بیست دقیقه بامداد» را در کارنامه خود داشته، در جدیدترین اثرش با عنوان «رخنه» به سراغ موضوع انفجار پیجرها رفته و در گفتوگو با جانبازان عملیات پیجر، اسناد موساد و سخنرانی و اظهارات مقامات اسرائیل و همچنین گفتوگو با مجتبی امانی سفیر وقت ایران در لبنان روایتی از اجرایی شدن این عملیات و برنامهریزیهای پیش از عملیات توسط موساد و اتفاقات پس از آن به بررسی نفوذ موساد در شبکه اطلاعرسانی حزبالله پرداخته است.
به بهانه انتشار این کتاب با محمد مردانیان گفتوگویی داشتیم که در ادامه، بخش اول این گفتوگو را با موضوع «محتوای کتاب رخنه» و بخش دوم (که به زودی منتشر میشود) را با موضوع «عملیات پیجر اسرائیل و ابعاد مختلف این عملیات» میخوانید:
ایده نگارش کتاب «رخنه» چگونه شکل گرفت؟
من مدتهاست در حوزه نگارش کتاب در حوزه محور مقاومت مشغول به کار هستم. تقریباً کتابهای قبلی من هم در همین حوزه بودند. من جانبازان پیجری حزبالله را مدام در ضاحیه یا در مراسم تشییع سید حسن نصرالله میدیدم و میخواستم برای این افراد کاری انجام دهم و برایم جالب بود که در تعامل با این افراد در روحیه آنها هیچ شکستی نمیبینم و آنها که بعضاً دست یا چشمهایشان را از دست دادهاند روحیهشان با زمان پیش از این اتفاق تفاوتی نکرده است.
با هماهنگی رایزن فرهنگی سفارت ایران، آقای سید کمیل باقرزاده من نامهای گرفتم و هماهنگیهایی صورت گرفته که به بنیاد شهید لبنان رفتم و از آنجا موارد لازم برای پیگیری به ما معرفی شد.
چند ماه پس از انفجار پیجرها من در لبنان بودم و شروع کردم به مصاحبه گرفتن با افراد مختلف که البته مصاحبه با عزیزان جانباز بخشی از منابع این کتاب است، من از منابع عبری هم استفاده کردم و باید بگویم بسیاری از منابع مهم این کتاب از منابع صهیونیستی گرفته شده است؛ مثل سخنرانی نتانیاهو، سخنرانی دیوید بارنیا رییس موساد، مصاحبه مامور موساد با شبکه سی بی اس امریکا و... که بنابراین بسیاری از موارد در این ماحبه از زبان دشمن است.
منبع دوم این کتاب مصاحبههایی است که با جانبازان داشتم و هر مصاحبه مثل قطعات پازلی است که کنار هم قرار میگیرد و ما را به اطلاعاتی درباره این اتفاق میرساند و تصویر کاملی از ماجرا ایجاد میکند.
با جانبازهای مختلف درباره این موضوع مصاحبه کردم و برخی مواقع روزی دو تا سه مصاحبه داشتم. کنار هم گذاشتن مصاحبهها من را به اطلاعات نابی رساند. منبع سوم این کتاب هم مصاحبه با دکتر مجتبی امانی سفیر ایران بود که ایشان هم اطلاعات خوبی در اختیار من قرار دادند و حرفهایشان مهر تأییدی بر بسیاری از اطلاعات بود.
البته منابع دیگری هم در نگارش این کتاب نقش داشتند که مهمترین منابع همین سه مورد بود.
چه مسائلی از اظهارات صهیونیستها در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته و راستیآزمایی از اظهارات آنها چگونه صورت گرفته است؟
به عنوان کسی که در حوزه فعالیتهای صهیونیستها کار کردهام باید بگویم که آنها در مباحث امنیتی اتفاقاً برخی مواقع دستاوردهایشان را برای ابراز قدرت کاملاً صادقانه بیان میکنند، حتی رؤسای اخیر موساد کتابهای خاطرات خود را منتشر کردهاند و حتی ماجرای ترور شهید عماد مغنیه را تحت عنوان کتابی با محتوای مصاحبه یک خبرنگار منتشر کردهاند.
در واقع در مباحث اطلاعاتی اگر تاریخی از آن ماجرا گذشته باشد و اطلاعات محرمانهای هم وجود نداشته باشد در همه جای دنیا این رفتار مرسوم است که روایت اتفاقات منتشر میشود؛ برخی کشورهای برای فاش کردن این اطلاعات پروتکل تعریف کردهاند و مثلاً باید سی سال از آن موضوع گذشته باشد.
این کار به نوعی در راستای ترساندن دشمن به کار میرود.
آیا مخاطب «رخنه» میتواند انتظار داشته باشد که با خواندن این کتاب ماجرای انفجار پیجرها را کاملاً متوجه شود؟
من نمیتوانم ادعا کنم که صد در صد موضوع را خواهد فهمید اما مدعی هستم که حداقل ۷۰ درصد موضوع برای مخاطب «رخنه» مشخص خواهد شد.
این عملیات حالا انجام شده و یک موضوع سوخته در نهادهای امنیتی اسرائیل به حساب میآید و آنها اگر بخواهند استفادهای از آن داشته باشند در راستای قدرتنمایی است و روایت جزئیات این اتفاق خود نوعی قدرتنمایی به حساب میآید.
افشای جزئیات عملیات هم برای اولین بار در اسرائیل اتفاق نیفتاده، آنها ترور شهید عماد مغنیه را هم جزء به جزء روایت کردهاند.
در کتاب «رخنه» تأکید میشود که پیجرهای منفجر شده هیچ ربطی به ایران ندارند و پیجرهای ایرانی در این عملیات منفجر نشدهاند.
پیجرهایی که منفجر شدهاند فقط یک نوع بوده که آن هم پیجرهای تایوانی شرکت «گلد آپولو» هستند. البته این شرکت هم از برنامه صهیونیستها بیخبر بوده و به گفته موساد فقط دو تن از مأموران را به عنوان مزدور خریداری کرده و آنها این مواد را در پیجرها جاسازی کردهاند.
اتفاقاً وقتی با افراد حزبالله در لبنان برای نگارش این کتاب رفت و آمد داشتم، متوجه شدم که هنوز در لبنان از پیجر استفاده میشود اما فقط نمونه ایرانیاش را استفاده میکنند که منفجر نشده و سالم است. صهیونیستها با چند شرکت پوششی که ردپایی از آنها نگذارد این عملیات را اجرایی کردند.
برای انتخاب جانبازهایی که با آنها مصاحبه کردید چه معیاری داشتید؟
معیار خاصی نبود. من بین جانبازان جستجو کردم و وقتی تعداد مصاحبههایم بیشتر شد متوجه شدم که همه افراد مرد و بزرگسال هستند به همین دلیل تصمیم گرفتم با کودک و خانم جانباز هم مصاحبه کنم که البته تعداد این جانبازان بسیار کم بود. دو جانباز خانم را پیدا کردم و با آنها هم مصاحبه داشتم تا رنگآمیزی محتوایی خوبی در کلیت کتاب وجود داشته باشد.
در این پژوهش چه مسائلی برای شما روشن شد که پیشتر کمتر به آنها توجه شده بود؟
اولین نکته این بود که ما نباید دشمن را دستکم بگیریم، دشمن را همانقدر که قدرتمند هست باید قدرتمند ببینیم. نکته دیگر که البته پیشتر هم به اثبات رسیده بود این بود که صهیونیستها به هیچ اخلاقیاتی پایبند نیستند و در جنایت هیچ حد و مرزی ندارند.
در جنگ هم میتوان اخلاقیات را حفظ کرد، در جنگ هشت ساله ایران و عراق ما بین مردم عادی و نظامیان عراقی تفاوت قائل بودیم، مناطق مسکونی را مورد هدف قرار نمیدادیم و امام (ره) هیچگاه اجازه نداد که مردم مورد هدف قرار بگیرند.
باید به این نکته اشاره کنم که بسیاری از دارندگان پیجر نظامی نبودند، راننده آمبولانس، مدیر مهدکودک و... هم پیجر داشتند و حتی تعداد زیادی از کودکان پیجر داشتند. من با یک جانباز صحبت میکردم که ایشان عکاس بود و پیجر داشت. پیجر اصلاً ابزار محرمانه و جنگی نیست، یک ابزار تبادل پیام یک طرفه است که فقط از یک مرکز به آن پیام صادر میشود و قابلیت این را ندارد که دارنده پیجر پیامی به دیگری منتقل کند.
معمولاً جنگهایی که در تاریخ رخ داده اینگونه نبوده، حتی زمانی که منشور سازمان مللی هم وجود نداشته دشمنان حد و مرزی اخلاقی را در نظر داشتند. ساعت انفجار پیجرها زمانی بوده که افراد معمولاً در خانه بودند، حتی افراد نظامی هم در خانه بودند و خانوادهشان که غیرنظامی به حساب میآیند در خطر انفجار قرار گرفتهاند. بسیاری از این افراد وقتی آلارم پیجرشان روشن شده همسر یا فرزندشان پیجر را برداشته و در دستان او منفجر شده است. اگر اسرائیل به ذرهای اصول اخلاقی پایبند بود حداقل این انفجارها را به بعد از ظهر موکول میکرد تا غیرنظامیها آسیب نبینند.
به اعتقاد من همیشه باید مکر یهودی را در نظر داشت، این افراد همیشه در طول تاریخ در بحران بودند و زندگی در بحران را به خوبی میدانند، مردمانی بسیار باهوش هستند که از هوششان در جهت منفی به راحتی استفاده میکنند.
نکته دیگری که با این کتاب سعی داشتم به مخاطبم منتقل کنم این بود که باید توصیههای حفاظتی را جدی بگیریم و نکته پایانی که برای من بسیار نگرانکننده است انجام پروژهای دیگر است که الآن جریان دارد و هنوز برای ما فاش نشده است.
از نظر شما تا امروز دشمن را دستکم گرفتهایم؟
بله، برخی واقعبینانه به دشمن نگاه نمیکنند. من نمیخواهم دشمن را خیلی بزرگ کنم، ما هم صدمات بسیاری به اسرائیل زدهایم ولی خیلی از افراد فقط همین بخش ماجرا را میپسندند و نمیخواهند بپذیرند که ما هم صدمات بسیاری متحمل شدیم. برخی فقط یک طرفه میبینند، در حالیکه اینگونه نیست، ما ضرباتی دریافت کردیم و به دشمن ضرباتی زدیم و فکر میکنم این وضعیت پینگپونگی ادامه خواهد داشت.
بسیاری از دوستان در جبهه انقلاب نمیخواهند آسیبهایی که به ما وارد شد را بپذیرند ولی باید واقعبینانه نگاه کرد. البته که در نگاه واقعبینانه ما هم قدرتمند هستیم، تعدادمان از صهیونیستها بیشتر است.
من مأمور امنیتی نیستم و طبیعتاً نمیتوانم سخنگوی هیچ دستگاه امنیتی هم باشم اما از آنجا که از کودکی در این زمینه تحقیق داشتم، الفبایی از امنیت میدانم و خیلی از کتابهای امنیتی را خواندهام. به نظر من لازم است که مهندسان مخابرات، مهندسان مکانیک و دستگاههای امنیتی با هم میزگردی برگزار کنند که خطرات را بررسی کرده و از اتفاقاتی چون انفجار پیجرها در آینده جلوگیری کنند.
در روزهای جنگ به یاد دارم که شایعهای مبنی بر احتمال انفجار گوشیهای آیفون به وجود آمد که در همان زمان قیمت گوشی آیفون در کشورمان بسیار کاهش پیدا کرد.
در کتاب «رخنه» این عملیات را یک جنایت جنگی معرفی کردهاید. شاید برخی آن را یک تکنیک جنگی بدانند. بر چه اساسی عملیات پیجر را جنایت جنگی میدانید؟
این موضوع از جنگ جهت بر اساس قوانین بینالمللی میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. بدون شک عملیات پیجر یک جنایت جنگی است.
انفجارها دقیقاً در زمانی رخ میدهد که جان غیرنظامیها هم به خطر میافتد، در قوانین بینالملل عملیاتی که جان غیرنظامیها را به خطر بیندازد یک جنایت جنگی است و میدانیم که بسیاری از اعضای حزبالله در آن ساعت اصلاً در مناطق جنگی نبودند و اکثراً در خانههایشان حضور داشتند. مواردی وجود دارد که زمان آلارم زدن پیجر، همسر آن فرد پیجر را برداشته و مجروح شده یا حتی یک دختر بچه پیجر را برداشته و صدمه دیده است.
نکته دیگر این است که از نظر قوانین بینالملل هر نوع فریب و جاسازی مواد منفجره یک تخلف است. مینگذاری یا انفجارهایی توسط نارنجک در زمان جنگ جنایت جنگی محسوب نمیشود اما جاسازی مواد منفجره در ابزاری غیر جنگی یک جنایت است.
پیجرها ابزار جنگی به حساب نمیآیند و فقط ابزارهای ارتباط بودند که اسرائیل از طریق این ابزار ارتباطی جان انسانها را به خطر انداخته است و نکته دیگر که پیشتر گفتم این است که بسیاری از پیجرها در اختیار کسانی بود که اصلاً نیروی نظامی به حساب نمیآمدند.
اسرائیل در تاریخش همواره قواعد بینالمللی را نقض کرده و هیچ محکومیتی هم برایش حاصل نشده است. محکوم کردن آنها به نقض قوانین بینالمللی در این عملیات چه اهمیتی دارد؟
محکوم کردن اسرائیل قطعاً مسئله حائز اهمیتی است و نمیتوان آن را کاملاً بیفایده دانست. در دو سال اخیر مردم کشورهای مختلف، به خصوص در اروپا راهپیماییهایی ضد صهیونیستی و ضد اسرائیلی به راه انداختهاند که همه اینها نشان از وجهه منفور صهیونیسم است و به جرأت میتوان گفت که در طول تاریخ هیچ نظامی تا این حد منفور نبوده است.
تا پیش از این، فقط مسلمانان بودند که در روز قدس تجمعاتی برگزار میکردند اما امروز در پاریس، برلین، مادرید و... شاهد راهپیماییهایی ضد اسرائیل هستیم.
من نمیخواهم با خوشخیالی بگویم که اگر صهیونیستها را در دادگاههای بینالمللی محکوم کنیم، آنها جنایات خود را متوقف میکنند اما مطمئناً این محکومیت لازم است و بیتأثیر نیست و میتواند حداقل چرخه جنایات را کُند کُنَد و اروپاییها را مجبور کند که دیگر در ارسال سلاح به اسرائیل همکاری نداشته باشند.
وقتی مردم آزادیخواهی که مسلمان نیستند در مقابل وزارت جنگ کشورشان در اروپا که عضو ناتو است، تجمع میکنند، دولتها مجبور میشوند که حداقل برای رسیدگی به مطالبه مردمشان همکاریهایشان را اسرائیل را به حداقل برسانند.
آیا در ارائه اطلاعات درباره عملیات پیجری صهیونیستها با محدودیتی هم مواجه شدید که در این کتاب آنها را حذف کرده باشید؟
تحقیقات من در لبنان صورت گرفت و کتاب در آنجا منتشر نشد و در ایران منتشر شد و ایراداتی که به کتاب من گرفته شد مربوط به مسائل فنی، ویراستاری و غلط املایی بود و این اصلاحات به موارد محتوایی مربوط نمیشود.