شهردار تهران در انتخابات مجلس زمین بازی پیدا می کند؟
محمدباقر قالیباف؛ از ترک اعتدال تا رانده شدن از سوی تندروها
شاید پاسخ این سوال را بتوان در همان نکته جست که قالیباف خواهان توجه رسانه هاست؛ حال که رسانه ها به سمتش نمی آیند، پس او به سمت رسانه ها می رود؛ البته با هر وسیله ای!
فرهاد فرزاد:هیچ خبری از باقر قالیباف نیست. اخبار سردار سابق را تنها می توان در پرتال شهرداری دید یا آنکه سری به وبسایت آقای شهردار زد. غیر از این دو رسانه، کمتر رسانه ای است که علاقمند خبری از سردار قالیباف باشد. شاید سکوت خبری آقای شهردار اتفاقی عادی به نظر برسد اما سوال ها آنجا زیاد می شود که چرا این اتفاق درست پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ افتاد؟
ماجرا تا آن حد ادامه داشت که حتی سایت های اصولگرا که زمانی حامی پر و پا قرص ائتلاف ۲ + ۱ اصولگرایان بودند هم این روزها علاقه ای به اخبار آقای شهردار ندارند. هرچند قالیباف در جمع خبرنگاران اعلام کرده بود: «من مسئولیت اجرایی دارم و باید کار خودم را انجام دهم؛ حتما امروز مردم از من توقع چنین کاری ندارند بلکه توقع دارند شهرشان را بهتر اداره کنم.»، باز هم نمی شد باور کرد قالیباف آنقدر در فکر اداره شهر است که در فکر جلسات اصولگرایان هم نیست. چه آنکه تلویحا به هم جناح های خویش ندا داده بود «باید نگاهشان را نسبت به گروههای اصولگرا جامعتر کنند.»
حرف های ریز و درشت شهردار فایده ای نداشت تا آرام آرام نام قالیباف از سرخط خبرهای رسانه های اصولگرا حذف شود؛ حذف آهسته ای که رد آن را می توان از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ آغاز کرد و به دیگر نشانه های آن همچون فاصله از جناح معتدل اصولگرا و نزدیک شدن به گروه های تندرو رسید و حتی موارد دیگری به آن افزود:
۱ - انتخابات سال ۹۲؛ فاصله سردار از جناح معتدل اصولگرا
اغراق نیست اگر بگوییم تصور قالیباف بر این بود که مدل شهردار – رییس جمهور، مدل برنده انتخابات ریاست جمهوری این دوره است و حتما به این انتخابات هم خواهد خورد. اینگونه بود که قالیباف تمرکز خود را در شهرداری تهران گذاشت و مشغول انتشار عکس های ریز و درشت خود در مکان های مختلف با لباس های گرد و خاک گرفته شد و فراموش کرد بیش از آنکه مدل شهردار - ریاست جمهوری جواب بدهد، این توافق جمع اصولگرایان است که به کارش خواهد آمد. بدین ترتیب فاصله شهردار تهران از اصولگرایان آغاز شد و تا آنجا پیش رفت که از اصولگرایان میانه رو همچون مهدوی کنی دورتر شود. طبیعی بود هرچه از این سمت از میانه اصولگرایی فاصله می گرفت، نه به اصلاح طلبی بلکه به انتهای جناح راست، یعنی رادیکال های راست نزدیک می شد. کما آنکه پایگاه رای قالیباف بیش از آنکه بر کلیت جناح اصولگرا متمرکز شود، بر جناح رادیکال این طیف متمرکز شد که البته طبیعی بود جلیلی در این میان از قالیباف اقبال بیشتری داشت.
۲ - تعویض تیم قالیباف؛ ادامه فاصله با اصولگرایان
تصور اساسی قالیباف در اتخاذ مواضع کلی اش ایجاد پایگاهی تند علیه هاشمی رفسنجانی بود و گمان می کرد از این طریق خواهد توانست اصولگرایان را پشت سر خود بسیج کند. بدین ترتیب قالیباف در پارادوکسی افتاده بود که برخلاف گذشته بارها مجبور شد بگوید تکنوکرات نیست. اما بدنه اصولگرایی را نتوانست قانع کند چراکه آنها او را تکنوکرات میدانند و اختلافات ایدئولوژیک و سیاسی با وی دارند. در همان ایام انتخابات حتی خبری منتشر نشد که فلان کاندیدا به سود قالیباف کنار میکشد. جامعتین نیز پس از کنار کشیدن حدادعادل، از ولایتی حمایت کرد و نه از قالیباف.
تیم قالیباف به گونه ای انتخاب شد که معلوم نشد قالیباف کاندیدای کدام جناح است. اصولگرایان کاندیداهای متعددی داشتند. قالیباف نه کاندیدای پایداریها بود نه کاندیدای جامعتین و نه کاندیدای موتلفهایها. همین بلاتکلیفی به دوره پس از انتخابات نیز سرایت کرد تا قالیباف همچنان در میان اصولگرایان بلاتکلیف بماند. طبیعی است در چنین فضایی هیچکدام از رسانه های اصولگرا تمایلی به پرداختن به آقای شهردار نداشته باشند. در چنین فضایی است که گروههای سیاسی در کشور نمیدانند باید از قالیباف حمایت کنند یا او را رقیب خود بدانند.
وضعیت آقای شهردار پس از انتخابات
وقتی رسانه ها خبری از شهردار پوشش نمی دهند و عملکرد وی سوژه مورد علاقه شان نیست، پس بهتر آن است به میان رسانه ها رفت. این چنین بود که ناگهان قالیباف دلواپس و نگران شد و چاشنی دلواپسی را بر اصولگرایی اصلاح طلبانه اش افزود تا به ناگاه نگران حجاب و معاشرت مردم شود و بعد از ۹ سال که از حضورش در شهرداری میگذشت به یکباره دستور تفکیک جنسیتی صادر کرد و در نمازجمعه تهران گفت: «ما غیرت دینی داریم. حرف ما این است که نباید اجازه دهیم یک خانم در طول زمان، معاشرت بیشتری با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و شوهر و فرزندش، زیرا این موضوع کانون خانواده را تحت تاثیر منفی قرار میدهد.»
سوالی که رسانه های اصولگرا مطرح کرده بودند، این بود؛ قالیبافی که به نظر نمیرسد سقف سابقه حرفهایاش بیش از شهرداری تهران ارتقاء یابد چه نیازی دارد که بعد از این همه سال ناگهان به تقویت مناسک اصولگرایانهاش بپردازد؟ شاید پاسخ این سوال را بتوان در همان نکته جست که قالیباف خواهان توجه رسانه هاست؛ حال که رسانه ها به سمتش نمی آیند، پس او به سمت رسانه ها می رود؛ البته با هر وسیله ای!
جرم های سیاسی قالیباف برای اصولگرایان چیزی نیست که به همین سادگی از خاطر برود و یکی دو روزی هم تیتر یک شدن، دردی از آن دوا نمی کند؛ اینک آقای شهردار متهم نخست پیمانشکنی ائتلاف ۱ + ۲ و عامل شکست سیاسی جریان اصولگرا به خاطر ماندنش کنار سایر کاندیداهای اصولگرا در شرایطی است که بهترین توصیف آن «از اصولگرایان رانده و از ارتقای مقام مانده» است. درچنین شرایطی همانگونه که معادلات سیاسی پشت پرده پس از انتخابات سال ۸۸ به شهرداری قالیباف انجامید، سال ۹۲ نیز همین معادله با هزار اما واگر و تردید تکرار شد. شاید آقای شهردار اینک با خود می اندیشد که شاید میتوانست از شهرداری پایتخت فراتر برود. اما نکته اینجاست گام های بلندتر، اندیشیدن به هزار نوع معادله و ظرایف سیاسی است؛ همان نکته ای که قالیباف در این سال ها نشان داد خیلی توجهی به آن ندارد. اصولگرایان نیز نشان دادند چهره ای بزرگ تر می خواهند.
منبع: خرداد