افسردگی پس از زایمان و ضرورتهای درمانی و حمایتی

افسردگی پس از زایمان، یکی از شایعترین اختلالات خلقی در میان زنان است که میتواند سلامت مادر و نوزاد را بهطور همزمان تهدید کند. به گفته عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، لزوم شناسایی زودهنگام، درمان مناسب و حمایت خانوادگی و اجتماعی می تواند در جلوگیری از تشدید علائم افسرگی و حفظ سلامت مادر و نوزاد موثر باشد.
به گزارش ایلنا به نقل از وبدا، «پروین یداللهی»، دکترای تخصصی بهداشت باروری و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز گفت: افسردگی پس از زایمان، حالتی فراتر از نوسانات خلقی معمول است که اغلب علائم بیماری از ۱۰ تا ۱۴ روز پس از زایمان ظاهر می شود.
وی با اشاره به عوامل مختلف بروز افسردگی پس از زایمان در مادران، بیان کرد: تغییرات شدید هورمونی پس از زایمان یکی از عوامل ابتلا به این بیماری است. جفت جنین در دوران بارداری هورمونهایی ترشح میکند که نقش مهمی در ایجاد حس آرامش و شادی دارد، اما پس از زایمان و خروج جفت، این سطح هورمونها بهشدت کاهش مییابد و همین میتواند آغازگر اختلال خلقی باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز با تأکید بر نقش تنشهای خانوادگی، فشارهای اقتصادی، کمبود حمایتهای اجتماعی و عوامل فرهنگی در تشدید علائم افسردگی، ادامه داد: مادرانی که سابقه ابتلا به افسردگی یا دیگر اختلالات روانپزشکی دارند و یا بارداری اول را تجربه میکنند، بیشتر در معرض این نوع افسردگی قرار دارند؛ همچنین بستری طولانیمدت مادر باردار به دلیل بیماریهای مزمنی همچون دیابت کنترل نشده، پره اکلامپسی، زایمان زودرس و سایر بیماری ها میتواند زمینهساز بروز افسردگی پس از زایمان شود.
یداللهی با اشاره به اهمیت تشخیص بهموقع افسردگی پس از زایمان گفت: علائمی مانند خستگی شدید، بیخوابی یا خواب زیاد، اضطراب مداوم نسبت به سلامت نوزاد، از دست دادن انگیزه برای فعالیتهای قبلی، احساس گناه، احساس بیکفایتی در نقش مادری، کاهش تمرکز و اختلال در تصمیمگیری، از جمله نشانههای افسردگی هستند که باید جدی گرفته شوند.
این متخصص بهداشت باروری، بر شناسایی زودهنگام و ارجاع به روانپزشک تاکید کرد و افزود: گفتوگو با مادر، آموزش به اعضای خانواده و آگاهیبخشی درباره این اختلال، از گامهای اولیه و بسیار مؤثر برای کمک به درمان این بیماری است.
به گفته این عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، درمان افسردگی پس از زایمان چندوجهی است، که شامل رواندرمانی، مشاورههای فردی یا گروهی، درمان شناختیرفتاری (CBT) و دارودرمانی با تجویز روانپزشکی است.
وی استفاده از درمانهای مکمل مانند پیادهروی منظم، یوگا، مدیتیشن، تمرینات تنفسی، رژیم غذایی سالم و پرهیز از مصرف مواد قندی را در بهبود حال مادر بسیار مؤثر دانست و اظهار کرد: همچنین حضور در گروههای حمایتی، مشاوره خانوادگی و دریافت حمایت عاطفی از اطرافیان، از دیگر ارکان مهم در مسیر درمان این اختلال است.
یداللهی یادآور شد: تشویق مادران به بیان احساسات بسیار مهم است. خانوادهها لازم است در این دوره، شنونده خوبی باشند، به مادر در انجام وظایف روزمره کمک کنند تا مادر فرصت کافی برای استراحت داسته باشد و همچنین به او یادآوری کنند که تنها نیست؛ حضور در جمع مادرانی که تجربهای مشابه دارند، میتواند حس همدلی و آرامش را برای مادر فراهم کند.