خبرگزاری کار ایران

نشست تخصصی نمایش‌نامه‌نویسی و سكوت برگزار شد

یعقوبی: ممیزی با اصل 25 قانون اساسی در تضاد است

asdasd
کد خبر : ۶۷۹۸۶

نادری: ممیزی، نظارت، سانسور یا هر چیز دیگر باید از نظر ماهیت قابل دفاع باشد. تمام ممیزها در سیستم نظارت ما پنهان هستند چرا؟ چون می‌دانند ماهیت سانسوری که اعمال می‌کنند؛ قابل دفاع نیست.

ایلنا: نشست تخصصی کانون نمایش نویسان ایران باعنوان «نمایشنامه نویسی و سکوت» با حضور علیرضا نادری، محمد یعقوبی و محمدامیر یاراحمدی همراه با تعدادی از اعضای این کانون عصر روز گذشته (۱۰اردیبهشت) در سالن استاد امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بهزاد صدیقی (نمایشنامه نویس، منتقد و سخنگوی کانون نمایشنامه نویسان ایران) در ابتدای این جلسه ضمن بیان اینکه مساله نمایشنامه نویسی و سکوت از دل صحبت‌های ما با دوستان نویسنده بیرون آمد و الزاما هم سکوت مدنظر نیست، گفت: آنچه مدنظر داریم مساله‌ای است که به خصوص طی یکی، دو سال اخیر به شدت با آن دست و پنجه نرم کردیم و طی این مدت شکل فزاینده‌تری به خود گرفته و نویسندگان را در زمینه چاپ و انتشار و اجرای آثار نمایشی خود با مشکل مواجه کرده است.

وی ادامه داد: همه درخصوص مراکز سانسور دولتی و حتی این مراکز در ارگان‌های غیردولتی آگاهی داریم و اساسا وجود این مراکز بر کسی پوشیده نیست و مسائل و مشکلاتشان را می‌دانیم، همه افرادی که در این کشور زندگی می‌کنند به خصوص فعالان عرصه هنر امروز پس از گذشت ۳۴سال از انقلاب اسلامی خطوط قرمز را به خوبی می‌شناسند.

این منتقد با بیان اینکه هر نمایشنامه نویسی بنا به شرایط خود از موضعی با مساله سانسور برخورد می‌کند، اظهار داشت: در همین شرایط که نویسنده تلاش می‌کند با چارچوب‌ها آشنا شود مدیران تغییر می‌کنند و با آمدن فرد جدید دیدگاه‌ها دستخوش تغییر و دگرگونی می‌شود و نمایشنامه نویسان نخستین گروهی هستند که با این سلیقه جدید مواجه می‌شوند.

وی تصریح کرد: این مساله تمامی گروه‌های نمایشی به خصوص آن دسته که وابسته به هیچ جریان و دسته فکری نیستند و علاقه دارند مستقل به فعالیت خود ادامه بدهند را به شدت آزار می‌دهد که فکر می‌کنم همه ما با این شرایط در نمایشنامه نویسی مواجه شده‌ایم و آن را درک کرده‌ایم.

سخنگوی کانون نمایشنامه نویسان خانه تئا‌تر با تاکید بر اینکه هر فرد ممکن است به شیوه خود با قضیه برخورد کند و گروهی شاید تصمیم داشته باشند اصولا این مساله را تحویل نگیرند و هیچ واکنشی نشان ندهند تا شرایط سیاسی و اجتماعی کشور تغییر کند، بیان کرد: عده‌ای دیگر هم تصمیم می‌گیرند حرف و متن خود را در مجامع هنری خارج از کشور و یا محافل خصوصی دوستانه برای آشنایان خود بخوانند و ارائه کنند. سکوت برخی هم شاید حامل معانی باشد که اساسا نویسنده در آثار خود طرح می‌کند که می‌تواند ذیل تقسیم بندی‌های گوناگون دسته‌بندی شود.

محمد امیریارمحمدی یکی از میهمانان این جلسه در ادامه ضمن بیان اینکه وقتی موضوع جلسه به من اعلام شد با خود فکر کردم برای چندمین مرتبه است که نشستی با این موضوع ترتیب داده می‌شود، گفت: پس از دقت بیشتر از خود سوال کردم چرا این مشکل همواره وجود دارد و به رغم اینکه ما انتقادهای خود را بار‌ها به اشکال مختلف مطرح کرده‌ایم همچنان به کار خود ادامه می‌دهد. سپس فکر کردم شاید موضوع به سرزمین و اقلیمی که در آن زندگی می‌کنم ربط داشته باشد و فرهنگ جامعه بر آن تاثیر کمتری بگذارد.

این نمایشنامه نویس با اشاره به اینکه ما کشوری در حال توسعه هستیم، اظهار داشت: وقتی ما کشوری در حال توسعه هستیم باید به عنوان بخشی از روشنگران جامعه به بخشی از نیاز‌ها و الزامات پاسخ دهیم. در اینجا نمایشنامه ملی معنا پیدا می‌کند؛ اثری که مبتنی بر هویت و شرایط حاکم بر سرزمین ما خلق شده باشد.

وی تصریح کرد: آثاری خارجی هم هستند که اتفاقات بسیار اهمیت دارند اما برای یک کشور در حال توسعه جای نمایشنامه ملی را نخواهند گرفت به این دلیل که از جامعه توسعه یافته وارد شده‌اند.

یاراحمدی با توضیح جامعه در حال توسعه بیان کرد: الگو‌ها در چنین جوامعی دائما در حال تغییر است، الگوهای رفتاری تغییر می‌کند و در مواقعی فروپاشی اخلاقی اتفاق می‌افتد و مدام در دل خود بحران‌های اجتماعی تولید می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه اگر توسعه یک کشور همراه با عدالت باشد ما نیاز به شنیدن موارد بحران در کشور داریم، افزود: اگر به این بحران‌ها توجه نشود شرایطی به وجود خواهد آمد که جلوی توسعه گرفته می‌شود در نتیجه جایی باید مدام این مسائل را گوشزد کند تا مدیران در صورتی که اعتقاد واقعی به توسعه عدالت محور داشته باشند با حل این مشکلات امکان توسعه کشور را فراهم کنند.

این نویسنده تصریح کرد: اما اگر ما دیدیم این صدا‌ها و در برخی مواقع فریاد‌ها شنیده نمی‌شود و یا جلوی آن گرفته می‌شود شک به وجود می‌آید که آیا توسعه عادلانه است؟ اگر عادلانه است پس چرا اجازه نمی‌دهد صدایی که وجود بحران را گوشزد می‌کند شنیده شود؟

یاراحمدی در بخش دیگری از صحبت‌های خود به عدم حضور مسئولان کشور در سال‌های نمایش اشاره کرد و اظهار داشت: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که رئیس جمهور آن پرچم را بلند می‌کند اما من به یاد ندارم حتی یک مرتبه به تماشای تئا‌تر نشسته باشد یا نماینده مجلسی که هرگز قدم در سالن نمایش نمی‌گذارد چگونه می‌تواند از بحران‌های جامعه خود مطلع شود تا نسبت به حل آن‌ها اقدام کند؟ وجود چنین مواردی موجب می‌شود سوال کنیم آیا اصلا عدالتی وجود دارد؟

علیرضا نادری از نمایشنامه نویسان شناخته شده کشور که تعدادی از آثار او مجوز انتشار یا امکان اجرای عمومی پیدا نکرده است، در ارتباط با موضوع جلسه گفت: اعتقاد دارم دو چیز معمولا در این میان گم می‌شود یکی چیزهایی که در تاریکی قرار دارند و دیگر چیزهایی که از فرط حضور از دید ما غایب می‌مانند. آنچه برای صحبت در نظر گرفته‌ام بیشتر متوجه همین نوع دوم خواهد بود.

وی با اشاره به اینکه برای صحبت درباره ممیزی و سانسور بسار دیر است، ادامه داد: ‌حتی به نظرم برای حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران هم دیر است چراکه معتقدم خود نظام بیشترین لطمه را از این ناحیه دیده است که توضیح خواهم داد و تاکید می‌کنم این صحبت‌ها کاملا خیرخواهانه از سوی معلمی بیان می‌شود که سی و چند سال است معلمی می‌کند و تکلیفم با جامعه‌ای که درآن زندگی می‌کنم؛ روشن است.

این نویسنده سپس با طرح این سوال که سانسور چیست؟ اظهار داشت: چند روز قبل در مقابل عملی که فردی انجام داده بود از او پرسیدم چرا چنین کردی؟ و او در جواب من گفت: چی بگم! حال سوال من اینجاست که این چی بگم سوال است یا پاسخ؟ در مورد سوال سانسور چیست؟ هم به همین اندازه با تناقض مواجه می‌شویم یعنی جهل و آگاهی توامان این پدیده را به ما نشان می‌دهد.

وی افزود: آیا قصد داریم با شناخت سانسور نهادی ضدپیشرفت و توسعه بسازیم یا نهادی همسو با آن؟ یا اینکه تنها می‌خواهیم آن را بشناسیم؟ آیا این امکان وجود دارد که بتوانیم به طور کامل درباره سانسور صحبت کنیم؟ به عقیده من صد دلیل می‌توان مطرح کرد که چنین امری ممکن نیست اما بلافاصله یک تناقض به وجود می‌آید و آن همین است که ما اینجا هستیم و درباره سانسور صحبت می‌کنیم. اما آنچه امروز درباره سانسور می‌گوییم کاملا به اعمال سانسور در خویش می‌گوییم، این مفهوم سانسور است.

نادری با ذکر مثالی برای شناخت بهتر سانسور گفت: شما در تئا‌تر، سینما و تلویزیون ایران نمی‌توانید مادری دلسوز که فرزند او پس از سال‌ها از جبهه بازگشته را نشان بدهید که فرزند خود را در آغوش می‌گیرد و روی او را می‌بوسد. اما می‌توانید تکه تکه شدن همین فرزند را از طریق تلویزیون تماشا کنید. شما نمی‌تواند صحبت‌های عاشقانه یک پسر و دختر را ببینید و بشنوید اما دیدن اعدام شدن‌‌ همان پسر وسط پارک خانه هنرمندان مانعی ندارد. مثال‌هایی از این دست ماهیت و طرز فکر سانسور را روشن می‌کند که چه چیز را می‌پذیرد و چه چیز را نمی‌پذیرد.

نویسنده نمایشنامه «پچ پچه‌های پشت خط نبرد» با طرح این پرسش که آیا سانسور در این وجود دارد؟ گفت: چنین اسمی به هیچ عنوان وجود ندارد پس از انقلاب ایران که با سه شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، تمام انقلابیون اعتقاد داشند سانسور پدیده زشتی است بنابراین عنوان را کنار گذاشته و نظارت و ممیزی را جایگزین کردند.

وی با تاکید بر اینکه به نظارت عالیه سخت اعتقاد دارم، اضافه کرد: این نظارت به دو معنا است یکی نظارت برترین‌های جامعه بر فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دوم نظارت بر تولید آثار افرادی که جزو افراد بر‌تر فکری جامعه محسوب می‌شوند.

این هنرمند تصریح کرد: ادارات نظارت قرار است آثار را هم به لحاظ ارزش‌های کیفی و زیبایی‌شناختی و هم ارزش‌هایی که یک حاکمیت به آن اعتقاد دارد، محقق کند. ممیز اسم فاعل است یعنی انسانی اهل ممیز یعنی فرد که قادر است بین دو چیز تمیز دهد. من تقریبا در تمام دستگاه‌های ممیزی کشور گیر کردم. جدا انسان اهل تمیز ندیدم. آنچه در ایران اتفاق می‌افتد نه ممیزی به معنای اهل تمیز در زمینه تفکر، زیبا‌شناسی و توانایی داوری است و نه نظارت عالیه به معنای نظارت فرهیختگان و فرزانگان.

نادری در دنباله صحبت‌های خود در این بخش با ذکر یک نمونه تاریخی عنوان کرد: قبل از شهریور ۱۳۲۰ پادشاه وقت چیزهایی را برنمی‌تابید و قطعا در این زمینه به نهادهای فرهنگی خود دستوراتی داده بود اما متاسفانه در آن سیستم پیرمردی وجود داشت که کلمات را در روزنامه‌ها جستجو می‌کرد و روی آن‌ها مهر روا یا ناروا می‌زده است که این اتفاق پس از ۸۰ سال همچنان می‌افتد، نمایشنامه من اجرا شد اما اجازه چاپ دریافت نمی‌کند یعنی بر آن مهر ناروا زده شده است.

وی در پایان گفت: این سیستم نظارت حتی منافع خود حکومت را نیز محقق نمی‌کند، این سیستم اعمال نظرات اصولا ضدمنافع حاکمیتی عمل می‌کند که آن‌ها را سر کار گذاشته است. با بر چیدن این سیستم کهنه، عقب مانده و ضدپیشرفت که قرار بود تربیت کند اما نفرت و جهل آفریده است و فساد به وجود آورده است.

به گفته نادری، ممیزی، نظارت، سانسور یا هر چیز دیگر باید از نظر ماهیت قابل دفاع باشد. وی گفت: شما دقت کنید تمام ممیز‌ها در سیستم نظارت ما پنهان هستند چرا؟ چون می‌دانند ماهیت سانسوری که می‌کنند قابل دفاع نیست. اگر کسی عملی قابل دفاع انجام دهد سرافرازانه آن را اعلام خواهد کرد.‌ای کاش افرادی از اداره نظارت و ارزشیابی در این نشست حضور داشتند تا سوالات را با آن‌ها در میان می‌گذاشتیم و با دیگر موضوع را روشن می‌کردیم.

محمد یعقوبی پس از پایان صحبت‌های علیرضا نادری در رابطه با موضوع جلسه اظهار کرد: ابتدا دومعنا به ذهن من متبادر شد یک معنای منفی و دوم معنای مثبت که ابتدا معنای منفی را بیان می‌کنم چون اعتقاد دارم به موضوع جلسه بیشتر نزدیک است.

وی ادامه داد: آیا نمایشنامه نویس باید سکوت کند؟ اگر کانون چندین جلسه با همین موضوع برگزار کرده است پس می‌خواهد بگوید نباید سکوت کرد. اگر ما سکوت کنیم آیا مدیران این فهم را دارند که برای سکوت ما ارزشی قائل باشند؟ به نظر اصلا چنین نیست، پس ارزش سکوت اینجا بی‌معنا می‌شود و ما ناچار هستیم با کار کردن و جلساتی که می‌گذاریم هر بار این مساله حل نشده را مطرح کنیم لااقل تا وقتی که بنیان قانونی دارد و قانون اساسی تغییری نکرده است. اصل ۲۵ قانون اساسی می‌گوید سانسور ممنوع است پس ما حق داریم هر مرتبه سوال کنیم چرا سانسور صورت می‌گیرد؟

کارگردان نمایش «خشکسالی و دروغ» تصریح کرد: مواردی که از شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح می‌شود و ما قبول می‌کنیم به این دلیل است که می‌خواهیم واقع بین باشیم، بنابراین هر مرتبه خیلی اخلاق گرایانه موارد مورد نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی را رعایت می‌کنیم، در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ای دارد که نمی‌تواند اصل اساسی قانون ما را نادیده بگیرد. بنابراین اعتقاد دارم آقای نادری به درستی اشاره کرد که سانسورچی‌ها هیچ وقت احساس وجاهت نمی‌کنند که خود را معرفی کنند. می‌دانیم هستند و سمتی دارند اما همواره در تاریکی هستند و بابت کاری که انجام می‌دهند؛ احساس خوبی ندارند.

یعقوبی در پایان با تاکید بر اینکه کار نکردن در این شرایط اشتباه استراتژیک و سیاسی ما محسوب می‌شود، در رابطه با معنای مثبت سکوت گفت: سکوت یک معنای مثبت هم دارد که تعجب می‌کنم چرا هیچ‌گاه مورد توجه ما قرار نمی‌گیرد. سکوت مثبت به این معناست که وقتی نمایش روی صحنه رفته است ما نگوییم چرا من نتوانستم چنین کاری انجام بدهم اما اجازه آن به همکار من داده شد. این دقیقا جایی است که موظف به سکوت هستیم اما متاسفانه این تمهید را به کار نمی‌گیریم.

محمدامیر یاراحمدی در ادامه این نشست ضمن طرح این سوال که اصولا مخاطب این جلسه چه کسی است، اظهار کرد: آیا مخاطب خود ما هستیم یا دیگری؟ اعتقاد دارم ما برای یکدیگر صحبت نمی‌کنیم بلکه با فردی سخن می‌گوییم که نظر او درباره کار هنری به ویژه هنر تئا‌تر با ما تفاوت می‌کند، چراکه ما اعتقاد داریم هنر تئا‌تر نمی‌تواند خطری متوجه کشور کند اما او چنین اعتقادی دارد و اصولا برداشت ما از هنر تفاوت می‌کند. این مسئله فقط هم در تئا‌تر مطرح نیست در دانشگاه‌ها و موسسات دیگر هم شاهد چنین روندی هستیم.

وی همچنین به اشکال دیگر سانسور در تئا‌تر اشاره کرد و اظهار داشت: آیا طرح مسئله تئا‌تر ارزشی و برگزاری جشنواره‌های موضوعی اعمال ممیزی نیست؟ به قول استاد عزیزمان محمود استاد محمد نیازی به برگزاری جلسات آسیب‌شناسی تئا‌تر نیست، تئا‌تر که آسیب ندارد، این مدیران هستند که باید آسیب‌شناسی شوند.

نویسنده نمایش‌نامه «بیوه‌های غمگین سالار جنگ» با انتقاد از رد آثار به بهانه سیاه‌نمایی، بیان کرد: این نیز خود نوعی سانسور محسوب می‌شود اما دقیقا همین واژه محل اختلاف میان ما و مدیران است چراکه اتفاقا وظیفه من به عنوان درام‌نویس و هنرمند نشان دادن همین سیاهی‌های جامعه است و باید مانند آینه عمل کنم اما مدیران می‌گویند نکن.

وی افزود: این درحالی است که مسئولان باید نظر و گزارشات را بشنوند و اعمال کنند چراکه ادعا می‌کنند خدمت‌گذار هستند، اگر نمایش‌نامه نویس سیاه‌نمایی نکند چه‌کاری باید انجام دهد؟ سال‌هاست با این مسئله مواجه هستیم و نتیجه آن شده آنچه امروز مدیران می‌گویند که آثار از محتوای ارزشمند تهی شده درحالی که مسئله از اعمال سلیقه آن‌ها ناشی می‌شود، شما مشکل خود را به ما برمی‌گرانید، این نتیجه سفارشی کردن فرهنگ است.

این هنرمند ضمن تاکید بر اینکه تا وقتی میان ما و مسئولان فهم مشترکی از کارکرد اجتماعی هنر تئا‌تر وجود نداشته باشد مشکل برطرف نمی‌شود، گفت: جالب اینجاست که روزنامه‌های زرد هر روز اخبار قتل و جنایت‌های ناموسی را برای مردم می‌نویسند و مدیران مقاومت نمی‌کنند اما همین که مسئله در نمایش‌نامه طرح می‌شود، ایراد پیدا می‌کند.

بهزاد فراهانی(کارگردان، بازیگر و نمایش‌نامه نویس) پس از صحبت‌های یار احمدی با اشاره به این مطلب که جزو درام‌نویسان کم کار است، اظهار داشت: از دهه ۴۰ مشغول نوشتن هستم، دورانی که اعتقاد دارم سال‌های طلایی ادبیات و هنر ایران محسوب می‌شود. از‌‌ همان دوران به فردی که سیاه‌نمایی می‌کند معروف شدم اما در این بین نکته‌ای وجود دارد که فکر کردن به آن، این اواخر گاهی برایم دردناک می‌شود که تازگی مستمر شده و ادامه دارد.

وی در توضیح صحبت‌های خود گفت: سانسور محصول پس از انقلاب نیست و پیش از آن هم وجود داشت‏‏، اما مشکل اساسی اینجاست که سانسورچی‌ها از بین خود ما هستند. من همین امروز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌آیم و دعوای سختی داشتم. شورای بازخوان‌های فیلم‌نامه نامه‌ای بر متن من نوشته و بسیار هم از کار استقبال کرده بودند اما گفتند در ‌‌نهایت یک نفر مانده که کار را بخواند و در صورت تایید او مشکلی وجود نخواهد داشت و این فرد متاسفانه از خود ما بود که در آخر کار را رد کرد.

این هنرمند خطاب به نمایش‌نامه نویسان جوان حاضر در جمع گفت: اعتقاد دارم دهه ۴۰ رنسانس درام‌نویسی ایران به حساب می‌آید اما حتما به سرنوشت نویسندگان بزرگ میهن توجه داشته باشید. ما امروز نمی‌توانیم هیچ‌یک از آثار غلامحسین ساعدی را روی صحنه بیاوریم‏ و سرانجام هم در غربت از دنیا رفت، بهرام بیضایی مجبور به کوچ شد و امروز در دانشگاه یو. سی. ال.‌ای مشغول به تدریس است، همه می‌دانیم مرحوم اکبر رادی سال‌های پایانی عمر چگونه با تلخکامی زندگی کرد، بهمن فرسی مجبور شد تا پایان عمر در آمریکا ایران را آه بکشد، بانو خجسته کیا که وقتی از او خواهش کردم برای جشن‌های تئا‌تر به خانه هنرمندان سری بزند؛ گفت با توجه به بی‌احترامی که این جماعت به من کردند؛ امکان ندارد.

وی ادامه داد: مریم گوشه‌گیر، نصرت پرتوی، ابراهیم مکی، یادگاری، عباس نعلبندیان، سعید سلطانپور، عباس جوانمرد و... چه شدند؟ این سرنوشت درام‌نویسان دهه ۴۰ و ۵۰ این ملک است.

در ادامه جلسه تعدادی از اعضای کانون ازجمله سیروس همتی به بیان تجربه‌های خود از موارد سانسور در نمایش‌نامه‌هایشان پرداختند و عده‌ای هم به واکنش صنفی در این رابطه اعتقاد داشتند. علیرضا نادری در پایان گفت: با توجه به تمام موارد مطرح شده اعتقاد دارم اصالت برای ما کار کردن و اجرای نمایش در تئاترشهر است تا اثبات کنیم شورای نظارت و ارزشیابی درحال لطمه زدن به کل است، همچنین از این طریق است که می‌توانیم نشان دهیم پشت صف سانسور چه چیز وجود دارد و هرچه می‌توانیم هزینه سانسور را برای مدیران بالا ببریم.

محمدیعقوبی در صحبت‌های پایانی خود به سکوت مثبت اشاره کرد و اظهار داشت: ما وظیفه داریم یک‌جا سکوت کنیم و آن‌هم زمانی است که به ما اجازه به کار بردن مواردی در متن داده نمی‌شود اما در سالن دیگری شاهد اجرای‌‌ همان موارد هستیم. در این شرایط نباید به مسئول سانسور اعتراض کنیم که چرا فلانی اجازه دارد اما من ندارم چون مسئول سانسور منتظر همین است. باید همه تلاش کنیم و بیش از پیش کار کنیم و امکانی فراهم کنیم تا تعداد افرادی که تئا‌تر کار می‌کنند افزایش پیدا کند در این صورت اعمال بعضی فشار‌ها کاهش خواهد یافت.

نرم افزار موبایل ایلنا
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز