استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با ایلنا:
جعل نام خلیج فارس ریشه در سیاست و منافع قدرتهای بزرگ غربی دارد

استاد دانشگاه تهران درباره اهداف کشورهای غربی از طرح عنوان خلیج عرب به جای خلیج فارس گفت: این یک مسئله کاملا سیاسی است و بیشترین آوردهاش نیز اختلاف بین کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای حوزه خلیج فارس است. بیش از آنکه خود کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس بخواهند به آن دامن بزنند، قدرتهای دیگری برای منویات سیاسی خودشان این کار را انجام میدهند.
دکتر یاسر قزوینی حائری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در خصوص استفاده از نام جعلی خلیج عرب برای خلیج فارس از سوی گوگل گفت: هیچگونه مساله علمی پشت این قضیه نیست. در اوایل قرن بیستم، امارتهای کوچک واقع در جنوب خلیج فارس، تلاش میکردند تا خود را بهعنوان یک دولت ملت بقبولانند و فرآیندی تا سال 1971 طی شد تا آنها بتوانند خود را بهعنوان یک نیشن-استیت تثبیت کنند.
وی اضافه کرد: هر چند بحث نام خلیج فارس اساساً به این دوره مرتبط نیست و آنان هیچ وقت به بحث نام خلیج فارس نپرداختند؛ بلکه بحث تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی از جای دیگری شکل گرفت. برخی از وجود ردپای برخی افسران انگلیسی میگویند که درمورد آن بحث وجود دارد. شاید اولین کاوشگران غربی اولین کسانی بودند که از عبارت خلیج عربی استفاده کردند.
قزوینی بیان کرد: بعدها جمال عبدالناصر -که اساساً بسیار از این منطقه دور است- در نزاع با اسرائیل، ایران را بهعنوان پشتیبان اسرائیل قلمداد کرد و جمله معروفی به او منتسب است که باید اسرائیل را در تهران شکست دهیم. هرچند آثار و اسنادی از دوره خود او وجود دارد که نام این دریا را خلیج فارس نهاده است.
وی گفت: عبدالناصر در شعار اصلی خود، پهنه جهان عرب را «من الخلیج الفارسی الی المحیط الأطلسی» یعنی از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس میداند. اما در دورهای میبینیم که مروج نام خلیج عربی میشود. خود ما وقتی، دستخطی را از خود جمال عبدالناصر منتشر کردیم که در آن عبارت خلیج فارس را نوشته بود و این سروصدای زیادی بهپا کرد تا اینکه روزنامه الشرق الاوسط نیز با یکی از نزدیکان عبدالناصر مصاحبه کرد تا صحت این موضوع را بسنجد.
وی تأکید کرد: این یک مسئله کاملا سیاسی است و بیشترین آوردهاش نیز اختلاف بین کشورهای اسلامی بهویژه کشورهای خلیج فارس است. بیش از آنکه خود کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس بخواهند به آن دامن بزنند، قدرتهای دیگری برای منویات سیاسی خودشان این کار را انجام میدهند.
استاد دانشگاه تهران درباره متأثر شدن دانش بشری از سیاست تصریح کرد: قبلاً میشل فوکو و دیگران از ارتباط بین دانش و قدرت گفتهاند و در واقع این قدرت است که دانش را کانالیزه میکند. البته این نباید فراموش شود که کشورهای حاشیه خلیج فارس از لحاظ سیاسی تلاش زیادی نمیکنند. مثلاً الجزیره دیگر از واژه «خلیج» استفاده میکند و کمتر عبارت خلیج عربی را به کار میبرد. ولی باز هم مسئلهای داریم و آن حمایت از دانش است. بههرحال دانش علوم انسانی به حامیان بیرونی نیاز دارد.
وی افزود: تأسیس کرسیهای مختلف علمی در جهان معمول است. کشورهای حاشیه خلیج فارس در دورهای بهشدت وارد این عرصه شدند و تلاش کردند کرسیهای مختلفی را در دانشگاههای مختلف جهان پشتیبانی و تأسیس کنند. ضمن این بحثها، بحث نام خلیج فارس و خلیج عربی هم عنوان میشد.
وی گفت: خانم مضاوی الرشید -که معارضی عربستانی و مقیم لندن است- پیشتر در یکی از مکتوبات خود مطلب خوبی را با این مضمون عنوان کرده بودند که اگر ادوارد سعید امروز زنده بود، بهجای شرقشناسی، از تلاشهای عربستان برای تولید دانش و حمایت و مشروعیت بخشیدن به آن، صحبت میکرد. این خانم به گونهای از «سعودیسازی دانش» صحبت کردند و این نشانهای از تلاش کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس برای تأسیس دپارتمانهای مختلف در دانشگاههای معتبر جهان بود.
قزوینی تذکر داد: به نظر من، اینکه بگوییم هدف نخستین آنها از این کار، مقابله با عبارت خلیج فارس بوده، نگاهی کاریکاتوری است ولی مطمئناً در منظومهای که آنان میخواهند مورد حمایت قرار دهند، بیش از آنکه بخواهند به عبارت خلیج فارس احترام بگذارند، نام خلیج عربی را برمیکشند.
وی در پاسخ به این گفته، که با توجه به اینکه ما تمکن مالی لازم برای تأسیس کرسیهای علمی مشابه را متناسب با سیاستهای خود نداریم، در این شرایط دانشگاهیان ما چگونه میتوانند با این جعل مقابله کنند، گفت: اتفاقاً اینطور نیست؛ ایجاد دپارتمان یا کرسیهایی در دانشگاههای بینالمللی جهان چندان هم کار سختی نیست و به شقالقمر یا پول هنگفت نیاز ندارد. درمورد کرسیهای ایرانشناسی نیز دیدهایم که حامیانی غیر حاکمیتی و غیر دولتی داشته است که کارشان را انجام میدادهاند.
وی پیشنهاد داد: خوب است اگر دوستان و افراد خیری که در جهان میشناسیم -که به حال این کشور دل میسوزانند و حاضرند برای نام خلیج فارس هزینه کنند- بتوانند هزینه را به سمت چنین نهادسازیهایی ببرند.
استاد دانشگاه تهران تذکر داد: این را خیلی صریح میگویم، در کشور خودمان تلاش شده است و میشود که دانشگاه به یک اداره بدل گردد. یعنی اکنون دانشگاه در کشور ما جایگاهی ندارد که کسی بخواهد حرفش را بشنود. چه توقعی میتوان از دانشگاهی داشت که استاد آن مجبور باشد برای تأمین خانوادهاش چند شغل داشته باشد؟
وی افزود: جایگاه امروز دانشگاه، جایگاه واقعی خود نیست و نمیتوان توقع چندانی از آن داشت. دانشگاه امروز کاملاً دولتی شده و با آمدن هر رئیس جمهور، جزئیترین مسئولان هر دانشکده تغییر میکند. دانشگاه باید جایگاهی بالاتر از دولت و حاکمیت داشته باشد تا بتواند با خیال آسوده در مورد مسائل و راه حلها بیندیشد.
او ادامه داد: مثلاً دانشگاه تهران در یکی از استرسبارترین نقاط تهران واقع است. درحالیکه دانشگاه باید جایی کاملاً آرام باشد تا کاملاً بتواند مسائل را لابهلای پایاننامهها و رسالههای دکتری حل و فصل کند، ولی متأسفانه روند به سمت هر چه دورتر شدن از جایگاه دانشگاه است. البته خود دانشگاهیان هم در این امر مقصرند.
قزوینی درباره مناقشات موجود پیرامون جای نامهای مختلف اظهار کرد: در دوره پیشامدرن اساساً امکان داشت اسامی بسیار زیادی به یک نقطه اطلاق شود؛ به این دلیل که جاینامها با پیشه و فعالیت انسانها و جوامع مرتبط بود. مثلاً امکان داشت در حوزه قفقاز رودخانهای پانزده اسم داشته باشد و هر قوم و قبیلهای نامی را بر آن بگذارند. اما در دوره مدرن و شکلگیری دولت-ملتها، اسامی، معانی خاصی را پیدا میکردند و دولت-ملت یا قومیتهای خاص ارتباط پیدا میکردند.
دانشآموخته رشته تاریخ اسلام درباره طرح چنین مسائلی از سوی غرب تذکر داد: به نظر میرسد بازنده اصلی اتحاد کشورهای منطقه و رفع درگیری میان آنها، اسرائیل است و هرکه بر طبل جدایی کشورهای منطقه بکوبد به نفع اسرائیل عمل کرده است. امیدوارم اکنون همه کشورهای منطقه این را دریافته باشند. هر چند که ما همواره دیدهایم هر گاه ایران و عربستان به هم نزدیک شدهاند، اتفاقی افتاده و عدهای مانع آن اتحاد شدهاند چرا که مطمئناً دود اتحاد کشورهای منطقه، به چشم اسرائیل میرود.