ایران و معماری نوین حکمرانی فناوری؛
نگاهی به پردیس هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران

در حاشیه جنوب پایتخت ایران، جایی در دل شهر آفتاب تهران، سازهای ناپیدا اما استراتژیک در حال شکلگیری است. سازهای که بهزعم طراحانش، نه فقط یک ساختار نوین نوآوری یا پارک علم فناوری دیگر، بلکه یک «معماری نوین حکمرانی فناورانه» برای قرن حاضر است.
به گزارش ایلنا؛ در حاشیه جنوب پایتخت ایران، جایی در دل شهر آفتاب تهران، سازهای ناپیدا اما استراتژیک در حال شکلگیری است. سازهای که بهزعم طراحانش، نه فقط یک ساختار نوین نوآوری یا پارک علم فناوری دیگر، بلکه یک «معماری نوین حکمرانی فناورانه» برای قرن بیستویکم است. نام آن، هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران است.
اما این پروژه دقیقاً چیست؟ و آیا میتواند آنگونه که طراحانش میگویند، به حلقهای میانی میان دولت و نوآوری، میان سیاست و دانش، و میان تهران و جهان تبدیل شود؟
فراتر از یک زیرساخت؛ طراحی یک نهاد با هویت تمدنی
بر خلاف بسیاری از مراکز فناورانه که در پی توسعه زیرساخت یا رشد اقتصادی صرف هستند، «هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران» با نگاهی فلسفیتر طراحی شده است. طبق اسناد رسمی، این مرکز تلاشی است برای «بازتعریف نقش نهادهای واسط در حکمرانی فناوری»؛ با تأکید بر آنچه مقام معظم رهبری «حلقههای میانی» نام نهاده است.
این هاب خود را «نه رقیب ساختارهای موجود، بلکه مکمل و تکمیلکننده خلأهای ساختاری آنها» میداند. ساختاری چابک، منعطف و مسئلهمحور که از دل بیاعتمادی نهادی، پراکندگی اکوسیستم نوآوری و نبود تسهیلگرانی میان دولت و بخش خصوصی، سر برآورده است.
از صادرات فناوری تا دیپلماسی نوآوری
بخشهایی از فعالیتهای پردیس هاب بین الملل، بسیار فراتر از مرزهای ایران تعریف شدهاند. برنامههایی چون «تولید مشترک فراسرزمینی»، ایجاد دفاتر انتقال فناوری در چند قاره و جذب چند میلیون یورو سرمایه خارجی در حوزههای مختلف از جمله هوش مصنوعی، تنها نمونههایی از رویکرد برونگرای این مرکز هستند.
همزمان، این هاب تلاش دارد تا با ساخت «مدلهای حقوقی، مالی، آموزشی و لجستیکی صادراتمحور»، ظرفیت شرکتهای دانشبنیان ایران را برای حضور در بازارهای بینالمللی افزایش دهد.
یک مدل حکمرانی فناورانه بومی، نه کپیبرداری غربی
شاید مهمترین تمایز پردیس هاب بینالمللی، ادعای آن در خلق یک مدل بومی برای حکمرانی فناوری است. این مدل ترکیبی از قدرت نرم تمدنی، نهادسازی بومی، تمرکز بر فناوریهای نوپدید و در عین حال تعامل فعال با نهادهای جهانی است.
از ایجاد «مدرسه نوآوری و اشتغال» برای تربیت نیروی ماهر گرفته تا حمایت از تیمهای ایرانی در رقابتهای جهانی هوش مصنوعی و مهندسی BRICS، ردپای یک سیاست فناورانه با تمرکز بر «سرمایه انسانی» بهروشنی دیده میشود.
منتقدان چه میگویند؟
برخی منتقدان داخلی، این پروژه را «بیش از اندازه گسترده و فاقد تمرکز اجرایی» توصیف میکنند. آنها هشدار میدهند که بدون تعریف دقیق قلمرو مأموریتی، امکان موازیکاری با سایر نهادها، دوبارهکاری و اتلاف منابع وجود دارد. چالش دیگری، خطر «وابستگی بیش از حد به تصمیمات سیاسی متغیر» است و یا به عبارتی کوتاه کردن شاخ و برگ پروژههای اینچنینی به جرم همفکر نبودن آنها با برخی مدیران! ، چیزی که همواره پروژههای بزرگ ملی را تهدید میکند.
اما اگر موفق شود…
در صورتی که «پردیس هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران» بتواند مأموریتهای تعریفشده خود را همانگونه که مقام معظم رهبری در راستای ایجاد تمدنسازی نوین جدید فرمودند بهطور واقعی اجرا کند و برخی جریانهایی که با وجود مسئولیت مرتبط ،علاقهای به بالندگی این حوزه در خارج از دایره محدود فکری خود ندارند نیز مهار شوند، این هاب میتواند به یکی از نهادهای راهبردی منطقهای در زنجیره صادرات فناوری، دیپلماسی نوآوری و خلق قدرت نرم فناورانه بدل شود.
در جهانی که رقابت بر سر هوش مصنوعی، انرژی، غذا و امنیت دادهها روزبهروز شدیدتر میشود، هیچ کشوری نمیتواند بدون ساخت نهادهای واسط و کارآمد فناورانه، در بازی آینده نقش ایفاء کند و شاید این، دقیقاً همان چیزی است که دلسوزان کشور در «پردیس هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران» دنبال میکند.
معماری یک آینده محتمل
«پردیس هاب بینالمللی فناوری و نوآوری ایران» نه صرفاً یک مرکز فیزیکی، بلکه تجربهای است برای خلق یک ساختار نو در مدیریت تحول ملی بر پایه فناوری.
آینده این پروژه در گروی یک سوال بنیادین است: آیا میتوان در دل چالشهای سیاسی، اقتصادی و نهادی ایران، الگویی بومی برای حکمرانی نوآوری ساخت که نه فقط در داخل، بلکه در سطح منطقهای و جهانی اثربخش باشد؟
پاسخ این سوال، نه در گزارشهای کاغذی، بلکه در میدان عمل فناوری ایران روشن خواهد شد.