خبرگزاری کار ایران

توییت دردناک یکی از اهالی غزه

توییت دردناک یکی از اهالی غزه

امروز دختر کوچکی را دیدم که خواهر کوچکترش را می‌زد. بلافاصله دستش را گرفتم تا جلوی او را بگیرم و پرسیدم: چرا این کار را کردی؟

او جواب داد: چون او نصف یک قرص نان را برداشت و آن را به تنهایی خورد. آن آخرین نانی بود که داشتیم و من و مامان توافق کرده بودیم که آن را خرد کنیم و با آب بخوریم.

به آرامی دستش را گرفتم و او را به مدرسه‌ای که در آن اقامت دارم آوردم. سه قرص نان و هر غذایی که داشتم به او دادم.

او با خجالت نزدیک‌تر آمد و سوالی از من پرسید که نتوانستم جواب بدهم و هرگز هم نخواهم داد:

«نمی‌توانی به جای کسی که شهید شد، پدر من باشی... و هر روز برای ما غذا بیاوری؟»

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز