ایلنا گزارش میدهد:
حشیش مخدر مرگبار؛ سیاستها در حوزه مبارزه با مواد مخدر در عمل تاثیر چندانی نداشته است

حشیش همواره یکی از مخدرهای محبوب در میان مصرف کنندگان مواد مخدر بوده است. مادهای که به گفته متخصصان از همان خانواده ماده «گل» است و تاثیری شبیه به گل بر سلامت مصرف کننده بر جای میگذارد. «تفاوت گل و حشیش مانند تفاوت تریاک و شیره است» جملهای را یک درمانگر اعتیاد میگوید.
ایلنا: «در گروه سنی نوجوانان (۱۵ تا ۱۸ سال)، ۶۶ صدم درصد مصرف گل و ۲۵ صدم درصد مصرف حشیش ثبت شده است. این عدد در میان جوانان به ترتیب ۳.۳ درصد و ۲.۵ درصد میرسد.» آماری که ستاد مبارزه با مواد مخدر در خصوص مصرفکنندگان مواد مخدر ارائه داده است.
همچنین بر اساس نتایج آخرین پیمایش ملی شیوعشناسی اعتیاد در جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله ایران که در سال ۱۳۹۵ انجام شده بود، ۱۴.۸ درصد از مصرفکنندگان گل، دانشجویان و ۳.۷ درصد، دانشآموزان هستند. در جمعیت معتادان هم، حشیش و گل با فراوانی ۴.۴ درصد، در رتبه دوم و بعد از تریاک قرار دارند.
نگاهی به این آمارها نشان میدهد که اگرچه حشیش همواره یکی از مخدرهای محبوب در میان مصرف کنندگان مواد مخدر بوده است. مادهای که به گفته متخصصان از همان خانواده ماده «گل» است و تاثیری شبیه به گل بر سلامت مصرف کننده بر جای میگذارد. «تفاوت گل و حشیش مانند تفاوت تریاک و شیره است»؛ جملهای که یک درمانگر اعتیاد میگوید.
یکی از دلایل محبوبیت حشیش هم مانند گل یک باور اشتباه است «این ماده اعتیادآور نیست». درحالیکه در عمل اینگونه نیست و تاثیر منفی این ماده بر عملکرد مغز غیرقابل جبران است.
توهمهای مرگبار
سعید یکی از بهبودیافتگان از اعتیاد است که یکسال و نیم مصرف حشیش را تجربه کرده است. او به «ایلنا» توضیح میدهد که دو سال از دوران ۱۵ساله اعتیادش را تنها حشیش مصرف کرده است: وقتی حشیش مصرف میکردم زمان برایم متوقف میشد و از آنچه از اطرافم میگذشت خبر نداشتم. این بیخبری به قدری شدید بود که قبل از مصرف باید پول یا هر شی دیگری که همراهم بود را جایی میگذاشتم در غیر این صورت حتما هر چه همراهم بود را از دست میدادم.
سعید اضافه میکند: مصرف حشیش شرایط عجیبی برایم ایجاد میکردم همان اولین کام را که میگرفتم در جهان دیگری بودم، مثلا بعد از مصرف دچار توهم میشدم. مثلا. وقتی موبایلم زنگ میخورد احساس میکردم چندین نفر همزمان با صدای بلند در گوشم حرف میزنند این موضوع من را کلافه و عصبانی میکرد. گاهی هم فکر میکردم پلیس در حال تعقیب من است و با همین فکر موتور را روشن میکردم و با سرعت در خیابانها حرکت میکردم و در عالم خیالم در حال فرار بودم. بخت با من یار بود که اتفاقی برایم نیفتاد یا در این دوران باعث صدمه دیدن افراد دیگر نشدم. دقیقا به دلیل وجود همین شرایط مصرف حشیش را کنار گذاشتم اما به مصرف سایر مواد ادامه دادم.
او تعریف میکند که مدتی بعد از آغاز مصرف این ماده تا همین امروز که اعتیاد را به صورت کامل ترک کرده است، دچار ضعف شدید در حافظه و لرزش انگشتان دست و پا شده، عوارضی که هنوز هم موفق به درمان آنها نشده است: «من مصرف حشیش را از جمعهای دوستانه و تعارفهای رفقا شروع کردم اما برخی از همین دوستانم سرنوشت بسیار بدی داشتند، مثلا یکی از آنها که کاسب هم بود سالهاست که در گوشهای مینشیند و به صورت مداوم با خودش حرف میزند. گویی در دنیای دیگری سیر میکند. او را برای ترک اعتیاد به کمپ فرستادند اما در آنجا هم شرایطش به همین شکل بود. حالا هم که از کمپ ترخیص شده شرایطش فرقی نکرده و در حالت عادی نیست.
سعید از رفیقی میگوید که حالا چندسالی است که در این جهان زندگی نمیکند: یک روز خبر رسید که محسن در اثر تصادف جانش را از دست داده است همه ما در بهت فرو رفتیم و به شدت غمگین شدیم. بعدها از دوستانم شنیدم که او در حالی که حشیش مصرف کرده بوده سوار موتور شده و در همان عالم بیخبری و توهم، با قسمت عقبی یک دستگاه تریلی برخورد کرده و در دم جانش را از دست میدهد. همه این خبرها و حوادث در کنار هم باعث شد که تمایلم را نسبت به مصرف مواد از دست بدهم.
پرخاشگری و ضعف اعصاب
دلبر ۱۴.۱۵ سال بیشتر نداشت که با تشویق شوهرش، پای منقل و وافور نشست: «مریض که میشدم از تریاک و شیره استفاده میکردم حتی برای اینکه درد زایمان حس نکنم شب تا صبح تریاک استفاده کردم و تولد فرزندم را متوجه نشدم. البته پدرم هم معتاد بود.»
اعتیاد دلبر به تریاک و شیره ادامه پیدا میکند تا زمان جدایی از همسرش: اوائل ازدواج من و شوهرم ارتباط خوبی داشتیم. اما کم کم دخالت خانواده او باعث شد که میان ما هم شکرآب شد. فرزندم هنوز خیلی کوچک بود که شوهرم من را به دلیل اعتیاد طلاق داد، اعتیادی که خودش باعث و بانی آن شده بود. از زمان طلاق تا امروز هم دیگر فرزندم را ندیدهام.»
او بعد از طلاق از طرف خانوادهاش هم طرد میشود، خواهر و برادرهای ناتنیاش او را از خانه بیرون میکنند تنها به این دلیل که او ناشی از دومین ازدواج مادرشان است: «خانه و زندگیام را از دست داده بودم، طرد شده بودم، شناسنامه هم نداشتم تا بتوانم کاری دست و پا کنم برای فرار از این همه درد و رنج به مصرف مواد دیگر روی آوردم از هروئین و شیشه تا مشروبات الکلی وقتی در حالت خماری و نئشگی بودم درکی از زمان و شرایطم نداشتم.»
آشنایی دلبر با حشیش از یک دورهمی در خیابانهای شهرش یعنی زاهدان شروع میشود: تعدادی از آشناهایم دور هم در خیابان نشسته بودند و مادهای مصرف میکردند که برایم ناآشنا بود: گفتند اسم این ماده حشیش است و در صورت مصرف لحظههای خوبی را تجربه میکنم. گفتند «فقط میخوری و میخندی». واقعیت هم بود، وقتی حشیش میکشیدم فقط میخندیدم و غمهایم را فراموش کرده بودم، خورد و خوراکم هم خوب شده بود.»
مصرف حشیش برای دلبر یک سال و نیم طول میکشد تا اینکه به تدریج دچار ضعف اعصاب شده و پرخاشگری میکند: سه سال پیش وقتی حال و روزم را دیدم تصمیم گرفتم که اعتیاد را ترک کنم، دیگر طاقت ادامه زندگی با این شرایط را نداشتم. به یکی از مراکز کاهش آسیب مراجعه کردم و با کمک مددکاران این مرکز به تدریج موفق شدم، اعتیادم را ترک کنم، حالا حدود سه سال است که پاک هستم.
اما در این سالهای اعتیاد مادرم را از دست دادم و متوجه نشدم، بزرگ شدن فرزندم را ندیدهام و هنوز هم گاهی به همان خشم و ناتوانی درکنترل آن دچار میشوم، حافظهام هم در این مدت به شدت ضعیف شده و برخی مسائل را اصلا نمیتوانم به یاد نمیآورم و برخی خاطرهها هم برایم گنگ شدهاند.
حشیش بیکیفیت در بازار
حسین ۶۰ساله است و در آستانه رسیدن به دوران سالمندی، با اینحال سرپناهی ندارد و در یکی از پاتوقهای معتادان زندگی میکند. او که در تمام سالهای اعتیادش حشیش مصرف کرده، نظر متفاوتی نسبت به این ماده دارد و معتقدش دسترسی کم به این ماده باعث شده که سلامتیاش از دست برود: قبلا فقط حشیش مصرف میکردم. حالا دستم به این ماده نمیرسد و ناچارم تریاک مصرف کنم. اما اگر بتوانم حشیش مرغوب پیدا کنم حتما میخرم.
او توضیح میدهد که این روزها حشیشهایی که به فروش میرسند نامرغوب و بدبو هستند و مشخص است کیفیت پایینی، دارند: هر پنج یا شش ماه یکبار ممکن است شانس بیاورم و دستم به نوع مرغوب این ماده برسد. وقتی حشیش استفاده میکردم حالم بهتر بود سریع راه میرفتم حتی میدویدم اما حالا که نیست نمیتوانم درست راه بروم.
حشیش ماده انتخابی برای اولین مصرف مخدر
سعید صفاتیان تحلیلگر حوزه اعتیاد در گفتگو با «ایلنا» تاکید میکند که در چند سال اخیر آمار خاصی درباره میزان مصرف حشیش احصاء نشده است: اما میتوان گفت که در حال حاضر بالاترین میزان مصرف در کشور به ترتیب مربوط به حشیش و بعد از آن تریاک است. علت این موضوع هم قیمت ارزانتر و دسترسی راحتتر به این ماده است.
از طرف دیگر الگوی مصرف حشیش به این شکل است که افراد ۱۷ یا ۱۸ سالهای که شروع به مصرف مواد مخدر میکنند این روند را از مصرف حشیش آغاز میکنند به بیان دیگر بیشترین مادهای که جوانان ۱۷ تا ۳۰ساله برای اولین مصرف انتخاب میکنند همین حشیش است و بعد از مدتی هم مصرف این افراد به سمت مواد دیگری میرود.
او درباره عوارض مصرف حشیش و چرایی وجود این تفکر که ماده مذکور عوارض جندانی ندارد، توضیح میدهد: این نگاه در جامعه ما وجود دارد که «اگر مادهای مورفین ندارد پس اعتیادآور نیست.» این درحالی است که مواد پایهای موجود در شیشه، حشیش، یا الاستی اعتیادزا هستند بهطور مثال در حشیش مادهای داریم به نام دلتا تیاچسی میتواند اعتیادآور باشد، اعتیادی که بسیار سنگین است.
از طرف دیگر نوع اعتیادی که در حشیش وجود دارد بیشتر اعتیاد روانی است تا جسمی. اگر مقایسه کنیم صرفکننده تریاک در صورت دسترسی نداشتن به این ماده ابتدا درد جسمی پیدا میکند و بعد واکنشهای روانی نشان میدهد. اما در مصرفکننده حشیش بیشترین واکنشها روانی است.
صفاتیان به آسیبهای جسمی مصرف این ماده هم اشاره میکند: مصرف این ماده همچنین تخریب کبد، کلیه، ریهها، سیستمهای مغز و کاهش میزان دوپامین در مغز را به دنبال دارد. هر چند که در زمان مصرف حشیش، میزان دوپامین افزایش مییابد و هورمون لذت ایجاد میکند ولی با افزایش مصرف آن مسیرهایی که در مغز تولید دوپامین میکنند خراب میشوند، این موضوع باعث ایجاد عوارض روانی در فرد میشود، مانند اضطرابهای مقاوم به درمان، افسردگی، اختلال شخصیت و… همه این عوارض زندگی فرد را دچار تزلزل و کرده و به چالش میکشد.
برنامهها در حوزه اعتیاد تاثیرگذر نبودهاند
او درباره چرایی در دسترستر و ارزانتر بودن این ماده و خلاهای احتمالی سیاستگذاری در این حوزه هم میگوید: برای پاسخ به این سوال باید هر دو حوزه پیشگیری و تقاضا را مورد بررسی قرار داد. وقتی در جامعهای میزان یک ماده زیاد باشد دسترسی به آن آسانتر خواهد بود. همچنین گروه جوان و نوجوان تمایلی به مصرف تریاک ندارند زیرا مصرف تریاک فرد را بیحال و کرخت میکند اما مصرف حشیش فرد را سرحال میکند. بنابراین افرادی که دنبال سرحال بودن و لذت هستند بیشتر به مصرف حشیش تمایل دارند. به همین دلیل تاکید میکنم که عرضه و تقاضا را باید در کنار هم دید.
این تحلیلگر حوزه اعتیاد اضافه میکند که فعالیتهای انجام شده در حوزه انتظامی زیاد است اما نه آنقدر که بگوییم هیچ ماده مخدری در کشور ما وجود ندارد: هر قدر هم کشفیات در این حوزه زیاد باشد اما بازهم در بازار آزاد حشیش وجود دارد و به راحتی در دسترس است. این ماده هم در داخل تولید میشود و هم از کشورهای همسایه وارد میشود. تولید حشیش در عراق وافغانستان زیاد شده و تقاضا در جامعه هم باعث شده که قاچاقچیها پیگیر تامین این ماده باشند.
او بر عملکرد ضعیف دستگاههای متولی در حوزه آموزش پیشگیری تاکید کرده و ادامه میدهد: تا کنون دستگاههای متولی پیشگیری مانند آموزش و پرورش، صدا و سیما، آموزش عالی، بهزیستی، وزارت بهداشت رسانهها و… برنامههایی ضعیف داشتهاند در حالیکه اگر این برنامهها قوی و مناسب بودند، به شرایط امروز نمیرسیدیم. از طرف دیگر خانوادهها هم باید مهارتهایزندگی و فرزندپروری را یادبگیرند اما مشخص نیست چه نهادی این آموزشها را برعهده دارد. این همه نهاد فرهنگی که بودجه میگیرند؛ وظیفه تربیت و مهارتهای زندگی را دارند. مهارت نه گفتن، مهارت تفکر و حل مسئله را چه کسی باید به نسل جوان و نوجوان آموزش بدهد؟ آیا خانوادهها خودشان باید بروند کتاب و جزوه بخوانند. این مساله مهم در حوزه پیشگیری مغفول مانده است.
صفاتیان این را هم میگوید که امروز به جای سیاستگذاریهای کلان در حوزه مبارزه با مواد مخدر شاهد برنامههای جزیی و خرد از طرف سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و حتی ستاد مبارزه با مواد مخدر هستیم. برنامههایی که هرچند عناوین پرطمطراقی هم برایشان انتخاب شده اما در عمل تأثیرگذار نبودهاند. باید نیروی انتظامی و نهادهای متولی برنامههایی داشته باشند که علاوه بر کنترل ورود این مواد از طریق مرزهای کشور بتوانیم در داخل هم برنامهها را تقویت کرده فشار بیشتری بر عرضهکنندگان این مواد وارد کنیم.