مرگ دلخراش چند ده کارگر؛
سقوط در دیگ مذاب به خاطر حقوقی که نصف پول توجیبی آقازادهها هم نیست!
در این شرایط که کارگران به خاطر حقوقی که پول توجیبی یک هفتهی آقازادهها هم نیست، جان میبازند، لابیهای سرمایهداران و اتاق بازرگانی به دنبال اصلاح قوانین مشاغل سخت و زیانآور هستند؛ آنها در پیِ حذف حقوق حداقلی کارگرانی هستند که در مجاورت نزدیک مرگ، هر روز به زندگی میاندیشند و هر شب با دستانی خالیتر از قبل، به خانههای نمور خود برمیگردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مرگ در اثر حادثه کار و در راه دستمزدی که حتی نصف هزینههای زندگی را پوشش نمیدهد، دردناک است اما دردی دلخراشتر وقتی از راه میرسد که دیگ مملو از مواد شیمیایی پُرخطر در نزدیکی کارگر بدون حفاظ میجوشد و کارگر بدون ایمنی کافی در حال کار است؛ ناگهان سقوطی مرگبار و مرگی ناگهانی از راه میرسد؛ مرگی که حتی تصور آن انسان را از پا می اندازد.
حادثهای بسیار دلخراش
۳۰ آبان، «یدالله قادریان» با حدود ۴۰سال سن، اهل شهرستان قروه در استان کردستان، در حین کار به دلیل سقوط در مخزن تصفیه روغن به عمق حدود ۵ متر جان خود را از دست داد؛ این کارگر پیش از رسیدن گروهای امداد و نجات جان خود را از دست داده است. جسم بیجان این کارگر با کمک همکارانش و با کج کردن مخزن بزرگ بیرون آمد، صحنهای بسیار تکاندهنده و دلخراش....

سقوط در مخزن یا حوضچهی مواد خطرناک و سمی، از مواد شیمیایی چسب گرفته تا روغن مذاب یا حتی قیر مذاب، اتفاق جدیدی نیست؛ سقوط در تانکرها و مخازن مملو از مواد سمی مذاب، دردناکترین مرگیست که میتواند ناجوانمردانه به سراغ انسان بیاید؛ مواردی هم بوده که کارگر به داخل دیگ مواد بسیار سمی مثل اسید سقوط میکند و قبل از آنکه همکارانش بفهمند، تمام اندام و جوارحش از هم گسیخته میشود....
در همان روز ۳۰ آبان، یک کارگر دیگر حین کار در ارتفاع مخزن تانکر روغن تصفیه دوم در کارخانه «هیرمن شیمی » از واحدهای مستقر در شهرک صنعتی ایوانکی به پایین (داخل مخزن) سقوط کرد و با جراحت بسیار جدی مواجه شد.
دهم مرداد ماه سال جاری نیز در حادثهای مشابه یک کارگر کارخانه آسفالت به نام «رمضان کریمی» با حدود ۵۰ سال سن، اهل شهرستان قروه، در اثر سقوط در مخزن قیر مذاب به عمق ۵ متر جان خودرا از دست داد.
فقط چند نمونه
ادامهی جستجو برای یافتن نمونههای مشابه، ما را به نتایج بسیار نگرانکننده میرساند؛ در بازه زمانی ۹۷ تا امروز، یعنی در یک بازه زمانی ۷ ساله، چند ده کارگر بر اثر سقوط ناگهانی در حوضچهها و تانکرهای حاوی موادی مانند آمونیاک، قیر مذاب یا روغنِ در حال ذوب، جان خود را از دست دادهاند. فقط چند نمونه از این مرگهای آخرالزمانی را برای روشن شدن ماجرا میآوریم:
۱۹ دی ماه ۱۴۰۳، کشف جسد یک کارگر در یک مخزن روغن در سیرجان، رسانهای شد؛ یک نفر از کارگران کارگاه تصفیه روغن در زیدآباد سیرجان، بر اثر گازگرفتگی و سقوط ناگهانی در مخزن روغن جان باخت و دو نفر از همکاران او که برای نجات اقدام کرده بودند راهی بیمارستان غرضی سیرجان شدند.
مرداد ۱۴۰۱، شهردار باقرشهر از فوت ۴ کارگر در حوضچه فاضلاب انبار دپو ضایعات پلاستیک در روستای قمصر به علت خفگی ناشی از تولید گاز توسط فضولات خبر داد.
خرداد ۱۴۰۰، دو کارگر ۳۱ و۳۴ساله در یک کارخانه تولید کننده انواع چسب در شهرک صنعتی البرز قزوین، کنار دیگ مواد شیمیایی مشغول کار بودند که به ناگهان داخل دیگ مواد شیمیایی سقوط میکنند و براثر این حادثه جان خود را از دست میدهند. در ادامه سه نفر دیگر از کارگران، با مشاهده آن صحنه برای نجات جان همکاران خود اقدام میکنند که هر سه دچار مصدومیت میشوند.
در دیماه ۱۳۹۹، سه کارگر در کارخانه پتروآسام پیشرو بوئین زهرا در دیگ روغن جان باختند. در شرح حادثه از زبان همکاران این کارگران آمده «همکاران متوفی ما که سابقه کاری نسبتا بالایی نیز داشتند، در روز حادثه هنگام کار کنار دیگ روغن ایستاده بودند که یکی از آنها به ناگهان داخل دیگ سقوط میکند و جان خود را از دست میدهد؛ کارگر دوم و سوم برای نجات او وارد عمل میشوند که آنها هم در دیگ روغن کشته میشوند».
در خرداد ۹۸، دو کارگر شرکت قارچ دزفول، بر اثر سقوط در حوضچه آمونیاک، جان خود را از دست دادند و ۵ نفر دیگر دچار مسمومیت شدند.
جان کارگران؛ قربانی سودجویی و بیتوجهی
دلار گران است، قیمت تجهیزات بالا رفته و در وضعیت تحریم هستیم؛ در این شرایط، کارفرمایان برای ایمنی و خرید تجهیزات حفاظتی هزینه نمیکنند، بیشتر تجهیزات و ابزارهای ایمنی کارگاهها، قدیمی و از کارافتاده هستند و البته چندان نظارتی هم در کار نیست؛ کارگران با قراردادهای پیمانکاری چندماهه و کوتاهمدت در محیطهای پرخطر، دستمزدی میگیرند که به قول یکی از کارگران کارخانه تصفیه روغن در کردستان، پول توجیبی یک هفتهی آقازادهها هم نیست. کارگران برای ۱۴ یا ۱۵ میلیون حقوق که یک هفته هم دوام نمیآورد، قربانی سودجویی پیمانکارانی میشوند که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و سادهترین اصل ایمنی را رعایت نمیکنند: کارگر نباید بدون حفاظ و حفاظت، نزدیک دیگ یا تانکری کار کند که مملو از مواد مذاب مرگبار است.
«محمدرضا حسینی الف» بازرس اداره کار استان قم، موضوع را فراتر از گرانی تجهیزات ایمنی، به ضعفهای ساختاری نظام بازرسی کشور نسبت میدهد و در این رابطه به ایلنا میگوید: کارگاه هایی که خطرآفرینتر هستند و اینگونه حوادث دلخراش در آنها رخ میدهد، کارگاههای فرایندی هستند که بیشتر در حوزه محصولات نفتی و مشتقات آن فعالیت دارند؛ این کارگاهها مخازنی دارند که کار کردن در مجاورت آنها، بسیار خطرآفرین است.
او ادامه داد: پیشتر تفاهمنامهای هم میان وزارت کار و وزارت نفت امضا شد و قرار شد بازرسان کار براساس آییننامههای تخصصیِ ایمنی آموزش ببینند اما آموزش های بازرسان عملیاتی نبود. من به عنوان بازرس کار باید تمام آیین نامهها آشنا باشم و این اسناد در دسترس من باشد در حالیکه اینگونه نیست.
حسینی الف، با بیان اینکه «ضعف اصلی این است که نظارتِ عملیاتی محقق نمیشود» ادامه داد: تعداد بازرسان کار نسبت نسبت به کارگاههای دایر کشور کافی نیست؛ و در راس همه اینها، اکثریت قریب به اتفاق بازرسان کار، انگیزه فعالیت ندارند چون صراحت قانون در مورد حق و حقوق بازرسان رعایت نمیشود؛ بازرسی که ۱۵ میلیون حقوق میگیرد، انگیزهای برای کار باکیفیت ندارد.
به گفته این بازرس، کارفرمایان عموماً ایمنی را هزینه مازاد میدانند و به بیمههای مسئولیت مدنی تکیه میکنند؛ او تاکید کرد: کارفرما باید بداند این تکیهگاه، بسیار سست و کاذب نیست، باید از خواب بیدار شود.....
وقتی اهرم بازدارندهای در کار نیست، سودجویان هیچ زمان از خواب بیدار نمیشوند؛ نه کارگران تشکل مستقل قدرتمند دارند که ایمنی را مطالبه کنند نه مجازات و سختگیری برای کارفرمایان خاطی در کار است؛ وقتی کارگری در اثر ضعف ایمنی کشته میشود، حتی مجازاتهای قتل غیرعمد برای کارفرمایان اجرا نمیشود هرچند برخی سهلانگاریها که موجب مرگ کارگر می شود، خودِ قتل عمد است با تمام ویژگیهایش.
در این شرایط که کارگران به خاطر حقوقی که پول توجیبی یک هفتهی آقازادهها هم نیست، جان میبازند، لابیهای سرمایهداران و اتاق بازرگانی به دنبال اصلاح قوانین مشاغل سخت و زیانآور هستند؛ آنها در پیِ حذف حقوق حداقلی کارگرانی هستند که در مجاورت نزدیک مرگ، هر روز به زندگی میاندیشند و هر شب با دستانی خالیتر از قبل، به خانههای نمور خود برمیگردند.....
گزارش: نسرین هزاره مقدم