خبرگزاری کار ایران

عیسی غفاری در گفت‌وگو با ایلنا:

اجراهای بداهه‌‌ی "گلها" درون‌مایه درستی نداشت/ به موزیسین‌های ردیف‌دان نیازمندیم

عدم شناخت دقیق ردیف و بضاعت کم آهنگسازان موجب شده عده‌ای فکر کنند موسیقی کلاسیک ایرانی منجمد شده درحالیکه استفاده ما از این موسیقی محدود بوده است.

عیسی غفاری در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا؛ درباره شرایط موسیقی سنتی ایران و تدریس آن در دانشگاه‌ها گفت: تدریس آکادمیک موسیقی سنتی ایرانی همان سیری را که 40 یا 50 سال پیش ‌آقای نورعلی خان برومند در دانشگاه‌ها مطرح کرد؛ طی می‌کند. این تئوری که از سوی نوازندگانی مثل آقای علیزاده، لطفی، کیانیان و ... پی گرفته شد؛ همان رسمی کردن ردیف میرزاعبدالله در دانشگاه‌هاست که این رسم همچنان در دانشگاه‌های ما به‌عنوان مطرح است.

این مدرس دانشگاه و آهنگساز ادامه داد: درباره تدریس ردیف میرزاعبدالله به‌عنوان محور ردیف‌ها مسائل بسیاری وجود دارد. یکی از نکات مثبت این نگاه وحدت بخشیدن و آموزش ردیف و موسیقی سنتی ایرانی است که موجب می‌شود نوازندگان و آهنگ‌سازان دیالوگ‌های مشترکی درمقابل هم داشته باشند و شناخت یکسانی نسبت به سازها حاصل شود اما نکته منفی آن؛ این است که ما بخشی از واریاسیون‌هایی که روی نغمه‌ها و ملودی‌های ایرانی می‌توانست اتفاق بیفتد را حذف یا به عبارتی تعدیل کردیم و در این میان دو ردیف؛ شاخص شد و باقی مسائل مهجور باقی ماند.

او درباره سیر تدریس موسیقی کلاسیک ایرانی در دانشگاه‌ها توضیح داد: همان سیری که در بالا گفته شد علی‌الظاهر در دانشگاه‌ها نیز دنبال می‌شود  اما این‌بار نوازندگان حتی پشتکار نواختن همان ردیف مشخص را هم ندارند و با سرعت از کنار ردیف‌نوازی عبور می‌کنند.

وی درباره اینکه آیا موسیقی ایرانی بسته یا منجمد شده؛ اظهار داشت: عنوان کردن چنین مطالبی عمدتا از سوی موزیسین‌هایی بوده که شناخت درستی نسبت به موسیقی دستگاهی ایرانی نداشته‌اند. اگر این نقل قول‌ها را پیگیری کنیم؛ متوجه می‌شویم چنین صحبت‌هایی یا ازسوی موزیسین‌های غیرایرانی بوده یا کسانی که تا به حال ردیف ننواخته‌اند.

او ادامه داد: من این جمله را که موسیقی ایرانی منجمد شده؛ قبول ندارم  با وجود اینکه در آثارم همواره نگاه نویی به موسیقی سنتی ایرانی وجود داشته اما با قاطعیت می‌گویم در کارهایم رد پای ردیف دیده می‌شود.

ردیف قلب تپنده موسیقی ایرانی است

عیسی غفاری با تاکید بر اینکه ردیف ایرانی، منبع و گنجینه‌ای ارزشمند برای موزیسین‌هاست؛ گفت: برخی ناتوانی و عدم خلاقیت خود را به ضعیف بودن ریشه ردیف ایرانی نسبت می‌دهند، درحالیکه استفاده ما موزیسین‌ها از ردیف محدود بوده و آنطور که باید، ردیف را نشناختیم. این غلط است که ما نقص‌هایمان را به موسیقی ایرانی نسبت بدهیم. من به‌عنوان یک موزیسین تلاش کردم نوگرایی در آثارم دیده شود اما به جرئت می‌گویم که بسیاری از آثار من، واریاسیون‌هایی بر ردیف ایرانی است.

وی افزود: ردیف، قلب تپنده موسیقی ایرانی است و اگر راه استفاده از آن شناخته شود، حرف‌های تازه‌ای را می‌توان منتقل کرد. شاید به نظر برسد که من آدم سنت‌گرایی هستم اما واقعیت این است که اگر از خود آقای علیزاده به‌عنوان شخصی که موجب ساخت نگاهی نو به موسیقی سنتی ایران شد هم بپرسید، قطعا از شناخت و درک درست ردیف و تاثیر آن بر موسیقی‌اش سخن می‌گوید.

جای خالی نوگرایی در موسیقی سنتی

غفاری درباره نوگرایی در موسیقی ایرانی گفت: این روزها هرکس اثری تولید می‌کند، اصرار دارد آن را اتفاقی تازه در گستره موسیقی کلاسیک ایرانی معرفی کند زیرا اگر بگویند ما آثار قدیمی را اجرا کرده‌ایم، قطعا مخاطبان کمتری خواهد داشت. حجم آثار تولیدی هم بسیار زیاد است و دوستان من در شهرکتاب‌ها با معضل فضا برای قراردادن آلبوم‌های موسیقی مواجه‌اند زیرا هر هفته تعداد بسیاری آلبوم منتشر می‌شود.

او ادامه داد: وقتی ما به‌عنوان منتقد از بیرون نگاه می‌کنیم، می‌بینیم کسی کار خاصی انجام نداده اما حالا که آهنگسازان معتقدند همه مشغول نوگرایی‌اند؛ این تفکر منجمد شدن موسیقی از کجا می‌آید؟ واقعیت این است که دنیا به سرعت رو به جلو حرکت می‌کند و موسیقی هم باید با همین روند کار خود را ادامه دهد. شما می‌بینید به دلیل خواست توده مردم، اجراهایی عوامانه‌ای روی صحنه می‌روند که هیچ ارزش موسیقایی ندارند. تنها، عامل اقبال مردمی موجب می‌شود یک فرد به فضایی که به نوعی موسیقی کلاسیک ایرانی را پاپ می‌کند نزدیک شود. این نوآوری نیست اما می‌تواند عامل حرکت موسیقی باشد. مشکل اینجاست که این آثار به نام نوآوری ارائه می‌شوند اما هیچ نوگرایی در آنها صورت نگرفته. نتیجه این می‌شود که موسیقی تنها حرکتی دارد که برخی آن را صعودی و برخی سقوط موسیقی می‌دانند.

آثار عامه‌پسند و کم‌مایه‌ای که به‌نام نوگرایی ارائه می‌شوند

این نوازنده تار که خود آثاری با نگاهی نو نسبت موسیقی کلاسیک ایرانی منتشر کرده، درباره راه‌حل عملی ایجاد خلاقیت گفت: ما به اشخاصی که سمت ردیف‌دان داشته باشند، احتیاج داریم. شناخت درست و دقیق ردیف می‌تواند دستمایه ایجاد خلاقیت باشد. ما متاسفانه عجله داریم و این مسئله باعث شده بی‌توجهی به ردیف صورت بگیرد. هیچکس نمی‌خواهد ردیف را به‌طور کامل بنوازد و این بضاعت کم ماست.

غفاری با بیان این پرسش که چرا موسیقی‌های جدید روزمصرف شده‌اند؛ گفت: در گذشته آثاری تولید شد که هنوز کارکرد دارد اما چرا حالا این اتفاق به ندرت دیده می‌شود؟؛ نشان می‌دهد بلایی که بر سر موسیقی پاپ آمده؛ در موسیقی کلاسیک ایرانی نیز وجود دارد و به نوعی از موسیقی پاپ به موسیقی سنتی منتقل شده. عدم شناخت درست ردیف، باعث شده شاهد نوگرایی دروغین باشیم و درنتیجه آثاری روزمصرف که عمر کوتاهی دارند، وارد بازار کنیم.

او ادامه داد: به عقیده من، موسیقی سنتی همیشه مخاطبان خودش را داشته و ما نباید غصه بخوریم چرا مخاطبان موسیقی پاپ بیشتر است. وقتی وارد این فضا شدم، می‌دانستم مخاطبان اندکی خواهم داشت و می‌دانستم موسیقی پاپ همیشه در اوج بوده است. زمانی موسیقی کلاسیک در اوج خواهد بود که عوام خصوصیات جامعه روشنفکری را داشته باشند.

این مدرس موسیقی افزود: بخش عظیمی از مشکلات موسیقی سنتی، تحت تاثیر موسیقی عامه‌پسند به وجود آمد. ما در مثبت‌ترین حالت، چنین آثاری را پاپ سنتی می‌دانیم و باید بدانیم نکته مشترک میان تمام آثار عامه‌پسند، کم‌مایه بودن است.

برخی مسیر موسیقی سنتی را گم کرده‌اند

عیسی غفاری با اشاره به اینکه برخی مسیر و راه را در موسیقی سنتی گم کرده‌اند؛ بیان کرد: آفتی که به جان موسیقی ایران افتاده، برداشت غلط از بداهه‌نوازی‌ست. بداهه‌نوازی به معنای آهنگسازی در لحظه است اما باید چارچوب‌هایی داشته باشد. متاسفانه این بداهه‌نوازی‌ها چارچوب ندارد و تنها سرهم‌بندی کردن و توهین به مخاطب است.

او ادامه داد: بداهه‌نوازی در موسیقی ما پدیده‌ای متاخر است که برخی به غلط آن را دارای ریشه‌های قدیمی می‌دانند. ‌بداهه‌نوازی با آقای وزیری و شهنازی، پررنگ شد و این اساتید نمونه‌های موفق بداهه‌نوازی را ارائه کردند اما نوعی از بداهه‌نوازی‌ که دارای چارچوب و قاعده است. چگونه ممکن است نوازنده‌ای که ردیف را نمی‌شناسد؛ بخواهد بداهه‌نوازی کند؟ من در دانشگاه دیدم شاگردی برای اجرای صحنه‌ای خود دقیقا نمی‌داند چه چیزی اجرا خواهد کرد و به استادش می‌گفت حالا روی صحنه می‌روم و یک چیزی پیش می‌آید!

اوج‌گیری تصورات غلط از بداهه‌نوازی

غفاری با بیان اینکه ما در دوره تیموری چارچوب بیشتری برای موسیقی شاهد بودیم، ادامه داد: در دوره تیموری، افرادی مثل عبدالقادر مراغه‌ای، آثارشان را مکتوب می‌نوشتند و آهنگسازی می‌کردند و طبیعتا چارچوب بیشتری وجود داشت. قطعا عبدالقادر توانایی بداهه‌نوازی هم داشت اما همانطور که گفتم پدیده بداهه‌نوازی در ایران متاخر است.

این مدرس موسیقی؛ نقطه اوجی که باعث شد تصور غلط از مبنای بداهه‌نوازی ایجاد شود را مربوط به قبل از انقلاب و زمان موسیقی گلها دانست و اظهار داشت: در برنامه تکنوازان موسیقی گلها، اجراهای بداهه بسیاری را شاهد هستیم که به واقع درون‌مایه درستی ندارند. اصلی‌ترین عامل این است که آن نوازندگان هر روز ضبط استودیویی داشتند و طبیعی‌ست که زمانی برای فکر منسجم داشتن برای اجرای موسیقی نداشتند. درنتیجه موسیقی بسیار سطحی شد.

او ادامه داد: شاید این حرف‌ها خوشایند بسیاری نباشد اما درواقع ما یکسری شابلون قرار می‌دادیم و ضربی‌های بی‌سر و ته می‌شنیدیم. این یکی از بزرگترین معضلات بداهه‌نوازی بود. برای شناخت بهتر بداهه‌نوازی، ماهنامه ماهور که ویژه بداهه‌نوازی‌ست، را پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم به تدریج این ساختار دقیق و اصولی در بداهه‌نوازی دیده شود.

کد خبر : ۲۶۲۰۲۷