شیوا ارسطویی به خانه ابدی بدرقه شد/ نویسندهای معترض که خطر کردن ویژگی اصلیاش بود

مراسم تشییع پیکر شیوا ارسطویی نویسنده و شاعر صبح امروز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به گزارش ایلنا، فرخنده حاجیزاده، نویسنده و شاعر در این مراسم با انتقاد از عدم خاکسپاری نویسندگان در قطعه هنرمندان بهشت زهرا گفت: این قطعه نیست که به نویسندگان تشخص میدهد بلکه خاک است که از نامها تشخص میگیرد و مهم نیست هنرمند کجا خاک شود؛ بلکه مهم این است چه اثری از خود به جا گذاشته باشد.
حاجیزاده با ابراز ناراحتی از درگذشت شیوا ارسطویی گفت: شیوا ما بزرگ شدیم ولی عاقل نشدیم و هنوز زنگی از جنون در سر همه ما هست، اگر نبود، قلم را کنار میگذاشتیم. تو چرا حیف کردی؟
ناهید کبیری نیز در بخش دیگر این مراسم شعری خواند و سپس آتوسا زرنگار، داستاننویس اظهار کرد: او یک زن بود با تمام دغدغههایی که زنان دارند. شیوا کوتاه نمیآمد، میجنگید و شاید در جایی فکر کرد که جنگیدنش ثمری ندارد. او در کارهای خیریه پیشقدم بود. شیوا ارسطویی انسان بود با همه اخلاق خوب و بدش. شیوا یک زن بود و بهترین رمانش «افیون» بود که در ایران مجوز نگرفت. نمیدانم تا کی ادامه بدهیم و بنویسیم و مجوز نگیرد. همیشه شاکی بود که کتابهایش در ارشاد میمانند. او زنی شجاع و جسور و خودش بود.
صوفیا محمودی نویسنده و مترجم نیز طی سخنانی با اشاره به اینکه شیوا ارسطویی نویسندهای معترض بود اظهار کرد: او با روش مختص خود در واژه اعتراض میکرد و زنهای قصههایش درگیر سنت و مدرنیته بودند. شیوا همانطور که دلش میخواست زندگی کرد و از خانه و خانواده دور شد و با نوشتن زندگی کرد. را با قصههایش بخوانیم نه چند و چون رفتنش.
سارا افضلی نیز شعری را از طرف عبدالعلی عظیمی که برای شیوا ارسطویی سروده بود، خواند و لیلی فرهادپور بازیگر سینما با تشکر از محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانه هنرمندان نسبت به عدم همکاری مدیران با هنرمندان اعتراض کرد.
علی قنبری، شاعر هم در سخنانی گفت: امروز آمدیم تا وداع کنیم با نویسندهای که ذهنی ژرف و شگرف با قلبی خسته داشت. یک نویسنده از آسمان نیامده است؛ فاصله او با پوچی یک تار موست، اما او با نوشتن به زندگیاش معنا میبخشد.
او افزود: زندگی یک نویسنده همیشه با دروننگری و تنهایی گره خورده است. شیوا نویسندهای تجربهگرا بود که محصولش کتابهایش است. او از نوشتن از لحاظ مادی طرفی نمیبست، نوشتن برای او به معنای روبهرو شدن مداوم با تاریکیها یا بیپناهیها و زخمهایی بود که گاهی التیام نمیآورد. او مثل همه ما شکستنی بود و شکستنش چیز غریبی نبود، او میل به ماندن نداشت و از میان ما رفت؛ اما اینگونه رفتنش به ما یادآوری میکند که بیایید بیشتر ببینیم، بیشتر گوش کنیم و بیشتر درک کنیم.
قنبری خاطرنشان کرد: زندگی یک نویسنده پر از پایانهای بیشمار است که شیوا بسیاری را تاب آورد، گرچه شیوا نقطه پایانی جملهاش را گذاشت، اما باید بدانیم او بارها در زندگیاش احساس تنهایی کرد ولی کلمات او را به زندگی بازگرداندند و در پایان شیوای عزیز، این برای من شوربختی و تأسفآور است که در کنار پیکر شیوا یادآوری کنم که برای یک هنرمند، متأسفانه مرگ بهترین تبلیغ است. برای شعرها و قصهها قدردان تو هستیم.
در ادامه این مراسم یکی از شاگردان شیوا ارسطویی نیز به ارائه سخنانی درباره شیوا ارسطویی در مقام معلم پرداخت و سپس علیرضا بهنام شاعر و مترجم نیز در سخنانی گفت: خطر کردن ویژگی اصلی شیوا ارسطویی بود؛ از امدادگری در جنگ هشتساله تا حضور در افغانستان و... . شیوا ارسطویی خطر میکرد و میخواست واقعیت را بیپروا بگوید. بسیاری از دوستانش از صراحت و ملاحظه نکردن او میرنجیدند. خطر میکرد و جانب حقیقت را نگه میداشت.
او با اشاره به مرگ شیوا ارسطویی، یادآور شد: گزارش پزشکی قانونی برای او نیامده و نمیدانیم چه اتفاقی افتاده، بلکه حدس میزنیم چه اتفاقی افتاده است. بسیار متاسفم که کلمات آینده خود را کشت.
ماهرخ دبیری همکلاسی دانشگاه شیوا ارسطویی نیز درباره این نویسنده فقید اظهاراتی مطرح کرد و در ادامه عسل نورایی نیز متنی را از انصاری خواند.
محسن امیریوسفی کارگردان سینما هم طی سخنانی به به مرگهایی که در سالهای اخیر در سینما اتفاق افتاده از جمله مرگ کیومرث پوراحمد و داریوش مهرجویی اشاره کرد.
سپهر وکیلی، فرزند شیوا ارسطویی نیز گفت: شیوا واقعا دوست داشت بعد از مرگش بخندیم و خوشحال باشیم، چون مطمئن بود خودش خوشحال خواهد بود. من فرزند شیوا نه از شیوا که از زیست شیوا چه آموختم؟ از او آموختم نه زندگی را جدی بگیرم و نه مرگ را. مرسی که آمدید.
در پایان چند تن از بانوان حاضر در مراسم، تابوت شیوا ارسطویی را برای بدرقه پیکر این نویسنده و شاعر به سمت خانه ابدیاش در قطعه هنرمندان به دوش گرفتند.