یادداشتی از شهلا لاهیجی؛
«آینههای روبرو» فیلمنامهای از بهرام بیضایی است که سالها پیش آن را نوشت با این امید که بتواند فیلمش را هم بسازد، اما هرگز موفق نشد. گویا اسم قلعه یکی از تابوهای آن روزگار بود. قلعه آتش گرفت و زنانش با فرار از قلعه راهی خیابانها شدند و بعضیها هم خدمات ویژهای را برعهده گرفتند! اکنون پس از گذشتِ بیش از سی و چند سال، محمد رحمانیان توانست این آتش را که حتی خاکسترش هم بر جا نمانده بود دوباره در مقابل چشم تماشاگران شعلهور سازد.