خبرگزاری کار ایران

اولین آشنایی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با امام خمینی(ره)

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی گفت: گاهی با امام و آقا مصطفی همراه می‌شدیم و من بعد از سلام و احوال‌پرسی، سوالی را مطرح می‌کردیم، سوالی اخلاقی،‌ ادبی و فطری و در حوزه طرح سوالات بیشتر و جدی‌تر تا بیشتر به امام نزدیک شوم.

به گزارش ایلنا به نقل از میزان، در کتاب محسن هاشمی دوران مبارزه ج  1، ص 62 آمده است. با تغییر خانه اخوان مرعشی مدتی بود همسایه آیت‌الله حاج آقا روح‌الله خمینی شده بودند از همان روزهای اول جذب ایشان شد؛ «قیافه‌ای با ابهت و دوست داشتنی، با منشی جذاب. این احساس مشترک طلبه‌های جوان حوزه بود. با برخوردهای مکرر و روزمره، حس کنجکاوی بیشتر تحریک می‌شد و در جستجوی بهانه آشنایی بیشتر بودم. همین حس، انگیزه دوستی با آقا مصطفی شد.

ایشان طلبه جوانی بودند اما به لحاظ دوره تحصیلی از ما جلوتر بودند و با محبت. در مسیر رفت و آمد، گاهی با امام و آقا مصطفی همراه می‌شدیم و من سلام و احوال‌پرسی سوالی را مطرح می‌کردیم، سوالی اخلاقی،‌ ادبی و فطری و در حوزه طرح سوالات بیشتر و جدی‌تر. شاید اکثر طلبه‌های حوزه برای آشنایی با چهره‌های برجسته از همین شیوه استفاده کردند؛ چون در فرهنگ حوزه جوان دادن به سوال به عنوان یک سوال جدی مطرح است.

علما در زمینه تعلیم و ارشاد احساس وظیفه خاصی دارند. اطلاعات خوبی درمورد خانواده امام و زندگی امام برای ما فراهم شد و جاذبه عمیق‌تری پیش آمد. سعی می‌کردم قدری همتم را بیشتر کنم تا بتوانم در مسیر راه سوالاتی مطرح کنم که امام را وادار به جواب جدی کنم. سعی می‌کردم در فرصت‌هایی با ایشان همراه شوم و سوالی را طرح کنم. ایشان همچنان که روش همیشگی‌شان بود پاسخ کوتاهی می‌دادند.

حاج‌آقا روح‌الله شیخ اکبر و دوستانش مجذوب حاج آقا بودند و از هر راهی برای نزدیکی بیشتر با ایشان استفاده می‌کردند. در مراسم ‌های جشن و عزا همراه آیت‌الله بودند و به تدریج از نزدیکان بیت ایشان محسوب می‌شدند. کتاب کشف الاسرار را هم بیشتر خوانده بود؛ لحن آیت‌الله در آن کتاب برای ما جاذبه خاصی داشت از دیگران چنین موضع‌گیری در برابر شاه ندیده‌ بودم، به تدریج در برخی از درس‌های ایشان هم شرکت کرده بودم و از شاگردان حاج آقا روح الله محسوب شدند. حاج آقا روح‌الله از مرید بازی گریزان بود.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: وقتی ایشان(امام) می‌خواستند به خمین بروند جمعی از شاگردان ایشان که ما بودیم می‌گفتم که ما هم خدمت شما بیایم. ایشان فرمودند: که مگر می‌خواهیم سینه بزنیم که شما هم می‌خواهید بیایید. حتی وقتی می‌خواستند از خانه‌شان به حرم بروند به جای اینکه از خیابان بروند، از کوچه‌هایی می‌رفتند تا نمایش چند طلبه که از پشت سرشان می‌روفتند، ندهند، اجازه نمی‌دادند کسی وقت راه رفتن همراهشان باشد. علی عراقچی از طلبه‌های شاگرانشان: با بعضی افراد که بیشتر  ارتباط داشتند و صمیمی بودند کاری نداشتند. مثلا آقای هاشمی یک مقدار رویشان با امام باز بود و گاهی مزاح‌هایی هم می‌کرد. به درس هم خوب گوش می‌داد. امام هم به او علاقه داشت.

کد خبر : ۴۴۶۷۰۶