خبرگزاری کار ایران

ایلنا از مناطق زلزله زده مسجد سلیمان گزارش می‌دهد؛

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته است

asdasd
کد خبر : ۷۸۳۵۵۸

زلزله مسجد سلیمان اگر چه تبعات جانی و مالی فراوانی به همراه نداشت اما برای مردمی که در این اقتصاد متورم خشت خشت خانه خود با زحمت و تنگدستی ساخته اند، تخریب ۲۰ درصدی کاشانه هم شاید بدترین حادثه زندگیشان باشد و این در حالی است که به گفته رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، زلزله به ۳ هزار واحد مسکونی در شهر و روستاهای مسجد سلیمان آسیب وارد کرده است.

به گزارش خبرنگار اعزامی به مسجدسلیمان، زلزله ۵/۷ ریشتری روز گذشته ۱۷ تیرماه شهرستان مسجد سلیمان با کانون شهر گلگیر، ما را به سمت شمال خوزستان می‌کشاند، مناطقی که سال های سال است، بر ذخایر گسترده ای از نفت و گاز آرمیده اند اما همچنان با کاستی ها و کمبودهای متعددی دست و پنجه نرم می‌کنند.

زلزله به خودی خود نامی رعشه برانگیز است و این، آنجا بیشتر نمایان می‌شود که مردمانی تنگدست شاهد آوار خانه و کاشانه و وسایل زندگی خود شوند که در دوران متورم اقتصادی کنونی، امیدی به جایگزین کردن آن ندارند.

در مسیر تابستانی داغ مسجدسلیمان، جز ییابان، لوله های نفت و پوشش گیاهی تنک چیز دیگری به چشم نمی خورد.

ساعت ۳ عصر است که به ابتدای ورودی شهر مسجد سلیمان میرسم، شواهدی از وقوع زلزله به چشم نمیخورد. به سمت فرمانداری برای هماهنگی بیشتر به منظور مشاهده تبعات زلزله در شهر میروم. فرمانداری شلوغ و مملو از مسئولین استانی است که خود را به سرعت به مسجدسلیمان رسانده اند.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استپس از هماهنگی با نیروهای بی ادعای هلال احمر با یکی از آنها همراه می شوم و او مرا به مناطقی که بیشتر آسیب دیده اند می برد.

خستگی از چهره آقای تقی پور ( نیروی امدادی هلال احمر مسجد سلیمان)  میبارید، او که خودش اهل مسجد سلیمان است،  میگوید ساعات اولیه پس از زلزله در شهر بسیار ترافیک بود و مردم مضطرب، سراسیمه به خیابانها آمده بودند.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استدر مسیر، متوجه حضور شهروندان مسجدسلیمانی در پارک ها و فضای سبز میشوم که گرمای داغ تابستان را به خانه های نا ایمن خود ترجیح داده اند. اما بچه ها حال و هوای دیگری دارند و از فرصت پیش آمده برای بازی و تفریح کمال استفاده را می‌کنند.

به منطقه نمره هشت میرسیم، همان ابتدا، خانه ای که یکی از دیوارهای حیاط آن کاملا تخریب شده نظرم را جلب میکند. صاحب خانه پیش آمده و ما را به درون منزل نیمه تخریبش دعوت میکند.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استعلاوه بر تخریب دیواری بزرگ، درون منزل نیز قابل سکونت نبود، شیشه ها شکسته و بر دیوارها ترک های عمیقی نقش بسته است و ظرف و ظروف شکسته زیادی بر زمین ریخته بود.

خانم خانه که بسیار مضطرب و نگران بود، همه خرابی ها را نشان داد و از اینکه جانشان سالم است از خدا تشکر میکرد و میگفت: همه زندگیمان به باد رفت، با زحمت این خانه را ساخته بودیم، بدبخت شدیم، از ترس آوار جرات نمی‌کنیم  در خانه بمانیم.

نکته قابل توجه، دره نسبتا بزرگی در منطقه نمره ۸ بود که چنین چهره ای آنهم در میان شهر عجیب به نظر می آمد.

پل خاکی باریکی که بر اثر زلزله چند ترک برداشته و قسمتی از آن فرو ریخته، راه ارتباطی جاده با منازل مسکونی بود. خانه های اطراف این دره آسیب بیشتری دیده بودند و لوله کشی آبی که در کف دره وجود داشت در حال نشت بود. اهالی منطقه می‌گفتند، خانه های اطراف دره، بیشتر از دیگر مناطق آسیب دیده اند.

به همراه تقی پور به یکی دیگر از منازلی که آسیب جدی دیده بود وارد شدیم، مرد خانه گفت: خانه ام را تازه ساخته بودم و میخواستم نفس راحتی بکشم ولی حالا خانه ام خراب شده و دیگر قابل سکونت نیست.

نور خورشید از درزهای شکافته درون خانه به راحتی مشاهده می شد. شاید با پس لرزه ای نه چندان قوی فرو ریختنش حتمی بود.

پس از کش و قوس های فراوان میان اهالی منطقه برای بازدید از منازلشان، خانمی که به شدت نگران بود ما را به  خانه اش برد و تلویزیون شکسته ای را نشان داد و گفت: النگو و انگشترم را فروختم تا برای فرزندانم تلویزیون خریدم، حالا من مانده ام و این تلویزیون شکسته، چه کنم؟

دلداریش دادم اما خودم نیز امیدواری چندانی به بازپرداخت سریع خسارات وارده به منزل و اثاثیه اش را نداشتم!

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استراه های ارتباطی، آب و برق مناطق زلزله زده مشکل چندانی نداشت ولی برخی اهالی به منظور رعایت جوانب احتیاط برق منازل خود را قطع کرده بودند.

هوا به شدت گرم بود و شلاق خورشید دست از سر این مردم خونگرم و مهربان و مضطرب برنمیداشت.

گونه های ملتهب دخترکی در حیاط منزلی که دیوارهای خانه اش سیمانی بود و قسمت هایی از سقف اتاقی که سفیدکاری شده بود و اکنون ریخته، توجهم را جلب کرد، به کنارشان رفتم‌ و خدا را بخاطر سلامتی جانشان شکر کردم. یکی از زنان که خانه را نشانم‌ داد، می گفت: خدا به برادرم رحم کرد، زیر قسمتی که آوار شده خوابیده بود خدا را شکر که سالم است.

مردم به تصور اینکه برای ارزیابی و تعیین خسارت به منطقه آمده ایم، کم کم اطرافمان جمع می شدند و اصرار داشتند حتی ترک های ریز خانه هایشان را نیز نشانمان دهند.

آرام آرام از منطقه نمره ۸ فاصله گرفتیم در حالیکه چشم های نگران اهالی بدرقه مان میکرد، تحمل بار سنگین این چشم های نا امید و مضطرب بسیار سخت بود. پس از مشاهده چند خانه دیگر به منطقه بی بیان رسیدیم.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استتازه عروسی که به همراه خانواده اش در کوچه نشسته بودند مرا به درون خانه اش راهنمایی کرد و گفت: تازه عروسی کرده ام، همه وسایلم نو است و زلزله وسایل خانه ام را از بین برده است. آشپزخانه اش پر از ظروف شکسته و خورده شیشه های پخش شده بر زمین بود.

حیاط خانه ای دیگر نیز در همان حوالی مملو از اسباب و اثاثیه جهیزیه عروسی بود که از ترس زلزله و تخریب وسایل از درون ساختمان خارج کرده بودند.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استاکثر مردم به آثار باقیمانده از زلزله به منظور بررسی تیم های ارزیاب خسارت، دست نزده بودند. اما برخی دیگر بی اهمیت به اتفاق رخ داده و یا شاید نا امید از دریافت خسارت مشغول شست و شو، خاک گیری و جمع آوری شیشه های شکسته و رفت و روب منزل بودند. برخی نیز با خیس کردن خود و فرزاندانشان به مقابله با گرمای تابستانی داغ برخاسته بودند.

برای رفتن به شهر گُلگیر که کانون زلزله بود، با چند تن از همکاران خبرنگار و عکاس خود همراه شدیم و پس از طی مسافتی حدود ۴۵ کیلومتر به شهر گلگیر در دامنه کوه آسماری در شمال مسجد سلیمان رسیدیم.

راننده ای که ما را به آن منطقه رساند میگفت: خانه های این شهر گران و ارزشمند است.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استدر ابتدای شهر با خانه ای که دیوار حیاط آن کاملا تخریب شده بود مواجه شدیم که تبدیل به فضای خوبی برای بازی دنیای معصومانه کودکان شده بود.

اگر چه گلگیر نام شهر را یدک میکشد، اما آثار بافت های روستایی هنوز در شهر به چشم‌ میخورد و هنوز در برخی منازل احشام‌ نگهداری می شوند. دیوارهای سنگ چین گل اندود شده در جای جای شهر مشاهده می شود و بیشترین خسارات ناشی از زلزله نیز بر همین بافت های سست روستایی وارد شده است.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته استدر میانه کار مردم صمیمی و خونگرم شهر گلگیر ما را به لیوان شربتی خنک مهمان کردند. سوپر مارکت کوچکی درون شهر نیز از عواقب زلزله در امان نمانده و تعداد زیادی از وسایل موجود در قفسه ها بر روی زمین ریخته و شکسته شده بود. صاحب مغازه که خانمی خوشرو بود، گفت: خیلی وحشتناک است، میترسیم بازهم زلزله بیاید برای همین در کوچه نشسته ایم.

گویش زیبای برخی از پیرزنان و پیرمردان منطقه مانع از درک درست قسمتی از صحبت هایشان میشد، اما فهوای کلام روشن بود و آنها با مهربانی از ما درخواست ثبت و ضبط خرابی های خانه و کاشانه شان را داشتند و امیدوار بودند این بازدیدها و عکاسی ها منجر به پرداخت خسارت های به وجود آمده شود.

در قسمتی از شهر، شرکت توزیع برق در حال مرمت چند دکل برق افتاده برای برقرار شدن برق منازل شهروندان بودند.

هوا دیگر تاریک شده بود و ما عزم بازگشت کرده بودیم که خبردار شدیم استاندار خوزستان به همراه مدیر کل مدیریت بحران و دیگر مسئولین استان به منظور بازدید از کانون زلزله وارد شهر گلگیر شدند، پس از همراهی  با آنها در بازدید از منازل آسیب دیده در حالی به سمت شهر اهواز بازگشتیم که مردمان زیادی شب را باید تا صبح در گرما و فضای باز با دلهره و نگرانی سپری می کردند.

خوشبختانه زلزله تا کنون خسارت چندانی به  زیر ساخت های مسجد سلیمان و گلگیر وارد نکرده و آنتن دهی در منطقه با مشکل مواجه نیست.

زلزله مسجدسلیمان تنها ۳ ریشتر از زلزله مخرب بم کمتر بود اما تنها کشته این بلای طبیعی در مسجدسلیمان، پیرمردی بود که سکته کرده بود و مصدومین حادثه پس از ۲۷ پس لرزه ثبت شده ۱۱۵ نفر است که اکثر آنها به صورت سرپایی مداوا شده اند.

اما آنچه در این سفر یک روزه به مسجد سلیمان به چشم می آمد، عدم توجه به بافت های فرسوده و عدم نظارت صحیح بر مجوزهای ساخت و ساز در شهر و به خصوص بافت های فرسوده و همچنین اهمال کاری شرکت های نفتی در پرداختن به مسئولیت های اجتماعی بود که موجب شده آثار زلزله در شهر مسجدسلیمان با شگفتی هایی روبرو باشد، چنانچه برخی منازل نوساز تقریبا تخریب و غیر قابل سکونت شده اند و خانه هایی در اطراف آنها جز چند ترک جزیی، آسیب چندانی ندیده اند.

همچنین مشاهده بافت های روستایی در برخی مناطق شهری نشان از عدم اهتمام مسئولین ذی ربط در پرداختن به بحث نوسازی و بافت شهری مناسب است.

اگر چه شرکت های نفتی دهان خود را در خاک مناطق نفت خیز فرو کرده اند اما از این ثروت بیکران آنچه نصیب مردم این مناطق زرخیز میشود، تنگدستی، بافت های فرسوده و عقب ماندگی های شهری و زندگی بر بروی بمب ساعتی ذخایر انرژی است.

النگو هایم را فروختم تا تلویزیونی را بخرم که اکنون بر اثر زلزله شکسته است

گزارش: مریم جم

انتهای پیام/
نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز