محسن هاشمی:
صدای عقلانیت به گوش میرسد
نزدیك به 6000 واحد تولیدی و صنعتی كشور به سمت تعطیلی میروند/مطالبات معوق و بدهی دولت به بانكها افزایش جدی پیدا كرده است/متاسفانه وضعیت مناسبی نداریم/ مواضع افراطی بهدرد ورود به سیاست نمیخورد.
محسن هاشمی می گوید:فردی مانند هاشمیرفسنجانی و حتی خانواده او نیز نمیتوانند بیتفاوت باقی بمانند.
به گزارش ایلنا، گفتگوی محسن هاشمی با روزنامه اعتماد به شرح ذیل می باشد:
ابتدا در این باره توضیح بدهید كه آیتالله هاشمی، از چه جایگاهی به بحث انتخابات وارد شدهاند و به عنوان یك كنشگر سیاسی دارای موضع مشخص اقدام به طرح بحث میكنند یا به عنوان یك فرد كه هیچ نقشی در تحولات سیاسی ندارد و صرفا به عنوان یك عنصر با تجربه قصد نصیحت كردن دلسوزانه دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید ببینیم كه جامعه در چه شرایطی قرار دارد و چه انتظاری از افراد مختلف دارد. ما در حال حاضر در شرایطی هستیم. به شرایط مهم انتخاب مردم وارد میشویم و همه باید نقش فعالی را بازی كنند. در این میان نقش دانشگاهیان، روشنفكران، تكنوكراتها، نویسندگان، روحانیت و حتی اصناف و گروههای مرجع از بقیه آحاد مردم مهمتر است. لذا لازم است كه همه در ارائه پیشنهادها و برنامههایی كه منجر به شكوفایی كشور در دولت آینده میشود فعال شوند و حتی پیگیری مطالبات را در مرحله بعد از تشكیل دولت آینده بنمایند. مسلما این روش، تقویت دولت بعدی در جهت حمایت از مردم است و امكان بازسازی نظام اجتماعی و مبارزه با بیكاری، توسعه پایدار، تنشزدایی داخلی و خارجی و در نهایت رسیدن به ایرانی واقعا اسلامی در تمام ابعاد را خواهد داد.
لذا طبیعی است كه فردی مانند هاشمیرفسنجانی و حتی خانواده او نیز نمیتوانند بیتفاوت باقی بمانند. باید در ابعادی كه قانون انتخابات اجازه میدهد تمام تلاش خود را برای تغییر شرایط موجود، به كارگیریم. میبینیم كه كشور به هر دلیلی كه فرصت طرح آنها نیست با مشكلات مختلفی مواجه است.
پس از نزدیك به 5/7 سال بعضی كارهای بدون برنامه و هدف و خارج از چارچوب برنامههای پنجساله و بیست ساله و چشمانداز، اكنون به نقطهیی رسیدهایم كه فرصت چند ماهه در زمان انتخابات به وجود میآید كه بتوان حرفها را برای اصلاح امور زد و نظرات را به مردم عرضه كرد و براساس آیه شریفه « فبشر عبادیالذین یستمعون فیالقول و یتبعون احسنه» لازم است كه همه فعال باشند در غیر این صورت به وظیفه دینی و عرفی و اجتماعی و سیاسی خود عمل نكردهاند.
البته اصولگرایان معتقدند كه دستاوردهای این دولت به گونهیی كه شما میگویید نیست بلكه در بسیاری از موارد بهتر از دولتهای قبلی عمل كرده است. برای این سخنان خود هم استنادی دارید؟
واقعیت این است كه رییس دولت دهم از انتقاد و ارائه آمار و ارقام حتی كمی منفی هم به هیچوجه خوشش نمیآید. همیشه تلاش شده است كه جلوی ارائه آمارهای منفی را بگیرد و دایم از افرادی حرف میزند كه در كار دولت سنگاندازی و مانع تراشی میكنند. مشخص است كه آمارها نشاندهنده چالشهای اجتماعی است. ارقامی مانند خط فقر، نرخ بیكاری، نرخ جرایم، نرخ تورم، نرخ توسعه و تولید و بالاخره نرخ آسیبهای اجتماعی و... همه و همه باید دقیق ارائه شود كه متاسفانه نمیشود. خلاصه وعدههای اجرا نشده و طرحها و حرفهای با اجرای ناقص و جواب نداده دولت بسیار زیاد شده است. البته دولت سعی میكند عدم اجرای آنها را در طول سالهای گذشته به دلیل موانع و سنگاندازیهایی كه از ذكر آنها نیز خودداری میكند اعلام كند. قرار نیست كه مردم برای حل مشكلاتشان دایما به ضریح ائمه و راز و نیاز متوسل شوند. اگر مشكلاتشان حل نشد این طور تلقین شود كه علت آن عدم ایمان مناسب به اعتقاداتشان و عدم بصیرت است. در هر صورت مشخص است كه دولت نهم و دهم نتوانسته است جامعه و اقتصاد كشور را مناسب و در شأن جمهوری اسلامی اداره كند. از واردات بیرویه كالاهای خارجی كاملا معلوم است كه شرایط كار و تولید را نتوانستهاند در كشور ایجاد كنند، یا اینكه از نرخ رشد توسعه معلوم است كه درآمدهای كشور در جای نامناسب و خارج از برنامهها خرج میشود. نقش دولت در تورم و نابسامانی بازار ارز روشن و مشخص است ولی با وجود این مساله، دولت پرداخت یارانه به بخش تولید را قبول ندارد. به همین دلیل نزدیك به 6000 واحد تولیدی و صنعتی كشور به سمت تعطیلی میروند. البته با این نگاه، دولت سهم هیچ بخشی را در هدفمندی یارانهها نداده است حمل و نقل، بهداشت هم همین وضعیت را دارد. در ضمن بانكها وضعیت مناسبی ندارند. مطالبات معوق و بدهی دولت به بانكها افزایش جدی پیدا كرده است.
همانطور كه گفتید این شرایط خیلی از افراد اعم از دانشگاهی و حوزوی را به این نتیجه میرساند كه لااقل راهكارهای برون رفت از وضعیت فعلی را بیان كنند. اما آیا آقای هاشمی هم از همین منظر صرفا به بیان نظرات خود میپردازند یا به عنوان یك كنشگر سیاسی برای نقش آفرینی در این عرصه هم برنامه دارند؟
اگر هاشمیرفسنجانی دست به ارائه پیشنهاد جدیدی در وانفسای مشكلات فعلی میزند به دلیل آن است كه با تجربیاتی كه در طول 60 سال مبارزه و كار به دست آورده و هوشمندی كه در ایشان سراغ داریم، این امكان را در خود و نیروهای وفادار به خود و مردم ایران میبیند كه با استفاده از انتخابات پیش رو كشور را به سمت اعتدال پیش برند. ایشان به صورت جدی و اضطراری وارد گود شد، تاجلوی افزایش بیش از حد مشكلات را بگیرد.
برای برون رفت از وضعیتی كه از آن یاد میكنید آیا جامعه نیاز به توصیههای آیتالله هاشمی دارد یا ایشان فراتر از توصیه و نصیحت راهكار اجرایی هم برای این مقطع دارد و به فكر عملی كردن آن است؟
متاسفانه در این 5/7 سال با وجود درآمد ارزی نفتی بیش از 600 میلیارد دلاری و به قول ریاست دولت درآمد ارزی صادراتی بیش از 200 میلیارد دلار یعنی روی هم رفته 800 میلیارد دلار و با وجود آماده بودن بخش مهمی از زیربناهای كشور با همت سه دولت گذشته، متاسفانه وضعیت مناسبی نداریم و حتی میشود گفت در بعضی از جهات نیز عقب گرد هم داشتهایم. متاسفانه برای جلوگیری از مشكلات بیشتر و حتی... از طریق مُسكِن و سرم غذایی به وسیله پرداخت یارانه به صورت ریالی به مردم و نه یارانه تولید اقداماتی انجام میدهند.
جالب اینكه باز هم با وجود جواب نگرفتن از یارانهها تاكید در افزایش یارانهها برای اهداف خاصی دارند قطعا نمیتوان به این سیاستها ادامه داد و باید با روشی كه همه طرفهای درگیر را به میدان بیاورد مساله را حل كرد.
لذا باید حرفهای امیدوارانه زد و به جامعه امید داد و به نظر فقط با وحدت در تمام زمینهها میشود از این موانع عبور كرد و اعتماد را برگرداند. گفتن حقیقت و استفاده از هوشمندی مردم و واقع گرایی و عملگرایی از مواردی است كه در طرح «وحدت ملی» هاشمیرفسنجانی مطرح بوده است. اجرایی شدن این طرح میتواند سطح امیدواری را در كشور به سطح مطلوب برساند و این موضوعی است كه هماكنون كشور به آن احتیاج دارد. باید دولتمردان بعد از انتخابات سال 92 كسانی باشند كه از تجربه و تخصص قابل قبولی برخوردار باشند.
برداشت من از پاسخ شما این است كه اگر دولت تخصص گرا و معتدلی روی كار بیاید طرح آیتالله هاشمی امكان عملی شدن پیدا میكند. اما مشكل اصلی موانعی است كه بر سر راه تشكیل چنین دولتی وجود دارد. در واقع اینكه آیتالله هاشمی بگویند دولت خوب چه دولتی است، یك بحث است و اینكه برای شكلگیری چنین دولتی برنامه داشته باشند بحث دیگر. سوال من این است كه در بحث دوم، برنامه آقای هاشمی چیست؟
آنچه مهم است این است كه نباید گذاشت گروهی كه كشور را به این وضع كشاندند با استفاده از ابزارهای خاص خودشان و قدرت نقدینگی و تصمیمگیری دولتی و ارگانهای وابسته مجددا این وضع را در دوره جدید بر كشور تحمیل كنند. لذا لازم است كه شرایط و اوضاع را مطرح كرد و به بحث عمومی در موضوع دموكراسی و رای مردم در چارچوب قانون اساسی ایران و زوایای عمل نشده آن را طلب كرد.
مردم واقعا منتظرند كه میان سیاستمداران و نخبگان اجتماعی و سیاسی توافقهایی صورت گیرد كه میشود نام آن را همان وحدت خواسته شده از طرف هاشمیرفسنجانی دانست. بعد از شكلگیری این وحدت، ارزشهای انسانی و اسلامی میتواند در ایران شكوفا شود. مسلما ایرانیان میخواهند كه در فضای وحدت هم زیستی و زندگی كنند كه بدون بیعدالتی سیاسی و اقتصادی و هرج و مرج اجتماعی نیز باشد. شاید در شرایط فعلی هاشمی بتواند با توجه به نفوذ خود در جامعه چه در بین اصولگرایان واقعی و چه اصلاحطلبان معتدل و چه در بین مردم كوچه و بازار با نقش مثبت، وحدت جامعه را از مشكلاتی كه آن را تهدید میكند نجات دهد. او میتواند با اتحاد این نیروها در مقابل افراط و تفریط بایستد.
آیا محوریت آقای هاشمی را همه سران و بزرگان اصولگرایی خواهند پذیرفت یا نسخه آقای هاشمی برای كسانی نوشته شده كه معلوم نیست آن را میپذیرند یا خیر؟
البته صحبت از وحدت فقط از طرف هاشمیرفسنجانی مطرح نمیشود. میبینیم كه برای مثال آیتالله مهدوی كنی ریاست محترم مجلس خبرگان هم از وحدت صحبت میكنند ولی ایشان به عنوان دبیركل جامعه روحانیت، فقط اصولگرایان را به وحدت و ائتلاف فرا میخوانند. یا اگر صحبت از تخریب دیگران است فقط گفته میشود كه اصولگرایان یكدیگر را تخریب نكنند و متاسفانه به گروههای دیگر كاری ندارند. یا آیتالله مصباح با صحبت از اینكه اصولگرایان سعی میكنند یكدیگر را تخریب كنند ناراحت هستند و به دیگر گروههای موجود در كشور كاری ندارند.
ولی توقع از این بزرگان این است كه همه مردم و گروهها را تحت پوشش خود قرار دهند و اگر توصیهیی میكنند برای همه باشد. صحبتهای اخیر آقای عسگراولادی در این چارچوب بود. لازم است واقعا از ایشان تشكر شود. ایشان فرمودند كه انتخابات را به میدان جشن ملی تبدیل كنیم، ایشان حتی گفتند كه موضع حزبیشان نیست و نظر شخصی ایشان است.
این تفكر هاشمی است كه سعی میكند فراجناحی عمل كند و در جهت تعادل جامعه و جلوگیری از افراطها و تفریطها در هر گروه چه اصولگرا و چه اصلاحطلب یا چه راست و چپ حركت كند.
ائمه جمعه و جماعات همچنین وظیفهیی دارند كه متاسفانه چنین نیست. هاشمی سعی میكند چنین تفكری را در اركان بالای جامعه مطرح كند تا به كل جامعه برگردند. همه گروههای مرجع باید تلاش كنند كه رقابت سالم ایجاد شود نه اتهام و تخریب یكدیگر.
در زمانی كه نقش دین در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی پر رنگ است، اگر كوچكترین اشتباهی شود مسلما این دین است كه ضرر میكند. اگر اصولگرایی جریانی پیرو دین است لازم است كه كل جامعه را تحت پوشش قرار دهد و با دید پدرانه به همه نگاه كند.
فكر میكنید، افرادی كه نام بردید اعم از روحانیون سرشناس جناح راست و ائمه جمعه و... به فرض اینكه وحدت با معیارهای آقای هاشمی را هم بپذیرند، برای اصلاحطلبان هم جایی در دایره وحدت قائل هستند؟
امروز تكلیف اصولگرایان یا راستها تقریبا برای انتخابات روشن است. و اكثریت آنها بدشان نمیآید كه اصلاحطلبان نیایند. تا بتوانند بین خود با هم رقابت كنند. این البته با شرایط فعلی خیلی هم بعید نیست. بعضی از این گروهها چون فرض میكنند كه در نهایت اصلاحطلبان جدی شركت نخواهند كرد، سعی میكنند با نزدیك شدن به ایدههای اصلاحطلبانه بخشی از این رای را جمعآوری كنند. در این موضوع رقابتی بین اصولگرایان جدید و سنتی و دولتیها ایجاد شده است. البته اصولگرایان سنتی از بقیه بیشتر هراس دارند كه مجددا كاندیدای احتمالی وابسته به دولت بتواند با استفاده از ابزار دولت مجددا به پاستور برسد.
یعنی شما معتقدید كه در غیاب اصلاحطلبان، تیم دولت بیشتر از جناح راست شانس پیروزی در انتخابات را دارد؟
اگر اصلاحطلبان در انتخابات نباشند، رقابت بین اصولگرایان شكل میگیرد و در این رقابت، امكانات دولت بیشتر از همه است. حالا اینكه دولتیها چگونه از این امكانات استفاده كنند مساله دیگری است. ولی به هر حال وقتی اصولگرایان و دولتیها بخواهند با هم رقابت كنند به دنبال آرای خاموش متعلق به اصلاحطلبان میروند و در این رقابت كار اصولگرایان سنتی خیلی سخت میشود.
خب در این عرصه، پذیرش وحدت مورد نظر آقای هاشمی از سوی بزرگان جناح راست معطوف به چشمپوشی از حضور اصلاحطلبان است، فكر میكنید اگر اصولگرایان به طرح وحدت آقای هاشمی روی خوش نشان دهند معنایش كنار گذاشته شدن اصلاحطلبان خواهد بود؟
اصلاحطلبان یا چپها در شرایطی قرار گرفتهاند كه میشود آنها را به چهار دسته تقسیم كرد.
تعدادی از آنها نظیر آقای عارف و آقای كواكبیان سعی میكنند منفردا و بدون هماهنگی با بقیه اعتماد نظام را به دست آورند و به رقابت انتخاباتی وارد شوند.
تعداد دیگر مانند آقای عبدالله نوری و آقای عباس عبدی معتقد به شركت هستند ولی به آن نگاه بازسازی تشكیلاتی اصلاحطلبان را دارند و شاید برایشان اهمیت چندانی نداشته باشد كه ببرند یا ببازند ولی آنچه برایشان او اولویت دارد حضور جدی و سازماندهی شده در عرصه سیاست ایران است.
گروه سوم كه بارزترین چهره آن آقای موسوی خویینیهاست، معتقد به شركت در هر حالتی نیستند. معتقدند كه باید با عزت و جدی ولی با اطمینان به برد وارد شد، اگر نه دلیلی بر حضور نمیبینند. در نهایت گروه آخر كه عمدتا خارجنشین یا زندان رفته هستند، اعتقاد به شركت ندارند و میشود از آنها با نام تحریمیها یاد كرد.
هاشمی سعی دارد كه اصولگرایان معتدل و عاقل، اصلاحطلبان از نوع گروه اول، دوم و سوم را دور هم جمع كند و مشكلاتی كه در ابتدای مصاحبه از آن صحبت شد را برطرف كند و در نهایت در جامعه بازسازی امید كند.
حتی اگر وزن اجتماعی برخی از این گروههایی كه نام بردید بیشتر از سایرین باشد، برای وحدت از آنها چشمپوشی میشود؟
در هر صورت مواضع افراطی از هر طرف كه باشد به نفع كشور نیست. مواضع افراطی بهدرد ورود به سیاست نمیخورد و مقطعی و موقتی است و اگر روی آن پافشاری شود فقط به درد قهرمانسازیهای مقطعی میخورد. باید در این فكر بود كه اقدامات سیاسی و اجتماعی چه تاثیری برای بهبود وضعیت مردم و آینده كشور و بازسازی امید در كشور دارد نه اینكه قهرمانسازی كرد. قهرمانان اینچنینی در نهایت فرصتسوزی میكنند. اخیرا دیدم كه آقای علی مطهری گفتهاند كه رییسجمهور آینده بهتر است از ساكتین فتنه باشد به نظرم حرف عاقلانهیی است!! در این دوره فقط عقلگرایان و عملگرایان میتوانند هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان را از بنبستی كه هر یك به ترتیبی با آن مواجه شدهاند نجات دهند.
شما نشانهیی سراغ دارید كه به استناد آن بتوان گفت اصولگرایان حضور چهرههای شناخته شده اصلاحطلب را كه مصداق تندروی هم نیستند، بپذیرند؟
ببینید باید به این مساله هم در همین چارچوب نگاه كنیم كه بخشی از اصولگرایان افراطی اصلا دلشان نمیخواهد اصلاحطلبان وارد میدان انتخابات شوند، تا بتوانند با استفاده از امكانات ارگانی كه در اختیار دارند، برنده انتخابات باشند. لذا هر وقت جو كمی مثبت میشود و این احساس به وجود میآید كه همه گروهها میتوانند در انتخابات شركت كنند، این بخش تندرو فضا را دوباره به سمت رادیكال شدن میبرند تا این امیدسازی را از بین ببرند. مثلا بعد از سخنان اخیر مقام معظم رهبری هم این افراد همین برخوردها را داشتند. مقام معظم رهبری گفتند برخی از «دلسوزان» نظام حرفهایی میزنند و ایشان نگرانند كه این حرفها مورد سوءاستفاده ضد انقلاب خارجنشین قرار بگیرد. معلوم است كه منظور ایشان گروههایی مانند منافقین و سلطنتطلبها بود. اما باز همین گروههای تندرو با صحبتهایی نظیر سخنان آقای جنتی در نماز جمعه، این حرفهای درست و متعادل را تبدیل به حرفهایی كردند كه امید به مشاركت و حضور فعال همه گروهها در انتخابات كمرنگ شد.
در اینجا باید معتدلین هر دو طرف مراقب باشند و هم آن سه گروه اصلاحطلبی كه نام بردم و هم اصولگرایان معتدل و عاقل، باید فضا را آرام كنند و دور هم جمع شوند تا امید را در كشور بازسازی كنند. بازسازی امید در یك كشور بسیار مهم است. گسستی كه در حال ایجاد شدن در جامعه است، نتیجه حركتهای افراطی است و همیشه نتیجه افراط و تفریط، گسست بوده است. اگر ما به سمت جلوگیری از این گسستها حركت نكنیم، امید از دست میرود. وقتی هم كه امید از دست رفت و مردم از گروههای مرجع ناامید شدند و فكر كردند كه هیچ كس نمیتواند كاری كند، امیدشان را به جای دیگر میبندند. اگر امید مردم به جایی خارج از كشور برود، برای كشور، برای انقلاب و برای همه آن چیزهایی كه از آن دفاع كردهایم و میكنیم خطر به وجود خواهد آمد. این هم فقط دغدغه آقای هاشمی نیست و من همانطور كه گفتم در آن سمت بزرگانی همچون آقای مصباح و آقای مهدویكنی و در این سمت هم بزرگانی همچون آقای خاتمی، آقای نوری و آقای موسویخویینیها باید همه به فكر باشند كه این گسست اتفاق نیفتد. چون همه در یك كشتی نشستهایم و سوراخ شدن این كشتی برای همه خطرناك است.
آیا به صرف متقاعد شدن چهرههای اصلاحطلبی كه نام بردید، امید در بدنه اجتماعی به وجود میآید؟
اولا اصلاحطلبان نباید فریب افراطیون طرف مقابل را بخورند. چون افراطیهای طرف مقابل الان رسانههای متعدد در اختیار دارند و هر طور بخواهند حرف میزنند. اما این خیلی مهم است كه نظرات آنها به عنوان نظر بزرگان نظام تلقی نشود. اینكه یك نفر صحبت تندی میكند، حتی اگر از تریبون نماز جمعه باشد، نباید به حساب بزرگان نظام گذاشته شود. چون اگر اینها نظرات بزرگان نظام باشد، جایی برای امید باقی نمیماند. اما وقتی فرض بر این باشد كه این اظهارات تند، نظر بزرگان نظام نیست، آن وقت این سه گروه اصلاحطلبی كه نام بردم در ذهن خود باید به این فكر كنند كه حركتهای تند حتی اگر از سوی برخی مراجع امنیتی و نظامی هم صورت بگیرد، به پای تندروهایی است كه در این مراجع نفوذ كردند نه اینكه مورد تایید نظام و بزرگان نظام باشد. اگر این پیش فرض وجود داشته باشد میتوانند با گفتوگو با لایههای بالایی حكومت مشكلات را حل كنند. كشور به این گفتوگوها نیاز دارد و اگر كشور از حالت افراط و تفریط خارج نشود خطرناك است. الان در شرایطی هستیم كه دو طرف باید افراطیون را سر جای خودشان بنشانیم. الان هم ما میبینیم كه در این سمت حرفهایی زده میشود كه با تحریم انتخابات مخالف هستند و از طرف مقابل هم میبینیم چهرههای باسابقه مانند آقای عسگراولادی به میدان آمدهاند تا این باب گفتوگو باز شود و اینها نشانههای خوبی است. صدای غالبی هم كه از مجلس به گوش میرسد، صدای عقلگرایی و اعتدال است. همین كه روزنامههای شما اجازه فعالیت دارند نشان میدهد گروهی در كشور هستند كه میخواهند عقلگرایی و اعتدال حاكم شود.
شما به سوال من پاسخ ندادید. آیا بدنه اجتماعی به صرف گفتوگو كردن مثلا آقای خاتمی با سران جناح مقابل اقناع خواهد شد؟ با همین پیشفرض كه حركتهای رادیكال، اراده بزرگان نظام نیست، آیا كسانی كه از این حركتها آسیب دیدهاند در شرایط موجود میتوانند با این امید كه بزرگان معتدل با هم به وحدت رسیدهاند، مشاركت كنند؟
این نوع صحبتهای شما احساسی و افراطی است. همین حرفها را به روش بهتری میتوان بیان كرد كه منجر به وحدت شود. الان فضای كشور در حال انتخاباتی شدن است و ما باید از این فضا برای بیان منطقی حرفها استفاده كنیم نه اینكه دوباره فضا را احساسی كنیم. حتی اگر لازم باشد برای ایجاد چنین فضایی، باید از برخیها از كدورتهای پیشآمده هم گذشت كنند، باید هواداران خود را توجیه كنند تا این فضای اعتدال به وجود بیاید.
آیا بزرگان اصلاحطلب اگر بخواهند هواداران خود را اقناع كنند تا از آنچه پیش آمده بگذرند و دوباره به مشاركت فكر كنند، میتوانند بعد از انتخابات هم هر نتیجهیی كه به دست آمد، همان هواداران را اقناع كنند یا ممكن است هواداران اصلاحات از خود اصلاحطلبان هم عبور كنند؟
بله، سیاسیون در این مواقع باید فداكاری كنند. اگر هم به میدان بیایند و تلاش كنند اما نتیجهیی كه مورد انتظار است به دست نیاید، ممكن است مشكلی كه شما میگویید به وجود بیاید. اما ما میگوییم اگر از این روش استفاده كنند میشود از گسست جلوگیری كرد. ممكن هم هست كه وظیفه خود را انجام دهند و بعد از ناكامی، بدنه اجتماعی آنها معترض شود و بگوید شما ما را به این وادی كشیدید و هیچ نتیجهیی هم به دست نیاوردیم و ممكن است از آنها عبور كنند. اما راهی به جز این نیست و همیشه هم در شرایط بحرانی وقتی معتدلین به میدان میآیند، اگر نتوانند كار را به نتیجه برسانند فدا میشوند. اما این مانند زمانی است كه در جبههها برخی از افراد داوطلب میشدند و روی میدان مین میرفتند تا راه را باز كنند. در فضای سیاسی هم اگر معتدلین شكست بخورند بالاخره افراطیون یك جناح حاكم میشوند و این افراد معتدل به لحاظ محبوبیت اجتماعی دچار خسران میشوند. اما معتدلین اگر به این راه اعتقاد دارند باید فدا شدن در این راه را هم نپذیرند.
و در نهایت اگر طرح وحدت مورد نظر آیتالله هاشمی با اقبال مواجه نشود، ایشان در انتخابات آینده حضوری همسطح حضورشان در انتخابات مجلس نهم خواهند داشت؟
این مساله را باید با بررسی شرایط انتخابات پاسخ داد. اگر شرایط به گونهیی نباشد كه ایشان بتواند در انتخابات اثرگذار باشد، باید دید كاندیداها چه كسانی هستند و شاید بتوان از یك كاندیدا حمایت كرد.