پای دردلهای یک تولیدکننده:
به خاطر جریمه ۶۰۰ میلیون تومانی به اجبار کار تعطیل شد/ از دعوا بر سر سرنوشتِ «شِکَر» تا مرخصی اجباری ۲۵ کارگر
کار فرمای یک کارخانه تعطیل شده صنایع غذایی در استان اردبیل میگوید: دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از سال گذشته تا امروز در کارخانه سرمایهگذاری کردهام؛ خودتان میدانید اگر این پول را در هر راهی مثل واسطهگری یا دلار سرمایهگذاری میکردم، امروز چقدر سرمایهی اندوخته داشتم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بهروز بوذری، مدیرعامل شرکت صنایع غذایی «گلبن سام» است؛ شرکتی که از ۱۴ مرداد ماه سال جاری، ۲۵ کارگر آن اجباراً به مرخصی فرستاده شدهاند و همه خطوط تولید آن متوقف شدهاند.
این شرکت که در استانِ اردبیل در شهرک صنعتی شماره ۲ وابسته به شهرستان نمین واقع شده است، ۱۳ سال به تولید ویفر و شکلات، مشغول بوده و محصولاتی که تولید کرده، بعضاً به خارج از کشور هم صادر شده است.
اما چه بر سر این شرکت آمده که مدیرعامل آن مجبور شده تولید را بخواباند و ۲۵ کارگر باتجربه را تا زمان نامعلوم به مرخصی اجباری بفرستد؟ بوذری در این رابطه توضیح میدهد: در اداره صمتِ نمین با ما غرضورزی داشتند انگار؛ که در نهایت، این کارشکنیهای مکرر، یک ماه است کارخانه را به تعطیلی مطلق کشانده است. ما هرچه شکر داشتیم، تبدیل به محصول شده و الان در انبارها دپو است؛ خودم ترجیح دادم این محصولات تولید شده را در انبارها نگه دارم و دپو کنم که بعداً برایمان حرف درنیاورند و قضیه بیشتر از این کشدار نشود!
اما ماجرا از کجا شروع شد؛ بوذری میگوید: ما را به تعزیرات معرفی کردند و مجبور شدیم تعطیل کنیم؛ ادعا کردند شکر را خارج از شبکه توزیع کردهایم یعنی به جای تولید محصول، شکر را بیرون فروختهایم؛ بعد برایمان جریمه بریدند؛ قرار اولیه ۶۰۰ میلیون جریمه بود؛ من هم نپرداختم؛ وقتی خلافی نکردم چرا باید پرداخت کنم؛ من خودم خریدار شکر هستم چطور میتوانم شکر را در بازار بفروشم؛ پس کالاها را چطور تولید کردهام؟! نمیدانم چه غرضی داشتند؟ حالا کارگران مرخصی اجباری هستند از ۱۴ مرداد....
دولت کاری برایمان نکرده!
بوذری، درد دلهای بسیاری دارد: «بعد از ۱۳ سال تلاش و زحمت، به جای اینکه به تولیدکنندهی واقعی مشوق و انگیزه بدهند، مرا جریمه کردند؛ تا امروز دولت هیچ کاری برای منِ تولیدکننده نکرده؛ دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از سال گذشته تا امروز در کارخانه سرمایهگذاری کردهام؛ خودتان میدانید اگر این پول را در هر راهی مثل واسطهگری یا دلار سرمایهگذاری میکردم، امروز چقدر سرمایهی اندوخته داشتم. من ۶ ماه است هر روز میروم اداره صمت که پرونده مرا ببرید ستاد تسهیل اما موافقت نمیکنند؛ نمیدانم آنها که وام میگیرند چه کسانی هستند؛ چرا به ما وام ندادند؟»
او تاکید میکند: هیچ گونه مدرکی علیه من ندارند؛ من نظر کارشناسی آوردهام و همه مدارک دستم است؛ نمیدانند که با این کارها، فقط منِ تنها را زمین نمیزنند بلکه حیات و ممات ۲۵ کارگر را با خانوادههایشان تحت تاثیر قرار میدهند؛ کارگرانی که زندگیشان به همین آبباریکهی کارخانه وابسته است؛ چرا وقتی از جان و دل تولید کردهایم باید بوروکراسیهای زائد و کارشکنیها، سدِ راهمان شود؟! واقعا چرا؟!