دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل:
مهمترین موارد اختلافی ایران و آمریکا برای رسیدن به توافق چیست؟

در پرونده مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، سه دور مذاکرات سطح بالا و یک دور مذاکرات کارشناسی و فنی برگزار شده است. تفاوتهای زیادی میان آنچه در مذاکرات سطح بالا، مورد گفتوگو قرار میگیرد و آنچه در مذاکرات فنی و کارشناسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد وجود دارد.
کوروش احمدی: در پرونده مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، سه دور مذاکرات سطح بالا و یک دور مذاکرات کارشناسی و فنی برگزار شده است. تفاوتهای زیادی میان آنچه در مذاکرات سطح بالا، مورد گفتوگو قرار میگیرد و آنچه در مذاکرات فنی و کارشناسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد وجود دارد. بر اساس اظهارات علنی مقامهای دو طرف و برداشتهایی که از فرآیند گفتوگوها وجود دارد، میتوان اینگونه ارزیابی کرد که مسائل مطروحه در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در مورد موارد زیر بود:
۱. اینکه طرفین در مورد چه چیزهایی گفتوگو کنند، آیا این مذاکرات فقط منحصر به برنامه هستهای ایران باشد یا موضوعهای دیگر هم در آن دخالت دادهشود.
۲. در مورد حد مطالبات دو طرف در مذاکرات اصلی، بهویژه اینکه برخی از صداها در واشنگتن در این مورد سخن گفتهبودند که برنامه هستهای ایران کاملاً باید جمعآوری شود یا اینکه ایران از حق غنیسازی چشمپوشی کند و اورانیوم غنیشده مورد نیاز برای سوخت راکتورهایاش را از خارج وارد کند. درحالیکه صداهای دیگری در آمریکا حاضر شدهاند حق ایران برای غنیسازی 3/67 درصد را بپذیرند.
۳. مسئله دیگر اینکه چارچوب زمانی گفتوگوها چگونه باشد و آیا ضربالاجلی برای پایان مذاکرات تعریف شود یا نه.
۴. نوع توافق نهایی هم جزئی از توافقهای کلی است. اینکه طرفین در پایان مذاکرات به یک توافق مکتوب برسند یا به تفاهم نامکتوب بسنده کنند. اینکه توافق مکتوب بالقوه به امضای دو طرف میرسد یا نه، اینکه برای رسمیت یافتن توافق امضای طرفین کافی است یا باید به تصویب پارلمانها برسد؛ همه از جمله کلیاتی هستند که در سطح بالا مورد بحث قرار میگیرند.
۵. مسئله دیگر که در سطح بالا مورد گفتوگو قرار میگیرد این است که اگر قرار است توافق نهایی مکتوب باشد در چه سطحی و در کجا امضا شود.
مسائلی از این دست، مسائلی هستند که در گفتوگوهای سطح بالا، بین سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور خاورمیانه مورد بررسی قرار میگیرند. در واقع این گفتوگو یکسری مسائل کلی است که حدود و چارچوبهای مذاکرات را تعیین میکند. اگر دو طرف روی همه یا بخشی از این موضوعها توافق کنند، آنگاه وارد مذاکرات فنی و کارشناسی میشوند که دیدیم شنبه هفته جاری، نخستین دور گفتوگوهای فنی و کارشناسی انجام شد.
ورود به مرحله کارشناسی به این معنا است که دستکم روی برخی از کلیات توافقهایی میان ایران و آمریکا شکل گرفتهاست. اما جزئیات بسیار اهمیت دارد. در هر مذاکره بینالمللی، چندجانبه و دوجانبه این جزئیات است که سرنوشت توافق را روشن میکند. این یک اصل کلی در مذاکرات و معاملات است و حتی در بدهبستانهای فردی در سطح اجتماع هم سادهتر میتوان روی کلیات توافق کرد تا در مورد جزئیات. برای مثال در مورد توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام)، در سطح بالا اینگونه توافق شد که توافق نهایی یک متن مکتوب مورد اجماع ۷ طرف باشد و جزئیات کامل اجرایی، فنی و حقوقی در آن به تفصیل مورد اشاره قرار گرفتهباشد.
وقتی طرفها وارد جزئیات میشوند، در مورد جزئیات متن مکتوب گفتوگو میکنند که این متن چگونه خواستههای طرفین را برآورده کند و در عین حال متن واضحی در اختیار داشتهباشند که ابهام در مورد آن بین دو طرف به وجود نیاید و در حین اجرا، دو طرف به تفسیرهای متفاوتی از آن دست پیدا نکنند. سرفصل مطالبی که احتمالاً در گفتوگوهای کارشناسی و فنی ایران و آمریکا به آن پرداختهمیشود به شرح زیر است:
۱.نخستین و مهمترین موضوع این است که اگر توافق شدهباشد که تنها در مورد برنامه هستهای ایران مذاکرات انجام شود، آنگاه کارشناسان بر روی این موضوع بحث میکنند که جزئیات فنی مهار برنامه هستهای ایران به چه شکل باید باشد. برای مثال در برجام اینگونه توافق شدهبود که ایران حق دارد تنها تا سقف 3/67درصد اورانیوم را غنیسازی کند و تا میزان مشخصی از این اورانیوم غنیشده را در خاک ایران نگهداری کند. به همین ترتیب یکی از نخستین اقدامات ایران بعد از انعقاد برجام، انتقال چندین تن اورانیوم غنیشده به خارج بود.
موضوع فنی دیگر تعداد و نوع سانتریفیوژهای قابل استفاده در ایران بود که بر این اساس تعداد کمی بیش از ۵۰۰۰ سانتریفیوژ از نوع IR-1 از سوی ایران قابل استفاده بود. بقیه سانتریفیوژهای پیشرفتهتر در آن زمان از مدار خارج شدند و تحت نظر آژانس انبار شدند. در برجام در مورد مشخصات فنی راکتور آب سنگین ایران هم بحث شدهبود و مقرر شدهبود تا ایران ساخت راکتور آب سنگین با طراحی قدیمی که به عنوان ماده جانبی پلوتونیوم تولید میکرد را کنار بگذارد و در عوض با همکاری کشورهای طرف برجام یک راکتور آب سنگین نسل جدید برای ایران ساختهشود.
اگر ترامپ، که قبلاً گفتهبود برجام بدترین توافق تاریخ بشر از ابتدا تاکنون است، قبول کند که در توافق جدید با ایران همین مختصات و جزئیات فنی مبنا قرار بگیرند، باز هم کار پیچیدهتر است. ایران در دوران برجام نزدیک به ۱۰ هزار سو توان غنیسازی داشت که اکنون این میزان به بیش از ۱۱۰ هزار سو رسیدهاست. ایران اکنون از سانتریفیوژهای IR-2، IR-4 و IR-6 استفاده میکند که توان غنیسازی آنها تا ۱۰ برابر بیشتر از سانتریفیوژهای IR-1 قدیمی است.
اینکه میزان مصالحهای که باید از ایران خواستهشود به مراتب از دوران برجام فراتر است و ایران باید بسیار بیشتر از گذشته در برنامه هستهای خود عقبنشینی کند، یک مسئله است، بحث تحقیق و توسعه هم مسئله دیگری است که ایران پیشرفت بسیار بیشتری را نسبت به دوران برجام تجربه کردهاست. موجودی اورانیوم غنیشده ایران هم به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کردهاست و ایران نزدیک به ۴ تن اورانیوم غنیشده در سطوح ۵ درصد، ۲۰ درصد و ۶۰ درصد در اختیار دارد و یکی از موضوعهای فنی بسیار مهم سرنوشت این مواد شکافتپذیر است.
۲. موضوع مهم دیگر فنی، موضوع سررسیدها یا تاریخهای انقضا (Sunset Clause) است که در برجام پیشبینی شدهبود. بر اساس توافق هستهای پیشین ایران، بسیاری از محدودیتهایی که در مورد مسائل مختلف برای ایران چه در برنامه هستهای و چه در برنامه موشکی و دفاعی وجود داشت، به تدریج برداشتهمیشد که در سالهای ۲۰۱۸، ۲۰۲۰، ۲۰۲۳ و نهایتاً اکتبر ۲۰۲۵ تعداد زیادی از این مواد منقضی میشدند. اکتبر ۲۰۲۵ عملاً قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد برنامه هستهای ایران مختومه اعلام میشود و برنامه هستهای ایران کاملاً از دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد خارج میشود و تمامی قطعنامههای تحریمی که پیشتر از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه برنامه هستهای ایران صادر شدهبود، کان لم یکن تلقی میشوند.
یکی از اصلیترین انگیزههای مخالفان برجام که نهایتاً سال ۲۰۱۸ به خروج دونالد ترامپ از این توافق انجامید، همین بندهای سررسید بودند. حالا سوال این است که تکلیف سررسیدهای باقیمانده از جمله مختومه شدن قطعنامه ۲۲۳۱ و ۶ قطعنامه پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد در مهرماه سال جاری چه خواهد شد؟ اینکه این تاریخ انقضا همچنان رسمیت داشتهباشد یا تاریخ جدیدی تعیین شود یا اینکه این ساز و کار بازگشت این قطعنامهها دائمی شود، مسئله دیگری است که در جزئیات فنی مذاکرات ایران و آمریکا باید مورد بررسی قرار بگیرد.
۳. موضوع دیگری که وجود دارد، مسئله تضمینهاست. ایران همواره گفتهاست که نیاز به تضمین برای اجرای تعهدات طرف مقابل دارد و واشنگتن هم دائماً گفتهاست که هیچ تضمین دائمی نمیتواند ارائه دهد و هیچ رئیسجمهوری نمیتواند تضمین کند که رئیسجمهور بعدی آمریکا چه اختیاری داشتهباشد یا نداشتهباشد. یکی از پیشنهادهای مطرحشده این است که کنگره این توافق را به صورت یک پیمان یا عهدنامه دوجانبه بین ایران و آمریکا تصویب کند، ولی دستکم در آمریکا تضمینی در مورد پیمان و عهدنامه هم وجود ندارد.
هرچند برای تصویب یک پیمان لازم است که دوسوم کنگره به آن رای بدهد، اما برای خروج از این عهدنامهها قانون اساسی سکوت کردهبود و به همین ترتیب رئیسجمهور میتواند از هر یک از پیمانها و عهدنامههایی که تمایل داشتهباشد، بدون تصویب کنگره خارج شود. همانگونه که دولت آمریکا با اعلام وزیر خارجه این کشور از عهدنامه مؤدت ایران و آمریکا مصوب ۱۹۵۴ خارج شد و یک سال بعد از اعلام خروج، عملاً این معاهده از رسمیت افتاد؛ بدون اینکه کنگره آمریکا تصمیمی در این مورد گرفتهباشد. دونالد ترامپ در دور نخست ریاستجمهوری خود از چندین عهدنامه و پیمان دیگر نیز بدون تصویب کنگره خارج شد. در نتیجه حتی تصویب کنگره هم نمیتواند تضمینی برای پایداری توافق میان ایران و آمریکا باشد. جزئیات و پیشنهادهای دیگری وجود دارد.
مثلاً اینکه روابط متقابل تجاری و اقتصادی میان دو کشور ایجاد شود تا درهمتنیدگی اقتصادی جلوی خروج آمریکا را بگیرد. اما روابط اقتصادی میان ایران و آمریکا هم بدون برداشتهشدن تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران امکانپذیر نیست. حتی در برجام هم تحریمهای اولیه دستنخورده باقی ماندهبودند و فقط تحریمهای ثانویه (یعنی تحریمهایی که آمریکا علیه کشورهای طرف معامله ایران اعمال میکند) مرتفع شدند. صحبتهایی در مورد سرمایهگذاری یک هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری آمریکا در ایران مطرح شدهاست که چنین حرفهایی فعلاً خام و در حد ادعاهای تبلیغاتی است. پیشزمینه هرگونه مشارکت اقتصادی این است که دستکم نوعی روابط دیپلماتیک میان دو کشور شکل بگیرد، اما در شرایط فعلی میبینیم که دو طرف حتی به مرحلهای نرسیدهاند که به صورت مستقیم با یکدیگر گفتوگو کنند.
۴. مسئله بعدی موضوع نظارت و راستیآزمایی برنامه هستهای ایران است. هر چند ایران ممکن است بپذیرد که نظارتهای شدیدی بر برنامه هستهایاش اعمال شود، اما شکل این نظارتها ممکن است جزئیات متفاوتی از برجام داشتهباشد. در برجام به شکل دقیق و با جزئیات مکانیسمهای نظارتی مختلف از جمله پادمانها، نظارتهای مرتبط با اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و برخی نظارتهای نوبنیاد در برجام برای بازرسی، نظارت و راستیآزمایی برنامه هستهای ایران پیشبینی شدهبود. اما شنیده میشود که در دولت جدید آمریکا تمایل بر این است که آمریکاییها مستقیماً بر برنامه هستهای ایران نظارت کنند.
سازوکار این نظارت هم مسئلهای است که باید در جزئیات فنی بررسی شود. اینکه آمریکاییها جزء ناظران آژانس باشند یا اینکه مستقلاً واحد نظارتی جدیدی از سوی آمریکا شکل بگیرد. در دوران برجام اختلافهای زیادی در مورد این بازرسیها وجود داشت؛ مسائلی مانند دسترسی به مراکز نظامی یا اماکن امنیتی، از جمله جزئیاتی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد و اینکه آیا آمریکا به اجرای پروتکلهای الحاقی کفایت میکند یا چیز بیشتری میخواهد.
۵. مسئله دیگری که باید در جزئیات فنی مورد بررسی قرار بگیرد، نحوه و چارچوب زمانی حل و فصل اختلافهای پادمانی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. ایران و آژانس در حال حاضر دست کم در مورد دو مکان ادعایی اعلامنشده که به ادعای آژانس در آنها رد مواد شکافتپذیر یافت شدهاست، اختلافنظر دارند. قبل از برجام هم پروندهای به نام PMD یا ابعاد بالقوه نظامی برنامه هستهای ایران وجود داشت که در قالب برجام با آژانس حل و فصل شد. اینکه این اختلافها در چه چارچوبی حل و فصل شود قطعاً بخشی از گفتوگوهای ایران و آمریکا است.
۶.مسئله مهم دیگر این است که شرایط حقوقی در آمریکا تغییر کردهاست و بعد از تصویب قانون کاتسا توسط کنگره، اختیار رئیسجمهور آمریکا برای تعلیق قوانین تحریمی کنگره محدود شدهاست. علاوه بر این یکسری تحریمهای جدید اعمال شدهاست. برای مثال قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی و تحریم بیت رهبری خارجی یک مانع در مقابل توافق است.
۷.مسئله دیگر که قطعاً در جزئیات مذاکره در مورد تحریمها مورد توجه قرار خواهد گرفت، تحریمهای مضاعفی است که در دور نخست ریاستجمهوری دونالد ترامپ علیه برخی اشخاص و نهادهای ایرانی وضع شد. برای مثال بانک مرکزی که به دلیل مسائل هستهای تحت تحریم قرار داشت، به صورت مضاعف به دلیل حمایت از تروریسم هم تحت تحریم قرار گرفت. در چنین شرایطی اگر صرفاً تحریمهای هستهای بانک مرکزی حذف شود، تفاوتی ایجاد نمیشود، چون تحریمهای مضاعف در جای خود باقی خواهد ماند یعنی اگر تحریمهای هستهای بانک مرکزی لغو شود، باز هم آمریکا تحریم ثانویه مضاعفی علیه بانک مرکزی اعمال کردهاست که مادامی که آن تحریم هم لغو نشود، عملاً تغییری در شرایط ایجاد نمیشود.
گفتوگوهای کارشناسی و فنی بسیار پیچیدهتر و سختتر از گفتوگوهای سطح بالا است. در سطح بالا فقط بر روی کلیاتی در مورد نوع مذاکره، محتوای آن و نتیجه احتمالی توافق میشود، این جزئیات است که اصل محسوب میشود.